واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: تدبير راهاندازي كمپين ملي بازخواست از مديران ورشكستهساز!
نویسنده : اولاد آدم
اولاد آدم پيش خودش ميگويد حالا كه بعضي از كمپينها مثل كمپين تبديل قسمت تحتاني قليان به گلدان، جواب داده (هر چند در مورد قسمت فوقاني آن بحث نميشود) يا همين چالش انتشار فيش حقوقي كه همه فيشهايشان را منتشر ميكنند و آنهايي كه فيششان را منتشر نميكنند، يك عده پيدا ميشوند و منتشرشان ميكنند و يك عده راه ميافتند تا بفهمند كه كدام عده، اين فيشها را منتشر كردهاند (و دست آخر، اولاد آدم نميفهمد كه بالاخره چي شد؟) يا كمپين نه به خودكشي از روي پل، كه ملت راه ميافتند و به پلهاي عابر پياده، گل ميدهند! (تا لابد پلها از زير پاي عابرها ليز نخورند و عابرها بروند و يك جاي ديگر براي خودكشي پيدا كنند! ) يا كمپين.... خوب جواب دادهاند، ما هم بياييم يك كمپين بازخواست ملي چرا تعطيل شد؟ راه بيندازيم!
يعني راستش را بخواهيد، اولاد آدم در خانه مبله اجارهاياش در دارغوز آباد سفلي، نشسته بود و لنگهايش را روي هم انداخته بود و داشت براي خودش با تلگرام و سايت و شبكههاي ديجيتال عمر ميگذراند و از آنچه در بيرون از خانه اتفاق ميافتاد بيخبر بود كه ديد اي دل غافل(!) نكند فردا همه اينهايي كه فيششان را نشان نميدهند بروند و مثل خاوري و پسران، بزنند در كار خانهدار كردن مردم كانادا و بعد آنجا هم به هواي كلاهبرداري از ديگران، ديگران كلاهشان را بردارند و سر اولاد آدم بيكلاه بماند و باز هم خانه مبله اجارهاي بنشيند و...
بله اولاد آدم سرگرم چت كردن با دهه هشتاديها و ساختن جوك براي امثال خاوري بود كه به طور اتفاقي رسيد به بحث تعطيلي كارخانجات قديمي و پيش خودش گفت: ما كه از خاوري بازخواست نكرديم، اما از اينها كه ميتوانيم بكنيم! پس بيا بكنيم!
يعني يك مصاحبهاي ديدم كه منجر به توليد اين فكر شد كه بيايم و در اين ستون، پيشنهاد راهاندازي كمپين ملي بازخواست چرا تعطيل شد يا نشد را بدهم! يعني ديدم رئيس كنفدراسيون صادرات گفته است به دليل مديريت دولتي و سوءمديريت شاهد از دست دادن توليدات قديميمان هستيم و متأسفانه هيچ يك از مديراني كه اين واحدها را با از بين رفتن مواجه كردند بازخواست نميشوند. آنوقت پيش خودم گفتم اي اولاد آدم، تو اولاد آدم نيستي كه اگر يك كاري براي مملكتت نكني!بيا و اين كار را بكن!
براي همين هم آمدم اينجا و گفتم تا بشارت دان شما خوانندگان عزيز پر نشده، اين بشارت را هم از من داشته باشيد!يعني در تمام دنيا تجارت، توليد و كسب و كار همان گونهاي كه موفقيت دارد ميتواند ورشكستگي هم داشته باشد، به همين دليل است كه يكي از بندهاي قانون تجارت شرايط ورشكستگي يك واحد توليدي و تجاري است. اين پديده (نه آن پديده!) جديد نيست، اما مسئلهاي كه ما امروز با آن مواجه هستيم ورشكستگي و اضمحلال واحدهاي قديمي است كه صاحب برندهايي نزديك به يك قرن هستند كه دليل اين اتفاق هم بسيار روشن است. پس از آنكه مديريت اين واحدها تحت اختيار دولت قرار گرفت و مديران دولتي بر اين واحدهاي توليدي حاكم شدند كمتر واحدي را سراغ داريم كه پا بر جا مانده باشد و تقريباً ميتوان گفت هر كدام از آنها به نوعي از بين رفتهاند.
البته اينكه ما تمام كارهايمان بر خلاف تمام كارهاي دنياست، بماند! يعني امروز دنيا براي ايجاد يك برند ميلياردها هزينه ميكند، اما ما به راحتي در حال از دست دادن برندهاي قديميمان هستيم كه همانطور كه گفته شد، دليل آن به مديريت دولتي و سوءمديريت در اين واحدها برميگردد و متأسفانه هيچ بازخواستي هم از مديراني كه باعث اين اتفاقات شدند صورت نميگيرد، لذا اين مديران نگراني ندارند كه واحدي را با از بين رفتن مواجه كنند. براي همين هم از اين به بعد با راهاندازي اين كمپين ميرويم سراغ اين مديران و از آنها ميپرسيم كه حالا كه فلان كارخانه را ورشكست كردهايد و كارگران و كارمندان را بدبخت و بيچاره! وضع خودتان خوب هست؟ خانواده در رفاه هستند؟ يارانه اوقات فراغت فرزندان، به اندازه هست؟
بله در اين كمپين ضمن بازخواست از مديران در مورد نحوه گذران زندگي خود، براي آنان كارخانه يا شركت خوشنام و درخشاني را پيدا خواهيم كرد، تا بروند و ضمن آباد كردن خود و فك و فاميلشان، به اقتصاد پسابرجامي هم كمك كنند و بدينگونه همه با هم، كاري كرده باشيم كارستان!
هموطن! ايراني نيستي اگر با اين تدبير اولاد آدم به كمپين ملي بازخواست از مديران ورشكسته ساز نپيوندي!
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۹ خرداد ۱۳۹۵ - ۲۰:۳۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]