تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 30 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):پروردگارم هفت چيز را به من سفارش فرمود: اخلاص در نهان و آشكار، گذشت از كسى كه ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816992138




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

«KEEP CALM» اینجا انسان نمی‌فروشند!


واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز:
 «KEEP CALM» اینجا انسان نمی‌فروشند!
«KEEP CALM» اینجا انسان نمی‌فروشند! لباسها‌ی جدیدی که به تازگی بر تن جوانان دیده می‌شود در نگاه اول فقط حاصل واردات یک کالای خارجی به نظر می‌رسد؛ اما تاثیر نا‌مطلوبی بر هویت خریداران آن می‌گذارد و انسانها را به کالایی نیاز‌مند به هویت بصری نامربوط جلوه می‌دهد.


به گزارش فرهنگ نیوز،یادم است آن زمان که هنوز ایران زمین را به خیابان محدود نکرده بودند، ایران گربه‌ای بود به وسعت معلوم. همان زمان که آنقدر اُتل در خیابان نبود که وقتی قدم می‌زدی مجبور شوی آهن‌پاره را با حسرت نگاه کنی. آنقدر حجره و مغازه سر راه خود می‌دیدی که بعد از دو بار رفت‌و آمد با کسبه محله‌ات چاق سلامتی می‌کردی و با دقت بیشتری در خیابان قدم می‌زدی. می‌توانستی مغازه‌ها را ببینی و از لباس آویزان جلوی مغازه «مد روز» بفهمی خیاط‌باشی چه لباس نونواری بر تن نیم‌تنه مخملی بی‌جان پشت شیشه کرده است. اگر پسند می‌کردی، اندازه‌ات را با پارچه دلخواهت می‌دادی تا برایت لباسی به قامتت بسازد.

البته اگر به قصد دوخت لباس وارد خیاط‌خانه می‌شدی، حتمی خیاط‌باشی لباسی مناسب سلیقه‌ و قدوقامتت پیشنهاد می‌کرد و آنقدر از خوش قدوبالایت برایت قصه می‌بافت که لباس دوخته شده را در گنجه قدیمی بگذاری و در روزهای خاص بر تن کنی.

آن زمان‌ها خیاط‌باشی هم ایرانی بود. ذوق ایرانی داشت و قریحه ایرانیت را درک می‌کرد و گاهی تشویق.‌‌ می‌دانست لباس نباید مایه شرم انسان شود و فاقت آنقدر تنگ‌مسلک نباشد. اگر نمی‌دانست، زنان و دخترکان به او اعتماد نمی‌کردند؛ چون آن زمانها کسی دوست نداشت مایه خنده و استهزا مردم سرگذر شود.

خیاط با دقت و ذوق ایرانیش، پارچه‌ای گلدار را در هم کوک می‌زد تا لباسی زیبندة حیا و لطافتت درزی کند.

در آن زمانها مردمانی در این کشور می‌زیستند که اگر لباسشان را می‌دیدی، خوب شیر فهم می‌شدید از کدامین شهر و روستا آمده‌اند و به چه زبان حرف می‌زنند یا آنکه رسوم زندگانیشان چیست.

عیدها را دوست‌داشتی؛ چون همه مردمان شهرت لباس نو می‌پوشیدند. خویشان همسایه بغلیت از این شهر و آن شهر قدم رنجه می‌کردند و تو فرصت داشتی جامگان زیبا دال بر جغرافیا، آداب و رسومشان را به حافظه بسپاری و حظی بصری نوش جان کنی. گاهی هم بار سفر می‌بستی و در دیده مردم شهر، هویت تو از پوششت هویدا می‌شد. تو هم هویت مغازه‌هایشان را از خط فارسی طرح‌دار سر در مغازه می‌خواندی.

لباس برای تو  نشان شخصیت بود و  سر در مغازه برای او نشان فروشندگی؛ اگرچه شیخ اجل فرمود نه همین لباس زیباست نشان آدمیت؛ ولی آغازی بود بر آدمیت.

حتی به یاد ندارم سر در مغازه‌ای به زبان فرنگی نوشتار کرده باشند؛ چون حتی فروشندگان جذب مشتری را منوط به بالا بردن کیفیت می‌دانستند و نه فرنگی‌نویسی.

حتی شهرزاد قصه که نماد تجددگرایی بود، عاشق آن زمانی شد که زیر بار خودنمایی نمی‌رفت تا مجبور نشود تن به نگاه سنگین قباد روزگارش دهد.

آن زمان، فروشندگان بر سردر مغازه‌هایشان شغلشان را می‌نگاشتند. اصولاً نوشته‌ها هم کاربردی داشتند، حرفی داشتند. لباسها هم اما نه با بته‌جقه‌های کج‌ومعوج سردر مغازه هویت می‌یافتند و نه با نویسه‌های داغ شده بر تنشان؛ چون نه حبیب خدا دنبال اختفای متاع خود بود و نه جامه تو چیزی برای فروش‌!

گاهی برای خود یادآوری کن، امروز تو، دیروز فرزندانت است و تو که به فرهنگ و تمدن پر قدمتت می‌بالی، تو که خود را fan کوروش آن زمانی می‌دانی و اینجا و آنجا داریوش‌باز می‌بینمت؛ جایی در تاریخ خواهی ماند؟ تاریخی که فرزند تو نیز با خاطره‌بازیش باید حال خوبی بیابد؛ پس چرا خود را  چنین خالی از هویت کرده‌ای و به دنبال هویت بصری‌های سردر مغازه و داغ فرنگی شده بر تن جامه‌ات رفته‌ای!!؟

کیست که این «بی‌هویت بد بصر» را بر تن تو زیبا دانسته؟ نوشتار فرنگی چه برایت ارمغان آورده؟ چگونه تو را توصیف می‌کند؟ هویتش که هویت تو نیست. جلوه نظرپسند هم که برای هیچ‌کس ندارد. به مسخره ‌شدن راضی مشو.

اصلاً آن کس که از پس تو می‌آید، چگونه تواند در پیش تو آید؟

شاید سایه دیگری، دیگری از آن سوی آبها و مرزها، بر پیکره‌ات نقش بر بسته، خودنمایی می‌کند و تو را برای همگان می‌خواند. تو کیستی؟ ملکه زیباروی چند ده تومانی شانزه‌لیزه یا شاه پلاسکو؟ تو همانی که هستی یا همانی که می‌نمایی؟

چه شد که چنین شد؟

منبع: تسنیم


95/4/31 - 10:14 - 2016-7-21 10:14:03





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[مشاهده در: www.farhangnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 113]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن