محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1844318007
محمدرضا عبدلملکیان: دستگاههای سیاستگذار مردم را از مطالعه دور کرده اند / صدای مان را کسی نمی شنود
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: محمدرضا عبدلملکیان: دستگاههای سیاستگذار مردم را از مطالعه دور کرده اند / صدای مان را کسی نمی شنود
دستگاههای سیاستگذار با برنامههای ناکارآمد منجر به دور شدن مردم از مطالعه شدهاند. متأسفانه صدای ما اهالی ادبیات شنیده نمیشود. به گلایهها و پیشنهادهای ما توجه چندانی نمیشود. اصلاً بیایند و به من بگویند که فلانی این حرفهای بیاساس چیست که میگویی تا حداقل بدانم که کسی حرف هایم را شنیده!
آن طور که اطلاعات ثبت شده در سایت مشهور ویکی پدیا نشان میدهد، 59 ساله است و متولد شهر نهاوند. باز هم براساس اطلاعات مندرج در این دانشنامه، کارشناسی ارشد در رشته مدیریت دارد که البته خودش اینها را قبول ندارد!
روزنامه ایران نوشت: آن طور که محمدرضا عبدالملکیان میگوید؛ دوستانی که این مطالب را در ویکی پدیا نوشتهاند به او لطف کرده و چند سالی سن وی را کمتر کرده اند؛ حتی مدرک دانشگاهیاش را هم از کارشناسی مهندسی کشاورزی به کارشناسی ارشد ارتقا داده اند! اما واقعیت این است که او متولد سال 1331 و 64 ساله است و حدود چهل سالی میشود که به طور جدی شعر میگوید. با وجود این به تمام جوانان علاقهمند به شعر و از سویی به گروس، پسرش که چند سالی است اسم و رسمی در شاعری بهم زده سفارش کرده که فعالیتهای ادبی را به عنوان حرفه اصلی خود انتخاب نکنند؛ چراکه از منظر مادی عاقبت خوشایندی در این عرصه در انتظارشان نیست.
قدم گذاشتن وی به شعر و شاعری همراه با طبع آزماییاش در قالبهای کلاسیک بود تا اینکه با نیما و اشعارش آشنا شد و از آن به بعد اغلب سرودههایش به سرودههای نیمایی و سپید اختصاص پیدا کرد. خودش را مبدع گونه جدید از هنجارشکنی برای شعر سرودن میداند و معتقد است تا وقتی که بتوان تمام گفتهها را در یک بیت آورد دیگر نیازی به پرگویی نیست. بنابراین اشعار بسیاری سروده که تنها از دو مصرع تشکیل شدهاند و آنها را «غزلهای تک بیتی» میداند.
سالها فعالیت در وزارت کشاورزی و مدیریت اداره کتاب آن و حدود 20 سال قبول مسئولیت مدیرکلی در دفتر آموزش این وزارتخانه از جمله فعالیتهای غیر شعری اوست. وی سال 1368 دفتر شعر جوان را پایهگذاری کرد و تا همین پنج سال قبل مدیر عاملی آن را برعهده داشت.
مسئولیت بخش شعر و ادب طرح شمسه، عضویت در هیأت مؤسس خانه هنرمندان ایران و حضوری 20 ساله در شورای شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و انتشار مجموعههای متعدد شعری از جمله «مه در مه»، «ردپای روشن باران» و «آوازهای آبادی» از جمله فعالیت های کاری او به شمار می آیند.
طبیعتگرایی یکی از مشخصههای قابل توجه اشعار شماست. موضوعی که این روزها قدری در ادبیات ما کمرنگ شده! با توجه به رشتهای که خوانده اید این مسأله بهعلاقه ذاتیتان باز میگردد یا اینکه در پرداختن به این موضوع ضرورتی حس کرده اید؟
امروز و در جامعه ایرانی میتوان بیش از پیش مظاهر شهری شدن را دید. این در صورتی است که در روزگاری بیش از هفتاد درصد جمعیت ایران ساکن مناطق روستایی بودند. حتی ساکنان شهرهای کوچک هم با ساختار روستایی زندگی میکردند. بچگیهای خود من در نهاوند هم در چنین محیطی سپری شد. شما تصور کنید آن زمان جمعیت نهاوند حدود هفتاد هزار نفر بود و از این تعداد، پنجاه هزار نفر در روستا ساکن بودند و مابقی هم در شهر زندگی میکردند. جالب اینجاست که حتی در منطقه شهری هم شما با ساختار روستایی روبهرو میشدید. شهر در میان درختان، باغها و چشمهها محصور بود؛ حتی از ترافیک و دیگر معضلات شهری هم خبری نبود. از همین رو توجه به عنصر طبیعت در اشعار من اتفاق عجیبی نیست. بخش مهمی از زندگی من با طبیعت عجین شده است.
