تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 12 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هنگامى كه مؤمن بر صراط مى‏گذرد، و مى‏گويد: بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم. ناگاه زبان...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803627034




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

زنی که کاسکو و مرغ را به جواهرات ترجیح می‌دهد


واضح آرشیو وب فارسی:گیل نگاه:
زهرا فداكار کارآفرین لنگرودی (1)
گیل نگاه/آدینه صالح نژاد: «زهرا فداکار» زن ۵۰ ساله لنگرودی وقتی درگیر مشکلات زندگی شد دست روی دست نگذاشت و منتظر معجزه نماند. او در کنار شغل دیگری که داشت به دلش رجوع کرد و با یادی از علایق کودکی‌اش یک مرغ با ۱۱ جوجه خرید. او در طی دو دهه گذشته هزاران جوجه پرورش داده تا همیشه دستانش روز زانوهای خودش باشد. فداکار از کمک‌های همسرش می‌گوید و سختی‌های مختلف که می‌توانست باعث ناامیدی در میانه راه شود. اما او می‌گوید ناامید جای چندانی در زندگی‌اش ندارد و او به فکر خرید ملشین جوجه کشی بزرگ‌تر و پرورش بوقلمون است که صرفه اقتصادی بیشتری دارد.این زن کارآفرین برای جوانانی که جویای کار هستند هم توصیه‌هایی دارد و می‌گوید وقتی از «شغل» سخن می گوییم نباید لزوماً کار اداری به ذهنمان متبادر شود. گفت‌وگوی گیل نگاه با این بانوی کارآفرین را در ادامه بخوانید.خانم فداکار کمی از پیشنه خود بگویید:۵ برادر و ۲ خواهر دارم و تا سوم دبیرستان درس خوانده‌ام. پدرم مدتی شاطر بود و مدتی نیز در کارخانه سبزی خشک کنی در ورامین که متعلق به ارتش بود کار می‌کرد.در سال ۱۳۶۵ ازدواج کردم که هم اکنون دو دختر و یک پسر دارم، سابقه کار رزمی هم دارم و مدتی در بسیج ورامین آموزش هم می‌دادم.همسرم در پارچین ورامین مشغول به کار بود که به دلیل انفجاری که در حین کار به وجود آمد جراحات زیادی دید و بعد از مدتی خود را بازنشسته کرد.با وجود این مشکل هزینه‌های خانواده را چگونه تامین می‌کردید؟همسرم سابقه رزمی داشت و با هم در باشگاه‌ها آموزش می‌دادیم، مدتی هم در پشت بام یکی از باشگاه‌هایی که اجاره کرده بودیم چند جوجه و مرغ پرورش می‌دادیم. شوهرم نیز در کنار آموزش کارهای آزاد هم انجام می‌داد.اما در سال ۱۳۷۴ ورشکست شدیم و به شدت به مشکل مالی برخوردیم که در نهایت به انزلی مهاجرت کردم و خانه کوچکی برای زندگی گرفتم.کار و فعالیت من در زمینه پرورش جوجه و مرغ از انزلی آغاز شد . در همان زمان همسرم نیز در تهران بود و رفت و آمد می‌کرد. و من با خرید یک مرغ و ۱۱ جوجه کار پرورش را آغاز کردم.چطور شد به پرورش جوجه روی آوردید؟از کودکی به مرغ و جوجه علاقه داشتم و به جای دیگر بازی‌ها، جوجه‌ها سرگرمی من بودند.در انزلی از دکتر سلامی واکسن زدن را هم یاد گرفتم و در مدت ۲ سال ۱۱ جوجه را به ۲۵۰ جوجه افزایش دادم و از این طریق امرار معاش می‌کردیم. در سال ۱۳۸۴ تصمیم گرفتم به لنگرود که برایم شهر مطلوب تری بود بیایم و چند سالی در منزل یکی از دوستان زندگی کردیم.قبل از انتقال از انزلی به لنگرود هم مجبور شدم تمام ۲۵۰ جوجه رو بفروشم و از لنگرود باز هم کار را از صفر شروع کردم.در لنگرود چگونه کار می‌کردید؟چون منزلی که بودیم متعلق به یکی از دوستان بود زیاد نمی‌توانستم کار پرورش جوجه را انجام دهم، ولی هر چند یک بار از اداره جهاد لنگرود حدود ۱۰۰ تخم می‌گرفتم و بعد از جوجه شدن می فروختم.در سال ۱۳۹۰ منزل جدید گرفتیم و با پس اندازی که داشتم دستگاه جوجه کشی ۲۰۰۰ تایی خریدم که با دستگاه و وسایل‌های جانبی حدود ۱۰ میلیون هزینه کردم. با انتقال به خانه جدید و خرید دستگاه جوجه کشی، فعالیت و عزم من نیز بیشتر شد.تخم مرغ را خریداری و جوجه‌ها را ۲۰ روزه پرورش می‌دادم و به بازار املش می‌بردم و چون جوجه‌هایی که پرورش می‌دادم درشت‌تر و بهتر بودند مشتری‌های خاص خود را نیز داشتم، سفارش هم از همسایه‌ها و رستوران‌ها هم داشتم. در حال حاضر بر روی ۵۰۰ تخم بوقلمون سرمایه گذاری کردم که نتیجه‌اش را تست کنم و پله پله تعداد را افزایش دهم، چون در بحث اقتصادی هم بوقلمون صرفه اقتصادی خوبی هم دارد.در کارها چه کسی کمکتان می‌کند؟تا چندی  پیش تنها کارها را انجام می‌دادم و زمانی که همسرم می‌آمد کمک حالم بود، ولی اخیراً یکی از دوستان دخترم شریک کاری من شده که با هم مشغول هستیم. در واکسن زدن‌ها هم تسلط پیدا کردم و در یک ساعت ۵۰۰ جوجه را می‌توانم واکسن بزنم.پس اشتغال زایی را هم در برنامه دارید؟بله، صد در صد. در گذشته تصمیم داشتم پرورش شترمرغ یا گونه‌ای از گوسفند را پرورش دهیم که هم نیاز به مکان مناسب داشت و هم هزینه‌های اولیه بالا بود، به همین دلیل تاکنون در پرورش جوجه و بوقلمون کار کرده‌ام و طبق برنامه ریزی کوتاه مدت من هم خرید یک دستگاه جوجه کشی دیگر و مکان بزرگ‌تر و مناسب‌تر را در برنامه دارم.در حال حاضر پیگیر وام هستم که هم بتوانم کار را جدی‌تر ادامه دهم و هم در کنار توسعه، اشتغال زایی هم داشته باشیم.برای انجام دادن کارهای قانونی هم پیگیر مجوز شدم که جهاد کشاورزی اعلام کرد مجوز به کسانی که دستگاه‌های پرورش بالای ۵۰۰۰ جوجه دارند داده می‌شود ولی دستگاه جوجه کشی من با ظرفیت ۲۰۰۰ تایی بود در نتیجه به من وام تعلق نمی‌گرفت.البته در برنامه‌های خود کار تلقیح بر روی بوقلمون و غاز را در آینده نزدیک در دست بررسی دارم که برای این کار همسرم باید در تهران آموزش ببیند.خاطره تلخ و شیرین در زندگی شما چه بود؟در سال ۱۳۹۲ شوهرم در یک مرغداری مشغول به کار بود، بیماری انگلی از طریق خون وارد بدن همسرم شد و او دچار بیماری سختی شد که چند ماه در بیمارستان بستری شد، کارفرما هم هیچ کمکی نکرد و فقط همسرم را به منزل رساند و دیگر از او خبری نشد.خوشبختانه با مراجعه به پزشکان متخصص، بیماری بر همسرم غلبه نکرد و البته همسرم نیز مقاوم است، ولی نیازمند دارویی بودیم که هزینه آن زیاد است و از آلمان نیز باید تهیه شود که تاکنون موفق به تهیه آن نشدیم.