واضح آرشیو وب فارسی:ایلنا: نتایج مثبت ولایتعهدی امام رضا(ع) چه بود؟
برگزاری جلسات مناظرههای علمی با دانشمندان، فرقهها و مذاهب دیگر باعث استواری پایههای مذهب شیعه در دوران ولایتعهدی امام رضا(ع) بود. به گزارش خبرنگار ایلنا؛ موضوع ولایتعهدی امام رضا(ع) یکی از مهمترین بخشهای زندگی حضرت رضا(ع) است. مامون، خلیفه عباسی با این پیشنهاد اهداف مختلفی را دنبال میکرد، او با تظاهر به تشیع درصدد رفع مشکلاتی بود که از ناحیهی علویون - از آغاز خلافت - بر سر راهش قرار گرفته بود. مامون در این مبارزه، گام به گام حرکت کرد و در آخرین مرحله پس از مخالفتهای شدید از سوی حضرت، با تحمیل «ولایتعهدی» به امام رضا علیه السلام ایشان را مجبور به پذیرش کرد. مسئله ولایتعهدی امام رضا(ع) نه تنها در میان شیعیان بلکه در دستگاه حکومت عباسی نیز مخالفانی به همراه داشت اما مامون در برابر اعتراضات چنین پاسخ داد: «این مرد [امام رضا علیه السلام] کارهای خود را از ما پنهان کرده و مردم را به امامت خود میخواند ما او را بدین جهت ولیعهد قرار دادیم که مردم را به خدمت ما بخواند و به خلافت ما اعتراف نماید و در ضمن شیفتگان ایشان بدانند که او آن چنان که ادعا میکند، نیست و این امر (خلافت) شایسته ما است نه او! و همچنین ترسیدیم، اگر او را به حال خود بگذاریم در کار ما شکافی به وجود آورد که نتوانیم آن را پرکنیم و اقدامی علیه ما بکند که تاب مقاومتش را نداشته باشیم. اکنون که در رابطه با وی این شیوه را پیش گرفته و در کار او مرتکب خطا شده و خود را با بزرگ کردن او در لبهی پرتگاه قرار دادهایم، نباید در کار وی سهل انگاری کنیم. بدین جهت باید کمکم از شخصیت و عظمت او بکاهیم تا او را پیش مردم به صورتی درآوریم، که از نظر آنها شایستگی خلافت را نداشته باشد، سپس دربارهی او چنان چارهاندیشی کنیم که از خطرات او که ممکن بود متوجه ما شود جلوگیری کرده باشیم.» «ابا صلب هروی» نیز درباره واگذاری ولایتعهدی به علیبن موسیالرضا علیهالسلام میگوید: «مامون ولایتعهدی را به امام واگذاشت، تا به مردم نشان دهد که او چشم به دنیا دارد و بدین ترتیب، موقعیت معنوی خود را پیش آنها از دست بدهد.» مهمترین هدف مامون در ولایتعهدی ظاهرسازی و حل و فصل امور به نفع خود بود اولین واکنش امام هشتم علیهالسلام نسبت به پیشنهاد مامون در خصوص ولایتعهدی، این بود که از آمدن به خراسان سرباز زد چراکه آمدن او به «مرو» یک پیروزی سیاسی برای مامون به حساب میآمد. کلینی از «یاسر خادم» و «ریان بن صلت » نقل کرده است: وقتی کار امین پایان یافت و حکومت مامون استقرار یافت، نامهای به امام علیهالسلام نوشته و از او خواست تا به خراسان بیاید، ولی امام هرگز به درخواست او جواب مساعد نمیداد. مامون در سال 200 ه. ق نامهها و پیکهای متعدد به مدینه، حضور حضرت رضا علیهالسلام فرستاد و آن حضرت را با تاکید و تشدید به خراسان دعوت کرد و «رجاء بن ابی الضحاک » را مامور کرد که امام علیهالسلام را به این مسافرت مجبور کند. چون حضرت رضا (علیهالسلام) وارد مرو