در چنین شکلی از زندگی، فرهنگ و هنر چه جایگاهی داشته است؟
فرهنگ و ادبیات اغلب از سوی جامعه پیشرفته مورد توجه بودند. عناصر هنرهای سینما، تئاتر و حتی شعر و داستان هم اغلب شهری بودند. اینها مربوط به حدود پنجاه سال قبل است. در این بین هنر و هنرمندان هم بواسطه قرار داشتن در فضای شهری از خلاقیت کمتری برخوردار بودند. حتی همین حالا هم اگر نگاه کنید از صد نفر شاعر، شاید تنها چند نفر کاری خلاقانه داشته باشند. بقیه شاعران به نوعی متأثر از سایر شاعران هستند. آن زمان هم اینگونه بود.
نگاه طبیعت گرای شما همچون شاعران بعد از انقلاب صنعتی در اروپا، بواسطه نقد به محیط شهری بود یا به طور کامل تحت تأثیر محیطی بود که در آن متولد شدید؟
نه! به هیچ وجه. اشعار و افکار من، آیینهای از محیطی بود که در آن زندگی میکردم. از همین رو به دنبال تحلیل اجتماعی یا حتی نقد این وضعیت نبودم. بر خلاف تصور دیگران به دنبال اینکه روستا و شهر را در مقابل یکدیگر قرار بدهم نبودم. اصلاً نمیشود با نگاه افراطی به هیچکدام از این دو پرداخت. واقعیت این است که شاید من و افرادی که سابقه زندگی در محیط روستایی را داشتهایم به شیرینی از آن دوران یاد کنیم؛ اما هیچکدام راضی به بازگشت به آن شرایط نمیشویم. داشتن برق از بیبرقی بهتر است. در ارتباط با سایر ظواهر دنیای مدرن هم اینگونه است و ما نمیتوانیم آنها را رها کنیم. اما باید ببینیم که چگونه میتوان برخی از زیباییهای گذشته را با این امکانات فعلی درآمیخت. اینها را میتوان با یک بازنگری در ادبیاتمان به دست آورد.
قدرت اثرگذاری شعر در این رابطه چقدر است؟
باید شاعران را متوجه کرد که هنوز چشمه، درخت و در ابعاد کلی تر، طبیعت وجود دارد و ما میتوانیم از این عناصر برای درخشش شعر خود بهره بگیریم. اگر من شاعر، امروز خیلی از گل و گیاه دور افتادهام میتوانم حداقل در آپارتمان خود چند گلدان گل بگذارم و انعکاسی از آن را در شعرهایم نیز نشان بدهم. شما اگر سری به کشورهای اروپایی بزنید خواهید دید که نه تنها در شعرشان، بلکه حتی در محیط شهری و زندگیشان هم مظاهر طبیعت را با گلدانهای متعددی که روی بالکنها گذاشتهاند حفظ کردهاند. اما در تهران به دلیل جدایی و دوری بسیار از طبیعت عرصه به ما تنگ شده و شاعران هم توجه کمتری به این مقوله دارند.
با این تفاسیر باید شعر به کمک طبیعت بیاید یا اینکه طبیعت به کمک شعر برود؟
هیچ کدام! شعر باید به کمک انسان امروز بشتابد. من نوعی، به عنوان یک شاعر وقتی که ضرورت این مسأله را حس کرده و حداقل چند گلدان در خانهام جای دادم آن وقت است که در شعرم هم به طبیعت بها میدهم. خود این گلدانها نمادی از هنر به حساب میآید. اینکه تنها بگوییم شعر یا سینما هنر است که صحیح نیست!
شما میخواهید بگویید که شعر به تنهایی نمیتواند تعادل بین طبیعت و زندگی شهری را به ما بازگرداند؛ بلکه باید خودمان هم برای بازگردان جلوههایی از این طبیعت به زندگیمان تلاش کنیم!
همین طور است. از همین رو چند بار به شهرداری پیشنهادی برای زیباسازی فضای آپارتمانها دادم که متأسفانه با استقبال روبهرو نشد. شهرداری اگر بخواهد میتواند از طریق سراهای محله، مردم را به گلکاری در پنجره و بالکن هایشان تشویق کند. مردم به طور فطری زیبایی را دوست دارند و از آشتی دوباره با طبیعت استقبال میکنند. در چنین شرایطی مسئولیتی که مسئولان شهری بر عهده دارند خیلی سنگینتر از مسئولیت من شاعر یا داستان نویس است.
در این بین شما و همکارانتان چه کاری از عهدهتان برمی آید؟
نه تنها برای حفظ طبیعت، بلکه برای حیوانات و جلوگیری از آزار آنها هم باید تلاش شود تا دیگر شاهد حیوان آزاری هایی که مصداقهایش را در شبکههای اجتماعی هم دیده ایم؛ نباشیم. خداوند انسان را در کنار سایر جاندارانی از قبیل گیاهان و حیوانات آفریده. همان قدر که ما از جهان هستی سهم داریم آنها هم دارند.
وقتی در شعر بزرگان ادب فارسی ابیاتی همچون «میازار موری که دانهکش است / که جان دارد و جان شیرین خوش است» را داریم، این نشان میدهد که این طرز نگاه و رفتارهای نابهنجار از ابتدا با ما همراه نبوده!
بله، اما متأسفانه این روزها شاهد رفتارهای نادرستی با حیوانات هستیم. نمیدانم چه بر سر ما آمده! آن هم ما ایرانیان که از گذشتههای دور به مهربانی مشهور بودیم! آنقدر از فرهنگ آبا و اجدادیمان دور شده ایم که حتی وقتی به دنبال به تصویر کشیدن صفات ناشایست انسانی هستیم از حیوانات استفاده میکنیم. به عنوان نمونه خبرچینی را به کلاغ و نمک نشناسی را به گربه نسبت میدهیم! شما اگر به اشعار شاعران سدههای پیشین توجه کنید متوجه میشوید که آنان وقتی بحث بدی و پلیدی به میان میآید از حیوانات چنین استفادهای نمیکردند. به عنوان نمونه در شاهنامه هر گاه چنین بحثهایی به میان میآید از موجودات خیالی نظیر دیو بهره گرفته میشود. اما بتدریج جای دیو گرگ نشست؛ جای اژدها، شیر قرار گرفت و...! اینچنین شد که انسانها در تقابل کامل با حیوانات قرار گرفتند. ای کاش روزی فرا برسد که دیگر قصههایی راکه شخصیتهای بد آنها حیواناتی نظیر گرگ و روباه است برای کودکانمان نخوانیم. در خاطرم هست که به یکی از دوستان داستان نویس این مسأله را گفتم. در پاسخ من گفت که هدف من این است که بگویم رفتار فلان شخصیت داستان خیلی بد است! به او گفتم خب اگر میخواهی شخصیت داستانت را به تصویر بکشی چرا به جای گرگ از هیتلر یا چنگیز استفاده نمیکنی؟ آخر این گرگ تا کجا باید از دست ما انسانها فرار کند؟
در شرایط فعلی شاهد شکلگیری و فعالیت فراخوانهایی با اهدافی همچون جلوگیری از شکار حیوانات و حتی حفظ طبیعت هستیم. این قبیل فعالیتها برخلاف اهالی هنر چندان میان نویسندگان و شاعران باب نشده! این در حالی است که میتوان از قدرت قلم در راستای تغییر چنین فرهنگهای اشتباهی بهره گرفت. چرا این جای خالی در عرصه کتاب خودنمایی میکند؟
هر ازگاهی از سوی نویسندگان و شاعران هم تلاشهایی دیده میشود که هنوز کافی نیست. خوشبختانه در سالهای اخیر شرایط قدری بهتر شده؛ به عنوان نمونه اگر در گذشته شکار حیوانات و عکس یادگاری با آنان افتخار بود اما حالا عملی ناپسند به شمار میآید. تشکلها و NGO هایی که در حال فعالیت و شکل گرفتن هستند موفق به جذب علاقه مندان بسیاری به سوی خود شدهاند اما این حرکتها هنوز کافی نیستند. با وجود آنکه اعتقاد بسیاری به لزوم همکاری اهالی کتاب با موضوعاتی از این دست دارم اما به هر حال نمیتوان منکر این شد که کار فرهنگی زمان بر است.
