واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نشست «تجربه ایرانی مواجهه با علوم انسانی مدرن»/۲پارسانیا: به جداسازی علوم انسانی از سایر علوم اعتقاد ندارم
دانشیار علوم اجتماعی دانشگاه تهران گفت: من زیاد معتقد نیستم که علوم انسانی را باید از علوم پایه و فنی مهندسی جدا کنیم، چرا که علوم پایه ریشه در علوم انسانی دارد و چندان قابل جدایی نیستند.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، نشست «تجربه ایرانی مواجهه با علوم انسانی مدرن» صبح امروز (26 اردیبهشت) با حضور غلامرضا ذاکری صالحی مدیر گروه مطالعات تطبیقی مؤسسه برنامهریزی و آموزش عالی، نعمتالله فاضلی رئیس پژوهشکده مطالعات اجتماعی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، حجتالاسلام علی پارسانیا و جمعی از اساتید علوم انسانی به همت گروه فرهنگ ایرانی پژوهشکده فرهنگ معاصر، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در این پژوهشگاه برگزار شد. در ادامه این نشست، حجتالاسلام پارسانیا طی سخنانی عنوان کرد: نخستین مسئله بحث این است که علوم انسانی چه معنایی دارد، من زیاد معتقد نیستم که علوم انسانی را باید از علوم پایه و فنی مهندسی جدا کنیم، چرا که علوم پایه ریشه در علوم انسانی دارد و چندان قابل جدایی نیستند. بسیاری از تحولاتی که امروز در عرصه علوم انسانی میبینیم، از دهه 60 به بعد در علوم پایه رخ داده است. وی درباره ناصحیح بودن معادل فارسی Humanities گفت: یک حادثهای که رخ داده است علم در معنای جدید دارای ویژگیهایی است. سوژه و ابژه در این راه با هم تنیدهاند. حال باید بررسی کنیم که علم در معنای مدرن و حوزوی با مسائل اجتماعی و انسانی چه تجربهای با هم دارند. برای این بررسی باید مقداری علوم و رویکردهای آن را برش داده و تأثیراتشان را بر هم بررسی کنیم. ابتدا باید رویکردهای تبیینی نیمه دوم قرن نوزده و نیمه قرن بیست را مورد توجه قرار دهیم. پارسانیا با اشاره به اینکه نگاه پوزیتیویستی در درون مجموعه معرفت علم به شمار نمیآید، اظهار داشت: الان این معنای علوم انسانی در محیطهای علمی ما استمرار دارد، اما به پررنگی چند دهه قبل نیست و عقبنشینی کرده است. براساس نگاه تدوینی، دین دارای کارکرد است، اما پدیدهای صرفاً تقلیلی است و چیزی جز بازی محسوب نمیشود. دیدگاه دیگر نیز، رویکرد پدیدارشناختی است که برای خود، جهان مستقلی دارد. پوزیتیویستها ناگزیر باید این دیدگاه را بپذیرند. وی با اشاره به فعالیت کُربَن با ظرفیتهای فلسفی اسلامی توضیح داد: وی درباره معنا، تجرد، نحوه ارتباط انسان با معنا مخصوصاً در حوزه حکمت صدرایی تلاش کرده است. وی میتواند عرصه جدیدی را برای علوم انسانی ایجاد کند. علوم انسانی برای اینکه ظرفیت تعامل نظام دینی و معرفتی و حوزههای علمیه که کانون ذخائر تاریخی و معرفتی ما هستند، با این شواهد یکسان نیست، اما خود حوزههای علمیه ما در نحوه مواجهه با علوم انسانی، داستان جذابی دارند. مواجهه حوزهها با علوم انسانی صرفاً آکادمیک نیست بلکه سیاسی و اجتماعی است. در دورههای مختلف، ما با فرهنگهای مختلفی مواجه شدیم که در هریک، سطوح مواجهه ما متفاوت بوده است.یکی از برجستهترین مقاطع فرهنگی ما فرهنگ مغول است که به صورت نظامی بوده است. پارسانیا با تأکید بر اینکه نگاه ما به عرصه فرهنگ، فناورانه بوده است و هیچگاه توجه به لایههای فرهنگ نداشتیم، عنوان کرد: ما حتی از آموزش عالی نیز لفظ فرهنگ را حذف کردیم و هنوز هم نگاه دارالفنونی به فرهنگ داریم. ما گریزی از تکنولوژی و علم نداریم، اما این معرفت و سبک آشنایی نیز که همراه با شتابزدگی و ناتوانی است، برای ما صحیح نیست. بنابراین، حوزههای ما نیاز به خودآگاهی دارند. وی بحثش را با خاطرهای از مرحوم معارف به پایان برد و گفت: ایشان استاد ما بودند و در تدریس سایر زبانها به ما نشان دادند که فرهنگ چقدر قداست دارد. انتهای پیام/ک
95/02/26 :: 14:22
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 128]