شدند، مأمون از ایشان استقبال شایانی کرد و در مجلسی که همه ارکان دولت حضور داشتند صحبت کرد و گفت: “همه بدانند من در آل عباس و آل علی (علیهالسلام) هیچکس را بهتر و صاحب حقتر به امر خلافت از علی بن موسی رضا (علیهالسلام) ندیدم.” پس از آن به حضرت رو کرد و گفت: “تصمیم گرفتهام که خود را از خلافت خلع کنم و آن را به شما واگذار نمایم.” حضرت فرمودند: “اگر خلافت را خدا برای تو قرار داده جایز نیست که به دیگری ببخشی و اگر خلافت از آن تو نیست، تو چه اختیاری داری که به دیگری تفویض نمایی.” مأمون بر خواسته خود پافشاری کرد و بر امام اصرار ورزید. اما امام فرمودند: “هرگز قبول نخواهم کرد.” وقتی مأمون مأیوس شد، گفت: “پس ولایتعهدی را قبول کن تا بعد از من شما خلیفه و جانشین من باشید.” این اصرار مأمون و انکار امام تا دو ماه طول کشید و حضرت قبول نمیفرمودند و میگفتند: “از پدرانم شنیدم، من قبل از تو از دنیا خواهم رفت و مرا با زهر شهید خواهند کرد و بر من ملائک زمین و آسمان خواهند گریست و در وادی غربت در کنار هارونالرشید دفن خواهم شد.” اما مأمون بر این امر پافشاری نمود تا آنجاکه مخفیانه و در مجلس خصوصی حضرت را تهدید به مرگ کرد. لذا حضرت فرمودند: “اینک که مجبورم، قبول میکنم به شرط آنکه کسی را نصب یا عزل نکنم و رسمی را تغییر ندهم و سنتی را نشکنم و از دور بر بساط خلافت نظر داشته باشم.” مأمون با این شرط راضی شد. پس از آن حضرت، دست را به سوی آسمان بلند کردند و فرمودند: “خداوندا! تو میدانی که مرا به اکراه وادار نمودند و به اجبار این امر را اختیار کردم؛ پس مرا مؤاخذه نکن همانگونه که دو پیغمبر خود یوسف و دانیال را هنگام قبول ولایت پادشاهان زمان خود مؤاخذه نکردی. خداوندا، عهدی نیست جز عهد تو و ولایتی نیست مگر از جانب تو، پس به من توفیق ده که دین تو را برپا دارم و سنت پیامبر تو را زنده نگاه دارم. همانا که تو نیکو مولا و نیکو یاوری هستی.” مسئله ولایتعهدی امام رضا علیهالسلام از جنبههای مثبت (مورد نظر امام) و از جنبههای منفی (مورد نظر مأمون) قابل بررسی است. برگزاری جلسات مناظرههای علمی با دانشمندان، فرقهها و مذاهب دیگر برای مشغول ساختن علمای دربار به اموری بود تا آنها را از فکر کردن تصرّفات دستگاه خلافت دور سازد. اگر امام علیهالسلام در مناظره موفق میشد، افتخاری برای حکومت مأمون محسوب میشد و اگر شکست میخورد، خط بطلانی بر دعوی شیعه به امامت ایشان میبود. امام رضا علیهالسلام در دوران ولایتعهدی، پایههای مذهب شیعه را استوار کرد و در مناظرهها، معجزات علمیخویش را آشکار ساخت و با هر دین و کتابی به زبان و کتاب خودش احتجاج کرد. مهمترین هدف مأمون در پیشنهاد ولایتعهدی، ظاهرسازی و حل و فصل امور به نفع خودش بود. دلایل امام علیهالسلام برای پذیرش آن و موضعگیری آن حضرت، آثار مثبت و پرخیر و برکتی برای مردم، شیعیان و علمای شیعه داشته است.
۱۳۹۵/۰۵/۲۴ ۰۹:۴۰:۵۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایلنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 113]