در راستای لزوم همراهی اهالی کتاب با موضوعی که به آن اشاره شد؛ چند سالی است که شاهد برگزاری جشنوارههای فرهنگی با محورهای مرتبط با محیط زیست هستیم. این قبیل رویدادهای فرهنگی چقدر به نهادینه شدن فرهنگ حمایت از محیط زیست و حتی در ابعاد جزئی تر، حیوانات کمک میکند؟
برگزاری تنها چند جشنواره نمیتواند بار تمام این مسئولیت را بر دوش بکشد. اگر مدیران، بویژه در سطوح میانی، دغدغه و علاقهای داشتند که امروز به چنین وضعیتی دچار نبودیم. در ارتباط با جشنوارههای شعر، همچنین شرایطی دیده میشود. به عنوان نمونه زمانی که من به عنوان فردی که سابقه چهل سال فعالیت در عرصه شعر را دارم به یکی از ارگانهای حکومتی رفتم؛ حتی فردی که مسئولیت کاریاش به من باز میگردد نمیدانست که محمدرضا عبدالملکیان کیست! یکی از مهمترین ضعفهایی که در این رابطه داریم؛ عمر کوتاه مدیریتها بواسطه تغییر دولت هاست.
البته بیش از تغییر مدیران، آسیب اصلی بواسطه تغییر برنامههای مدیریتی و عمر کوتاه مدت آنهاست!
بله. منظور من هم به نوعی همین مسأله بود. متأسفانه تغییرات مدیریتی پیوسته انجام میشود اما در ارتباط با فرهنگ که هدف اصلی است هیچ تغییری رخ نمیدهد. خلاقیت و ابتکار هم که در همان حد شعار باقی مانده. حدود دو سال قبل قرار گفتوگویی با مدیران فرهنگی را داشتم. هدفم از رفتن هم نقدهایی بود که خودم و همکارانم به جشنواره شعر فجر داشتیم و گمان میکردم اگر آنها را با یکی از مدیران فرهنگی در میان بگذارم مؤثر خواهد بود. بواسطه تجربیات چند سالهام در برگزاری هفته کتاب و حتی نمایشگاه کتاب هم پیشنهادهایی داشتم که موفق به مطرح کردنشان نشدم. اما جالب است که بدانید از نیم ساعت زمانی که وعده شده بود تنها یک ربع به من رسید! بلافاصله منشی ایشان آمد و گفت که آقای مدیر قراری کاری دارید و باید گفتوگو را به پایان برسانید. قرار شد زمان دیگری در اختیار من بگذارند. حالا نزدیک به دو سال و نیم از آن روز گذشته ولی من موفق به ادامه این گفتوگو نشده ام. البته این مسأله هم تنها به این دولت محدود نمیشود؛ این ایرادی است که در تمام دورهها شاهد آن هستیم.
شما از پیشنهادهایی صحبت کردید که در ارتباط با رویدادهای مختلف فرهنگی و ادبی داشته اید. در ارتباط با همین هفته کتابی که میگویید در برنامهریزیهایش حضور داشته اید چه راهکاری برای مردمی شدن آن دارید؟ بویژه که تنها چند ماه تا فرا رسیدن این هفته باقی مانده و فرصت خوبی برای ارائه راهکار به متولیان است.
حدود 10 سال عضو شورای سیاستگذاری هفته کتاب بودم و معتقدم که برگزاری آن به شیوه این سالها چندان اثرگذار نیست. تنها عدهای دور هم جمع میشوند و در وصف خوبی این هفته و اثرات مثبت آن روی مردم سخن میگویند. من از شما به عنوان یک خبرنگار خواهش میکنم که تا همین نزدیکترین میدان پیاده بروید و از مردم درباره هفته کتاب و برنامههای آن سؤال کنید! به شما اطمینان میدهم که کمتر فردی میداند که حتی چنین هفتهای برگزار میشود؛ حالا چه برسد به اینکه بدانند تاریخ برگزاریاش چه زمانی است. پیشنهادی که من در گذشته هم مطرح کردم این است که برنامههای ویژه 24 آبان، روز کتاب و کتابخوانی را به جای دستگاههای دولتی به دست خود مردم و تشکلها بسپارند و متولیان تنها به عنوان حامی حضور داشته باشند. متولیان باید در راستای نهادینه کردن روز یا هفته مذکور بکوشند و بعد نحوه برگزاریاش را به خود مردم بسپارند. پیشنهاد من این است که روز کتاب را به عنوان روزی معرفی کنیم که میتوان به افرادی که دوستشان داریم کتاب هدیه بدهیم.
تا زمانی که ضرورت مطالعه در میان اقشار مختلف جامعه نهادینه نشود چنین پیشنهادهایی چه دردی را درمان میکنند؟
وقتی هدیهای به دست آدم برسد؛ حتی اگر کتاب باشد؛ مخاطب کتاب گریز هم دلش نمیآید که حداقل یک بار آن را نخواند. حالا اگر خرید و اهدای این کتابها بر اساس انتخابهای درستی باشد آن وقت میتوان امیدوار شد که فرد مذکور به خرید کتابهای دیگر آن نویسنده هم علاقهمند شده و به مرور زمان به دنیای کتاب و کتابخوانی قدم بگذارد. کتابی که پدر یا مادر خانواده به فرزندانشان هدیه بدهند بواسطه عشقی که در پس آنها نهفته شده حتماً مطالعه میشود. البته این قبیل اقدامات به فرهنگسازی نیاز دارند. شاید حداقل چهار- پنج سال زمان صرف نهادینه شدن چنین فرهنگی شود اما به مرور جزئی از تقویم زندگی ما ایرانیان میشود.
با این تفاسیر شما چندان موافق این گفته که در دوران بزرگسالی افراد نمیتوان علاقهمندی به مطالعه را در آنان ایجاد کرد نیستید؟
نه! به هیچ وجه. درباره همین افرادی که به قول روانشناسان شخصیت آنان شکل گرفته هم میتوان اقدامات مؤثر بسیاری انجام داد. تنها به برنامهریزی دلسوزانه و ممارست نیاز است. همه افراد علاقهای ذاتی به مطالعه و فرا گرفتن نکات تازه دارند؛ منتها متولیان باید انگیزههای لازم را برای آنان فراهم کنند. با وجود این متأسفانه سال هاست، افرادی برای کتاب برنامهریزی میکنند که چندان با اما و اگرهای این حوزه آشنا نیستند. سالها قبل در شورای سیاستگذاری جشنواره شعر فجر با وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی جلسهای بود که من هم حضور داشتم. هر کدام از افرادی که در شورای مذکور حضور داشتند پیشنهادهایی برای چگونگی برگزاری جلسات استانی و همین طور نحوه برگزاری خود جشنواره مطرح کردند. من به ایشان گفتم؛ شما میگویید همه دنیا مقابل ما قرار گرفتهاند. از سویی ما میگوییم که انقلاب اسلامی ایران، انقلابی فرهنگی بود که حرف بسیاری برای گفتن دارد. از او خواستم که به جای دعوت چند شاعر از کشورهایی همچون افغانستان و تاجیکستان و... که چندان هم اثرگذار نیستند؛ از برترین شاعران جهان در هر زبانی دعوت شود. اگر چنین اتفاقی رخ دهد هر شاعر خارجی خودش تبدیل به رسانهای برای ما میشود. البته این اتفاق در همایشی جداگانه(همایش شاعران ایران و جهان) رخ داد و بازتابهای بسیاری هم داشت که متأسفانه بعد از یکی- دو دوره متوقف شد.
با این تفاسیر برای شاعران ایرانی هم فرصت تعاملی برای گفتوگو با شاعرانی از دیگر نقاط جهان فراهم شد.