بهترین هدیه من هم کاسکو (طوطی خاکستری آفریقایی) بود که همسرم به عنوام هدیه ازدواج برایم خریده بود، چون با کاسکو خیلی صحبت می‌کردم صدای زنانه پيدا كرده بود، بيش از ۶۰ كلمه را هم ياد گرفته بود. چند سال بعد هم به دليل مشكلات مالی مجبور شدم كاسكو را بفروشم.معمولاً خانم‌ها به طلا و جواهر علاقه دارند،‌ از اینکه مرغ هدیه گرفتید ناراحت نشدید؟خیر به هیچ عنوان. کلاً رابطه خوبی با طلا و جواهرات و گل و گیاه ندارم. کتاب هم هدیه می‌گیرم ولی همان‌طور که قبل‌تر عرض کردم از کودکی با مرغ و جوجه مشغول می‌شدم و بازی می‌کردم.لذت بخش ترين كار شما چه بود ؟يك رور به همراه همسرم در بازار بوديم كه از يك مرغ لاری خوشمان آمد و آن را خريديم ، از شانس ما اين مرغ كُرك شد و در ۴ مرحله ۲۰ تخم را به جوجه تبديل كرد، اين برای من خيلي شيرين و لذت بخش بود.در طول زندگي شما فراز و نشيب زيادي بر سر راه شما وجود داشت، از ادامه كار نااميد نمي شديد؟یه بار حدود ۳ میلیون تخم برای پرورش گرفتم که چون مشکل داشتند همه خراب شد، یک بار دیگر هم یک نفر از ما خرید زیادی انجام داد ولی هزینه آن را پرداخت نکرد. همسرم خیلی محکم‌تر است ولی ناامیدی برایش معنی ندارد. من هم نمی‌گویم ناامید می‌شود ولی در زمان سختی فقط با خدا درد و دل می‌کنم.از جوجه‌های پرورشی، برای مصرف خودتان هم استفاده می‌کنید؟خير، دلم نمی آيد، تاكنون گوشت هيچ كدام از مرغ هايي كه پرورش دادم را نخوردم.از درآمدی که دارید راضی هستید؟هرچه که از خدا برسد به آن راضی هستم، من هم تلاش می‌کنم تا روزی حلال به دست آوردم.معمولاً یک برابر هزینه‌ای که شامل خرید تخم‌ها، غذای جوجه‌ها و هزینه‌های جانبی برای پرورش و واکسن پرداخت می‌کنم برای من می‌ماند.برای زندگی آینده خود برنامه‌ای هم دارید؟صد در صد. بدون برنامه ریزی زندگی غیرممکن است. در برنامه دارم که در چند ماه آینده هم دستگاه جوجه کشی خریداری کنم و مکان را هم بزرگ‌تر کنم. در کنار این تصمیم دارم به درسم نیز ادامه دهم، علاقه‌مندم که در رشته دامپزشکی ادامه تحصیل دهم.البته یکی از چیزهایی که برایم مهم است سامان دادن به زندگی سه فرزندم است.با توکل به خداوند و همان‌طور که تاکنون کمک کرده پیش می روم و از تلاش کردن هم خسته نمی‌شوم.حرف ناگفته ای دارید؟یکی از چیزهایی که در جامعه امروز ما بد جا افتاده مفهوم اشتغال است. برخی فکر می‌کنند که شغل فقط باید اداری باشد که به نظرم اصلاً این تصور درست نیست. شغل‌های آزاد زیادی نیز وجود دارند که بعضاً درآمد آن از شغل‌های دولتی بیشتر و بهتر و راحت تر است. فقط باید در انتخاب شغل انتخاب درست انجام داد. انتخاب درست شغل برابر است با آینده شغلی مطمن که در کنار آن آینده مالی نیز به همراه دارد. خوب نیست که جوان نیروی خدادادی خود را بیهوده بگذراند.
دستگاه جوجه کشی (1)

دستگاه جوجه کشی (2)
 
تخم مرغ (1)

تخم مرغ (3)

۱۷ خرداد ۱۳۹۵





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: گیل نگاه]
[مشاهده در: www.gilnegah.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 113]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن