واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نشست «تجربه ایرانی مواجهه با علوم انسانی مدرن»/3گله رئیس فرهنگستان علوم از جامعهشناسان ایرانی/ فیلسوف داعیه اصلاح جهان را ندارد
رئیس فرهنگستان علوم ایران گفت: علم دارای قدرت است،علمی که قدرت نداشته باشد مطلوبیت ندارد. فیلسوفان داعیه نداشتند که جهان را اصلاح میکنند، آنها کار خود را انجام دادند، به همین دلیل هم کار بزرگی انجام دادند.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، بخش دوم نشست «تجربه ایرانی مواجهه با علوم انسانی مدرن» ظهر امروز (26 اردیبهشت) با حضور رضا داوری اردکانی رئیس فرهنگستان علوم ایران، عبدالحسین خیراندیش استاد تاریخ دانشگاه شیراز، امیرعلی نجومیان استاد زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه شهید بهشتی و محمدامین قانعیراد رئیس انجمن جامعهشناسی ایران در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. داوری اردکانی در این نشست طی سخنانی عنوان کرد: سالهای 50 و 60، سالهای بینظیری بود، موسسه مطالعات تحقیقات اجتماعی شبانه کار میکرد و همه روشنفکران از قبایل مختلف آنجا مشغول بودند، حتی اگر جای نشستن هم نبود به سبک مشائیان در راهروها و کوچههای باغ گلستان با هم بحث میکردند. در این مکان از اعدامی و انقلابی تا چریک و جبهه ملی در سازمان عجین بودند. وی در ادامه در بحث از پیشینه رابطه علوم انسانی و فلسفه در کشور یاد کرد و تصریح داشت: این دو در کشورمان گرچه باهم بیگانه نبودند، اما رفاقت و نسبتی هم نداشتند. آن زمان رشتههای مستقلی به نام علوم اجتماعی در کشور وجود نداشت غلامحسین صدیقی به ما هم فلسفه یونان و هم جامعهشناسی درس میداد، و دکتر مهدوی اولین کتاب جامعهشناسی را در ایران نوشت. رشته ما هم فلسفه و هم علوم تربیتی بود. داوری اردکانی با بیان اینکه فلاسفه در تأسیس علوم اجتماعی دخیل بودند، عنوان کرد: حتی نام جعلی را که اگوست کنت از لفظ یونانی و لاتینی علوم اجتماعی اخذ کرد و به هم چسباند، دکتر صدیقی جامعهشناسی نامید. این لفظ طوری در جامعه جا افتاد که انگار از ازل ترجمه لفظ سوسیالوژی بوده است. علوم اجتماعی در انگلستان، فرانسه و آلمان در شرایطی خیلی خاص قوام یافت تا به رفع تعارضات و حل مسائل بپردازد. وی با بیان اینکه علوم اجتماعی همهجا و همیشه نمیتوانست حضور داشته باشد، توضیح داد: ما در قرون وسطی نمیتوانستیم علوم اجتماعی داشته باشیم چون عالم قرون وسطی، عالم دیگری بود. هر عالمی فعلها، قولها و زبان خاص خود را دارد. علوم اجتماعی در قرن هجدهم بهوجود آمد، آن زمان فلسفه و سیاست با هم پیوند داشتند. انسان به عنوان موجودی سیاسی را به معنای خاص آن دوران باید تلفی کرد. تأکید افلاطون و ارسطو نیز در همین زمینه است. این سیاست با سیاست زمان ما متفاوت است. رئیس فرهنگستان علوم ایران اظهار داشت: اگر بخواهم به تحولات دو عالم بپردازم، مثنوی 70 من کاغذ است، تنها به یک مورد اشاره میکنم و آن اینکه قبل از دوران تجدد و دوران پیش از مدرن علم، علم واقع بود. انسان چیزی جز جزئی از عالم نبود، بنابراین این انسان برای ارتقا با مراتب جهان یگانه شده و به جایی میرسید که به جز خدا چیزی نبیند. این دیگر انسان منظور ما نبود،بنابراین انسان از حیثی که انسان است، در دوره جدید پدید میآید. انسانشناسی هم بهمعنای آنتروپولوژی در دوران جدید و با کانت به وجود آمد. وی با تأکید بر اینکه عالم غرب جدید، عالم مهار طبیعت، جهان تصرف و انسان تصرفکننده تصرفشده بود، یادآور شد: این عالم اصولی دارد و اصولش با عالم پیش متفاوت است. بنابراین هر آدمی در هر عالمی اصول زمان خود را مطلق میانگارد، علوم انسانی به عالم تجدد تعلق دارد، همه علوم همینطور است، پس اصول این عالم مختص عالم جدید است. داوری اردکانی در پاسخ به این پرسش خود که آیا معتقد به نظریه تکامل هست یا خیر، گفت: پاسخ این پرسش مهم نیست؛ چراکه اصل جهان فعلی است که همه ما به آن معتقد و وفاداریم، حتی اگر من بگویم معتقد به این تطور نهچنانکه داروین گفته به تاریخ طبیعی و آنچه هگل و مارکس به تاریخ انسانی گفتهاند، بلکه به تکنولوژی مربوط است، بنابراین این تطور به تکنولوژی و علم جدید تعلق دارد. علوم انسانی پیشرفت کرده است، اما هنر و فرهنگ هم پیشرفت کرده است. وی با بیان اینکه تکامل، آزادی و تملک و تصرف و قدرت اصل جهان جدید است، اظهار داشت: علوم، سیاستها، سازمانها و نظامها هم نسبتی با این اصول دارند. اگر بخواهیم همه چیز دگرگون شود، باید این اصول را دگرگون کنیم. علم چیزی نیست که شخصی بخواهد بنا به مصلحت آن را بسازد، این طور نیست که ما با علم هر کار که دلمان بخواهد، انجام دهیم. رئیس فرهنگستان علوم ایران، در پاسخ به این سوال که کدام علم مطلوب است، توضیح داد: علم دارای قدرت است،علمی که قدرت نداشته باشد مطلوبیت ندارد. فیلسوفان داعیه نداشتند که جهان را اصلاح میکنند، آنها کار خود را انجام دادند، به همین دلیل هم کار بزرگی انجام دادند. اگر من بخواهم علم را باسلایق و خواستههای خودم جلو ببرم، موفق نمیشوم. وی با اشاره به اینکه سالهای گذشته بحثی در مورد اینکه علوم اجتماعی انسانی در جامعه مطرح شده است، گفت: من با چنین حرفی نمیخواهم مخالفت کنم، اما به عنوان دانشجوی فلسفه مشاهده میکنم اروپا، علوم اجتماعی را در فضای سکولاریزه به وجود آورد، حال اگر ما بخواهیم این علم را بر اساس اصول دینی تطبیق دهیم، اگر بشود حرفی نیست. اما ما برای علم اسلامی نیازمند عالِم اسلامی هستیم؛ چراکه همیشه علم و عالِم باید همبسته باشند. بنابراین اگر بخواهیم این طرح را پیاده کنیم، نمیخواهم جوانان را ناامید کنم، اما میپرسم آیا علم را میتوان با اعتقادات میزان کرد؟ داوری اردکانی توضیح داد: یک بار این مسئله را به من گفتند که شما از ساحتهای انسان خبر ندارید، من هم با پرمدعایی گفتم؛ این حرفها را من در دهان شما گذاشتم. این گناه حرف شما هم بر گردن من است که گفتم انسان چند ساحت دارد. خب، شما از ساحتهای انسانی خبر دارید، مبارکتان باشد! اما این را بدانیم که اگر یکی از ساحتهای انسان بر دیگری غلبه پیدا کند، تعادل وجود بههم میخورد. درست است که مارکوزه انسان تکساحتی را مطرح کرده است، اما همین نشان میدهد که انسان در غرب تکساحتی نبوده است. وی با بیان اینکه از جامعهشناسان گلهمند است، افزود: جامعهشناسان فکر نکردند که باید به مسئله مهم جامعه ما ـ که علوم انسانی موجود بر مبنای دین استوار نیست ـ تأمل کنند. آنها تنها تصور میکنند بحث در مبادی و اصول، کار فیلسوفان است و نباید آنها ورود کنند، ولی ما در وضعی قرار داریم که گویی علوم انسانی را دوباره باید تأسیس کنیم. استادان علوم اجتماعی باید فکر کنند که در شرایط کنونی چگونه میتوان علوم انسانی را متحول کرد. رئیس فرهنگستان علوم ایران، در پایان اظهار داشت: اگر واقعا بخواهیم جهانی تأسیس کنیم که غیر از جهان محقق باشد، بر علوم انسانی دیگری باید کار کنیم، اما اگر بخواهیم به عهد قدیم برگردیم، آن زمان به علوم اجتماعی نیازی نداریم، پس علوم اجتماعی الان مربوط به جامعه آینده است که باید آن را بسازیم. اینجا باید امکانات را مدنظر قرار دهیم. انتهای پیام/
95/02/26 :: 18:51
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 97]