بله و این یکی از مهمترین رهاوردهای چنین برنامههایی است. اگر برای من شاعر فرصتی برای تعامل با همتای خارجیام در کشورهای دیگر فراهم شود خودم برای ادامه باقی راه تلاش میکنم. از این طریق هم امکان معرفی داشتههای دیگر ادبای جهان و هم امکان معرفی شاعران ایرانی به کشورهای دیگر فراهم میشود. این مسألهای است که امروز در بحث ترجمه هم با آن مواجه هستیم. ترجمه اصولی که ترجمه کلمه به کلمه یک شعر یا داستان نیست! باید در هر حوزه، کشورهای برتر را پیدا کرد و بعد آدمهای مطرحشان که به زبان فارسی هم تسلط دارند را شناسایی کرد و برای ترجمه آثار خودمان از کمک آنان بهره گرفت.
شما از لزوم ترجمه اشعار ایرانی میگویید. حداقل برای شعر که چندان نمیتوان دل به ترجمه بست؛ شعر برخلاف داستان چندان ترجمه پذیر نیست!
درباره تمام قالبها و سبکهای شعری نمیتوان چنین نظری داد. شاید اشعاری همچون سرودههای حافظ که مملو از بازیهای زبانی و موسیقایی هستند را نتوان بدرستی ترجمه کرد اما قالبها و سبکهای جدید را میتوان به زبانهای دیگر بازگرداند. زمانی که رکن اساسی شعر، اندیشه شاعر باشد امکان ترجمه هم وجود دارد.
با این تفاسیر مدیر محور بودن برنامههای فرهنگی یکی از مهمترین معضلاتی است که در این سالها پیش رو داشتهایم!
متأسفانه بله. زمانی که هر یک از افراد به عنوان مدیر انتخاب می شوند نخستین کاری که انجام میدهند نفی تمام کارهایی است که مدیران قبلی انجام دادهاند. این در صورتی است که ما به برنامههایی مستمر در تمام ابعاد حوزه فرهنگ نیاز داریم. در ارتباط با همین جشنواره شعر فجر میتوان شاعران تأثیرگذار را انتخاب کرد تا الگویی برای شاعران جوان شوند. این در صورتی است که در جشنواره شعر فجر هر سال جایزه به افرادی داده میشود که حاشیه کمتری دنبال آنان است. در صورتی که این ملاک خوبی نیست و نتیجهاش هم بیاعتباری این جشنواره نزد پیشکسوتان عرصه شعر میشود. در همین جشنواره شعر فجر استادانی بودهاند که قرار بر انتخاب آنان گذاشته میشود اما خود آن شاعران اعتراض میکنند که من را کنار بگذارید.
این قبیل تقاضاها به نحوه انتخاب داوران و هیأت علمی این جایزه بازمی گردد؟
برای اهالی شعر اهمیت بسیاری دارد که چه فردی پای لوح تقدیر آنان را امضا میکند. مدیران وزارت ارشاد اگر این قابلیت را داشته باشند که فردی همچون استاد شفیعی کدکنی را به هیأت داوران جشنواره شعر فجر بیاورند و امضای او را پای این لوحها ثبت کنند؛ آن وقت است که میبینید تمام شاعران صاحب نام چگونه از مطرح شدن نامشان در این رویداد ادبی استقبال میکنند. خب آقای شمس لنگرودی حق دارد که بگوید اگر من را برگزیده اعلام کنید چه فردی میخواهد پای لوح من را امضا کند! متأسفانه افرادی درسیاستگذاری این قبیل جشنوارهها دخیل هستند که حتی حرف و پیشنهادی برای مطرح کردن ندارند. با خیلی از این افراد دوست نزدیک هستم اما معتقدم که اغلب آنان فقط شاعر هستند ولی چندان صاحب نظر نیستند. متأسفانه برخی مدیران دولتی تنها به دنبال این هستند که آب از آب تکان نخورد و جشنواره برگزار شود و بروند. در نتیجه همین نوع نگاه، اغلب جشنوارههایی که سال هاست شاهد برگزاری آنها هستیم فاقد هرگونه جریانسازی هستند. اگر جامعه شعر امروز از شمس لنگرودی استقبال میکند چرا او نباید جزو هیأت خرید کتاب ارشاد یا هیأت داوران جشنواره شعر فجر باشد!
در هیأت خرید کتاب ارشاد که استادانی همچون کامران فانی هم حضور دارند!
