واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: چالش آب سرد سونامي پرسشگرانه پسابرجامي اروپايي به زبان ساده!
نویسنده : اولاد آدم
اولاد آدم در مدرسه ابتدايي هم كه بود مرتب از معلم كلاس سؤال ميپرسيد تا معلم بيسوادش مجبور شود به جاي درس دادن، هر دفعه قصه حسين كرد شبستري را تعريف كند و بالاخره يك روز مدير گوش معلم را پيچاند كه اين چه وضعي است و. . . البته اين موضوع را نبايد به حساب تنبلي اولاد آدم بگذاريد. اين موضوع از زرنگي اولاد آدم ريشه ميگرفت كه ميدانست بايد معلمش را مجبور كند تا در مورد درسي كه ميدهد مطالعه داشته باشد والا چه نيازي به مدرسه رفتن! معلم كه زورش ميآمد، ميخواست جلوي بچهها كم نياورد، ميزد به قصه و افسانه تا داد اوليا درآمد و مدير گوشش را پيچاند و او نيز گوش مرا!
اصولاً سؤال پرسيدن يا مطالبهگري چيز خوبي است! زماني سكوت مدني و زماني پرسش مدني و زماني كاغذپراكني مدني! البته اينها را كه ميگويم در مورد خودمان نيست. ما الان يك دولت اعتدالي پسابرجامي لوكس سر كار داريم كه مدنيت از هر كجايش ميريزد و فقر (شما بخوانيد عدالت) را آنقدر خوب بين مردم توزيع كرده است كه جاي هيچگونه پرسشي ندارد! همه چيزش هم به انجام و برجام رسيده است. مثلاً كارگرش اگر سبد كالا نميگيرد، لااقل شلاق...
بنابراين الان منظور نظر اولاد آدم، قصه پسابرجام بيروني بود. يك چيزي مثل ابوريحان بيروني! يعني ما كه خودمان هميشه راهحلها را از بيرون طلبيدهايم و به نيرو و اراده خودي، بيتوجه بودهايم و راهحلي براي حل پسابرجام قفل شده دروني نداريم و دندانه تمام كليدهايمان در مواجهههاي داخلي ريخته است، بايد منتظر حركت مدني جنبش مطالبهگري صنعتي و بانكي اجنبيها بمانيم تا شايد از آن ميان، چيزكي هم نصيب ما شود!يعني هر كه فلفل خواهد، جور هندوستان كشد و هر كه فلفل نخواهد جور ايران! يا يك همچين ضربالمثلي!
ميدانم كه پيش خودتان ميگوييداي اولاد آدم تا ضعف روزه نبردتمان، بگو قصه چيست؟ آيا ما هم بايد نامه بدهيم تا به چيزي بدهند؟ دوره نامه دادن، دوباره شروع شده است؟ دنبال كه بايد بدويم و نامه بدهيم؟
به شما بشارت بدهم كه خير! يعني پس از ناكامي ايران در پسابرجام، بانكهاي اروپايي كه از سوي كمپانيها و دولتهايشان براي برقراري رابطه مالي با ايران تحت فشار هستند، شيوه جديدي براي وادار كردن امريكا به لغو تحريم دلاري ايران در پيش گرفتهاند. آنها، گويي با خاطرات اولاد آدم آشنايند و كتاب خاطرات منتشر شده و نشده او را ميخوانند!
يعني به نظر ميرسد بانكهاي اروپايي در اقدامي هماهنگ (شايد آنها هم تلگرام دارند يا بچه دهه هشتادي!) تصميم گرفتهاند فشاري را كه از سوي تجار، كمپانيها و دولتهاي خود براي برقراري روابط مالي با ايران متحمل هستند به وزارت خزانهداري امريكا و دولت اوباما كه درگير صاف و صوف كردن راه براي كلينتون هستند، منتقل كنند تا به اين ترتيب زمينه لغو محدوديتهاي دلاري وضع شده عليه ايران بيشتر فراهم شود.
اولاد آدم ديده است كه بانكهاي اروپايي براي انتقال اين فشار از شيوه نامهنگاريهاي مستمر، طرح پرسشهاي علني و جلسات متعدد درباره ماهيت، حدود و پيامدهاي همكاري با ايران استفاده ميكنند. به اين ترتيب طرف امريكايي وادار ميشود دائماً در اين مورد توضيح دهد و وضع اين محدوديتها را توجيه كند. البته آنها هنوز قصه حسين كرد شبستري را از ما ندزديدهاند اما حتماً قصههايي براي تعريف كردن دارند!
دولت امريكا اين روزها از سوي بانكهاي اروپايي به طور مستمر در معرض اين پرسش قرار ميگيرد كه چرا ما را به برقراري تعاملي با ايران تشويق ميكنيد كه بانكهاي خودتان از آن منع شدهاند؟ به اين ميگويند چالش آب سرد سونامي پرسشگرانه پسابرجامي اروپايي به زبان ساده!
پاسخ و توجيه علاوه بر اينكه وقت و انرژي زيادي از امريكاييها ميگيرد، هزينه سياسي و بينالمللي ادامه اين محدوديتها را بالا ميبرد و توپ عدم اجراي كامل برجام را به زمين امريكا مياندازد. حالا آنها توپ را كجا مياندازند، اولاد آدم نميداند!در اين ميان تأكيد و تصريح مداوم مقامات ايران مبني بر اينكه نتايج برجام به خاطر كارشكنيهاي امريكا هنوز براي ايرانيان ملموس نيست هم به يك دردي خورده و به اروپاييها كمك كرده و كاخ سفيد را بيش از پيش تحت فشار قرار داده. اما امان از اينكه كسي پيدا نميشود كه گوش اوباما را مثل گوش معلم ابتدايي من بكشد!
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۱ خرداد ۱۳۹۵ - ۲۰:۴۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]