واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
وقتی ستاره ها در انزوا می میرند
فارغ از فیش های نجومی کنونی واختلاس های میلیاردی در دولت قبلی سرمان را بالا بگیریم و اطراف مان را ببینیم. شاید بتوانیم از مرگ یک انسان دیگر آن هم به سبب فقر و تنگدستی جلوگیری کنیم.
خرداد نیوز: قلب هر انسانی به درد می آید وقتی می شنود هنرمند یا ورزشکاری که روزگاری افتخار فرهنگ و ورزش این کشور و باعث اعتلای نام میهنش بوده در دوران بازنشستگی زندگی را در فقر و تنگدستی می گذراند و صدایش به هیچ جایی نمی رسد و گوش شنوایی برای رسیدگی به وضعیتش وجود ندارد.
انتشار خبر فوت ایرج خدری پیشکسوت بسکتبال ایران یکی از آن خبرهای دردناک بود. او سال ها با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کرد و با بیماری خود و همسرش به تنهایی مبارزه کرد. پزشکان گفتند علت فوتش تحلیل قوای جسمانی بوده تحلیلی که مشخص است از سوء تغذیه ناشی از تنگدستی بوده است. چطور می شود فکر کرد که ملی پوش پیشین کشور چنین شرایطی داشته است و کسی هم به وضعیت او رسیدگی نکرده است. او از سال 64 خورشیدی بسکتبال را به طور حرفه ای آغاز کرد. خیلی سریع پیشرفت کرد و به تیم مالی راه یافت اما در سال 77 خورشیدی پس از مصدومیت از بسکتبال حرفه ای خداحافظی کرد. او همواره در مصاحبه ها گلایه مند بود که مسئولان فدراسیون به او رسیدگی نمی کنند. مشکلاتش زیاد بود چرا که همسرش هم به بیماری ام اس مبتلا بود. او مجبور به دستفروشی در حوالی میدان امام حسین شده بود.
او در مصاحبه ای گفته بود سهم من از حمایت های فدراسیون بسکتبال فقط چند چای تلخ بود. او گفته بود که حین بازی دچار ضایعه نخاعی شد و تشخیص اشتباه پزشک فدراسیون باعث شد تا فلج شود. او مدتی نیز به بازیگری پرداخت از فیلم دایان باخ تا همکاری با یدالله صمدی و ابوالحسن داوودی. هم چنین در یکی از قسمت های سریال آژانس دوستی و ساعت خوش هم بازی کرد اما می گفت که از کارگردانانی که با آنان کار کرده دیگر کسی حالش را نپرسید.
ای کاش مرگ در تنهایی یک چهره شناخته شده تنها به خدری محدود می شد. مرداد سال 93 خبری بهت آور روی خروجی خبرگزاری ها قرار گرفته بود:"زندگی ثریا حکمت درگوشه خیابان". او از اوایل دهه 50 خورشیدی حرفه بازیگری را آغاز کرد و جمعه 20 فروردین از دنیا رفت. او اما از دوران میانسالی با وضعیت بد معیشیتی دست و پنجه نرم می کرد. می گفت در چادر زندگی می کرده و مجبور بوده چنین کاری کند چون پولی برای تامین خانه نداشته است. او گفته بود:" مدتي شايعه كرده بودند كه من معتاد شدم در صورتيكه ناراحتي قلبي دارم و مصرف موادمخدر باعث مرگم ميشود و حتي كار به جايي رسيد براي آنكه اجازه بازي به من بدهند، عدم اعتياد گرفتم. او می گفت کارگردان ها و هنرمندان هم فراموش اش کرده بودند. در این میان گویا دولت هم غائب بود و با او کاری نداشت !
در حالی که رسانه ها از حقوق های نجومی می گویند و تا قبل از آن درباره بابک زنجانی ها و اختلاس های دوران احمدی نژاد گفته می شد خوبست کسانی را به یاد آوریم که از آنان خاطرات خوشی هنگام تماشای پرده سینما و جعبه جادویی داشته ایم کسانی که ما را خندانده اند یا به فکر فرو بردند کسانی که با بازی خوب شان و گل زدن های شان شادمان کرده اند کسانی که اقتضای شغل شان به در اوج بودن در دوران جوانی است و انتظار دارند در دوران بازنشستگی زندگی شرافتمندانه ای داشته باشند و دست شان جلوی کسی دراز نباشد این حداقل انتظار آن هاست.
آنچه می بینیم اما آن چیزی نبود که وعده داده شده بود. حوادثی چون فوت حکمت ها و خدری ها باید تلنگری باشد به ما و بیش از همه به مسئولان. این حوادث ضرورت درک این موضوع را اشکار می سازد که عدالت اجتماعی که یکی از شعارهای انقلاب بود محقق نمی شود مگر با شفافیت اقتصادی، ساماندهی سیستم مالیات و سر و سامان دادن ساختاری به نظام رفاه و تامین اجتماعی. گام بعدی قطعا رسیدگی به وضعیت انجمن های صنفی است. به امید آن که دیگر اخبار دردناک مرگ در تنهایی و فقر پیشکسوتان را نشنویم. خوب زندگی کردن و در آرامش و آسایش مردن حق هر انسانی است.
تاریخ انتشار: ۲۱ تير ۱۳۹۵ - ۱۰:۲۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]