بله اما مسأله اینجاست که تعداد این افراد چندان قابل توجه نیست. اگر از کتابخانهها استقبال نمیشود و متولیان آنها از بیتوجهی مردم گلایه دارند به دلیل انتخاب گزینشی کتاب هاست. در یک کتابخانه باید گلچینی از بهترین آثار در تمام حوزهها جای گرفته باشد. ای کاش خرید کتاب برای کتابخانهها و حتی حمایتهای وزارت ارشاد بیشتر از کتابهایی باشد که به جای سازمانها با استقبال مردم روبهرو میشوند.
پس بخش عمدهای از بیتوجهی به کتاب و کتابخوانی به نحوه مدیریت متولیان فرهنگی بازمی گردد و مردم را چندان مقصر نمیدانید؟
دستگاههای سیاستگذار با برنامههای ناکارآمد منجر به دور شدن مردم از مطالعه شدهاند. متأسفانه صدای ما اهالی ادبیات شنیده نمیشود. به گلایهها و پیشنهادهای ما توجه چندانی نمیشود. اصلاً بیایند و به من بگویند که فلانی این حرفهای بیاساس چیست که میگویی تا حداقل بدانم که کسی حرف هایم را شنیده!
تمام گلایههای شما متوجه متولیان است. پس در این بین نقش خود شما و همکارانتان چه میشود؟
اتفاقاً خود اهالی ادبیات هم نباید سکوت کنند. آنان هم باید خواسته خود را مطرح کنند؛ به عنوان نمونه بگویند که در همین جشنواره شعر اگر یک استاد نامی پای لوح برگزیدگان را امضا کند و در روند داوریها هم حضور داشته باشد ما از آن استقبال خواهیم کرد. البته اینکه میگویم استاد منظور هر فردی که در دانشگاه تدریس میکند نیست! متأسفانه خیلی از این افراد به معنای واقعی شایسته این عنوان نیستند. منظور من افرادی همچون استاد شفیعی کدکنی و زنده یاد قیصر است که دانشجویان حتی حاضر میشوند روی زمین بنشینند تا بتوانند از گفتههای آنان بهره بگیرند. کدام یک از این افراد میتوانند مدعی شوند که کلاس هایشان اینگونه برپا میشود. اصلاً چرا باید فراخوان ارسال شعر به جشنواره اعلام شود؟ شعر فجر باید جای برگزیدگان و افراد درجه یک باشد؛ نه اینکه تازه افراد جویای نام در آن شرکت کنند. برای تیم ملی فوتبال هر فردی دعوت نمیشود! تنها افرادی قادر به پوشیدن این لباس میشوند که سالها خاک زمین خورده و به جایگاه خوبی دست پیدا کردهاند. اگر متولیان تلاش کنند تا اعتبار اولیه برای جشنواره شعر کسب شود آن وقت است که میتوانیم شاهد برگزاری شکوهمند آن همچون جشنواره فیلم فجر باشیم.
تاریخ انتشار: ۰۸:۳۵ - ۱۷ مرداد ۱۳۹۵ - 07 August 2016
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 49]
صفحات پیشنهادی
ائمه جمعه درباره صحت اخبار تحقیق کنند/ بودجه شش هزار میلیارد تومانی سایر دستگاههای فرهنگی چه میشود؟
علی جنتی ائمه جمعه درباره صحت اخبار تحقیق کنند بودجه شش هزار میلیارد تومانی سایر دستگاههای فرهنگی چه میشود وزیر ارشاد با بیان اینکه ائمه جمعه درباره صحت اخبار تحقیق کنند گفت گاهی امام جمعهای در شهری که اصلا در نقشه با ذرهبین باید پیدایش کرد در خطبههایش گفته که عنوان ارسول نجفيان مهمان امشب «دورهمی» میشود
رسول نجفيان مهمان امشب دورهمی میشود برنامه دورهمی امشب با حضور يك بازيگر روی آنتن خواهد رفت به گزارش حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان مجموعه تلويزيونی دورهمی به کارگردانی مهران مديري امشب پنج شنبه ٣١تيرماه ساعت ۲١ با حضور رسول نجفيان بازيگراستاندار بوشهر:از اقدام های علمی سازمان های مردم نهاد در امر به معروف و نهی از منکر حمایت می شود
استاندار بوشهر از اقدام های علمی سازمان های مردم نهاد در امر به معروف و نهی از منکر حمایت می شود بوشهر- ایرنا- استاندار بوشهر گفت اگر سازمان مردم نهادی تشکیل شود و بخواهد برای امر به معروف و نهی از منکر کارعلمی و فرهنگی انجام دهد ما حمایت می کنیم ولی اگر بخواهد گشت درست کند و جلفریدونی در برنامه «شابک» در زمان جنگ عکسهای ما را هم تحریم کرده بودند/ ۲۰هزار عکس از دوران دفاع مقد
فریدونی در برنامه شابکدر زمان جنگ عکسهای ما را هم تحریم کرده بودند ۲۰هزار عکس از دوران دفاع مقدس گرفتهام یک عکاس دفاع مقدس گفت اگر اشتباه نکنم در چیزی حدود 22 الی 23 عملیات کوچک و بزرگ حضور داشتم همچنین بیش از 20 هزار فریم عکس نگاتیو از دوران و جبهههای جنگ گرفتم به گزارش خنوزدهمین دوره مسابقات قرآنی ویژه بانک های استان کرمانشاه برگزار شد
نوزدهمین دوره مسابقات قرآنی ویژه بانک های استان کرمانشاه برگزار شد کرمانشاه- ایرنا- نوزدهمین دوره مسابقات قرآن کریم با مشارکت کارکنان بانک های استان کرمانشاه همزمان با میلاد امام حسن مجتبی ع در سرسرای اجتماعات بانک صادرات الهیه برگزار شد این مسابقات به میزبانی پست بانک و با حض«انتقال پایتخت یا ساماندهی شهر تهران» جلوی دوربین می رود
انتقال پایتخت یا ساماندهی شهر تهران جلوی دوربین می رود شناسهٔ خبر 3733515 - شنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۵ ۴۷ هنر > رادیو و تلویزیون jwplayer display inline-block; مستند انتقال پایتخت یا ساماندهی شهر تهران به زودی جلوی دوربین می رود به گزارش خبرگزاری مهر با آماده شدن فیلمنماینده مردم آمل در مجلس: آمل در هیچ دوره از زمان بدون علما و مراجع تقلید نبوده است
نماینده مردم آمل در مجلس آمل در هیچ دوره از زمان بدون علما و مراجع تقلید نبوده است نماینده مردم آمل در مجلس شورای اسلامی گفت آمل همیشه از مراجع تقلید بزرگ بهرهمند بوده است و هیچ دورهای را در این شهرستان سراغ نداریم که خالی از علما و مراجع تقلید بوده باشد به گزارش خبرگزاری فارنزدیکی زبان شعر به توده مردم، آن را ماندگارتر میکند
نزدیکی زبان شعر به توده مردم آن را ماندگارتر میکند هرچه که شعر سهل و ممتنعتر باشد به مرزهای ماندگاری نزدیکتر است اهورا ایمان شاعر در گفتگو با خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان گفت اکثر اشعاری که در موسیقی ما مورد استقبال مردم واقع شده امردم انزلی همزمان با سایر مسلمانان ذکر الغوث الغوث سر دادند
دراولین شب قدر مردم انزلی همزمان با سایر مسلمانان ذکر الغوث الغوث سر دادند انزلی - ایرنا - در نخستین شب از شب های قدر شهروندان مومن انزلی در مساجد حسینیه ها و مکان های مذهبی و زیارتی با برپایی آئین های معنوی ضمن زنده نگه داشتن شب قدر با خالق هستی نیز راز و نیازکرده و خلصنا منادارات و بانكها قفسه كتاب بگذارند تا مردم مطالعه كنند
ادارات و بانكها قفسه كتاب بگذارند تا مردم مطالعه كنند محمود صلاحي رئيس سازمان فرهنگي و هنري شهرداري تهران به بانكها و اداراتي كه داراي مراجعه كنندهاند پيشنهاد داد قفسه كتاب براي مطالعه مردم و مراجعهكنندگان در نظر بگيرند تا از اين طريق ميزان سرانه مطالعه بالا برود نویسنده&nb-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها