واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: مبارزه با قاچاق و ضرورت مدیریت تقاضا
سه جامعه هدف را از دست ندهیم
عبدالمجید نگارشنژاد
دبیرکل فرهنگی ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز
زخم کهنهی قاچاق کالا که از دیرباز سر باز کرده و رخ آشکار نموده، این روزها به خطری جدی برای اقتصاد و امنیت کشور و مسئلهای اساسی برای مسئولین کشور تبدیل شده است.
زخمی عمیق که دغدغهی این روزهای رهبر انقلاب بیش از همیشه و بیش از هر کسی است و این امر مسئولیت مبارزه را بعد از صدور فرمان تاریخی معظم له در سال 1381 مبنی بر مبارزه با قاچاق کالا و ارز، بر دوش مسئولین و عامهی مردم سنگینتر میکند. آنچه از مبارزه با قاچاق کالا قبل از هر چیز به ذهن متبادر میشود، مقابله فیزیکی با قاچاقچیان است در حالی که روش منطقی به عنوان رسالت اصلی ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز، مبارزه از طریق سیاستهای پولی و مالی و حوزهی فرهنگی است. آنچه در این مقال کوتاه به آن اشاره میشود، ضرورت مدیریت تقاضا به عنوان یکی از ابعاد مبارزه فرهنگی است.
اگر تقاضا را به عنوان "مقداری از کالا و خدمات که افراد قادر و مایلند که در قیمتهای مختلف خریداری (مصرف) کنند" تعریف کنیم، در بعد فرهنگی مدیریت تقاضا باید متغیر "تمایل به خرید" را هدف قرار داده، دستکاری کرده و رفتار اقتصادی مصرف کنندگان را به سمت مصرف کالا یا خدمات مورد نظر و به میزان مورد نظر هدایت نمود و حوزهی تقاضا را مدیریت کرد.
آنچه به عنوان یک اصل پذیرفته شده و بدیهی در تغییر رفتار مطرح می باشد، این است که لازمهی تغییر یک رفتار، تغییر اندیشه و نحوهی تفکر صاحب آن رفتار است، اما پر واضح است که دانایی و آگاهی صرف در مورد یک موضوع تعهدآور نبوده و موجب تغییر رفتار نمیشود بلکه برای تغییر رفتار، دانش و دانایی باید تبدیل به باور شود و این باور است که قادر به ایجاد انگیزش لازم برای بروز رفتاری خاص خواهد بود.
چه بسیارند افرادی که نسبت به قبح و زیان عمل و پدیدهای آگاهی دارند، اما مرتکب آن عمل میشوند و چه ثابتقدمند کسانی که به قبح و زیان عمل و پدیدهای ایمان دارند و هرگز مرتکب آن نمیشود. چه فراوانند کسانی که به درستی راهی عالمند و به منافع کوتاه مدت خود عامل و چه کسانی که عقل و ایمانشان دست در دست هم داده و حلاوت آتی راه حق را با شیرینی آنی باطل به سودا نمیبرند و این است فرق بین علم و ایمان.
این حکایت، راه پر مشقت اما حق و صواب مبارزه با قاچاق کالاست که در این راه و برای تغییر رفتار مردم از خرید کالای به ظاهر شیک و ارزانتر قاچاق به کالای با کیفیت داخلی، باید بر اساس راهبرد مورد اشارهی رهبر معظم انقلاب اسلامی در حکم سال 1381 خود به رییس جمهور وقت در رابطه با مبارزه با قاچاق کالا و ارز، مبنی بر اینکه "تبلیغات متناسب و هوشمندانه و همه جانبه در خدمت این مبارزه قرار گیرد" در مرحلهی اول جامعهی هدف تأثیرگذار یعنی جامعهی بانوان، نهادهای آموزشی و مذهبی و در نهایت کل جامعه را به سلاح آگاهی و دانش در مورد علل، آثار و پیامدهای قاچاق مسلح کرد و سپس آنها را به زیور ایمان آموختههایشان آراست تا با سلاح علم و زیور ایمان به جهاد ارزشمند تحریم کالاهای قاچاق و مصرف کالای تولید داخل بپردازند.
آنچه اهمیت مدیریت تقاضا در مبارزهی فرهنگی با قاچاق کالا و ارز را دو چندان میکند ورود توده های مردم به میدان مبارزه با قاچاق کالاست. مردمی که هرگاه روند گذشتهی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، هرگاه با مشکل و تهدیدی مواجه شد، به صحنه وارد شده و حلّال مشکلات شدند. مردمی که در راه این مبارزه فساد ناپذیرند زیرا بسیار بدور از عقل و اندیشه است که به فرد آگاه و باورمندی رشوه پرداخت شود تا از باور خود عدول کرده و با مصرف کالای قاچاق به خود و خانوادهی خود لطمه زند.
مدیریت تقاضا از طریق تغییر الگوی مصرف خانواده و مبتنی بر باور آنها، سبب میشود که اگر چنانچه عرضهی کالای قاچاق هم وجود داشته باشد، کاهش یا عدم وجود تقاضا باعث شود تا از سود حاصل از فروش کالای قاچاق به شدت کاسته شده و نسبت به ریسک آن صرفهی اقتصادی نداشته باشد و این به معنی کاهش حجم قاچاق ورودی است.
مدیریت تقاضا به معنی کم رنگ کردن مقابله با قاچاق کالا و ارز در سطح عرضه نیست، بلکه مدیریت فرهنگی تقاضا مکملی برای مبارزه در سطح عرضه بوده و عملکرد این دو لبهی تیز قیچی، با هماهنگی در عمل منجر به کاهش قاچاق کالا خواهد شد. وقتی فرهنگ که به تعبیر مقام معظم رهبری از اقتصاد هم مهمتر است و مثل هوا برای تنفس میماند، ابزار مبارزه با قاچاق شود، نتیجهی آن پایدار بوده و میتواند ضریب اطمینانی مانا ایجاد کرده و پاسداری درونی برای عدم مصرف کالای قاچاق شود. به این دلایل است که اولویت ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز، مبارزهی نرم فرهنگی با قاچاق کالاست که باید پیوسته تداوم داشته و نسبت به تغییرات رفتار عرضه کنندگان کالای قاچاق و تغییرات الگوی مصرف، منعطف و روزآمد شود.
چنانچه اشاره شد برای عملیاتی کردن تغییر رفتار مصرفکنندگان باید در مرحلهی اول سه جامعهی هدف، یعنی جامعهی بانوان، نهادهای آموزشی و مذهبی تحت آموزش و آگاهیبخشی قرارگرفته و روند حرکت از آموزش به تغییر رفتار در آنان طی شود و سپس با استمرار این مرحله برای تعمیق و نگاهداشت و نهادینهکردن رفتار در جوامع هدف یاد شده، این روند در بلندمدت به سایر اقشار جامعه تسرّی یابد. انشاءا...
تاریخ انتشار: ۱۶:۵۴ - ۱۰ مرداد ۱۳۹۵ - 31 July 2016
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]