واضح آرشیو وب فارسی:ایلنا: در نشست تأثیر اسلام بر هنر شرق" مطرح شد؛ هیچ ملت و آئینی چون مانویان در کتابآرایی سرآمد نبودهاند
پژوهشکده هنر، دومین نشست تخصصی "تأثیر اسلام بر هنر شرق-موسیقی و ادبیات" را با حضور شمار زیادی از استادان، دانشجویان و علاقمندان مباحث هنر شرق برگزار کرد. به گزارش ایلنا، در دومین نشست تخصصی "تأثیر اسلام بر هنر شرق-موسیقی و ادبیات" که عصر چهارشنبه پنجم خرداد از ساعت 30/14 تا 17 در سالن کنفرانس فرهنگستان هنر برگزار شد؛ نادره بدیعی، با موضوع: "تأثیر موسیقی و ادبیات ایرانی در میان اویغوران چین"، بابک خضرائی دربارة: "پیوندهای موسیقی ختا و ختن با موسیقی ایران"، محمدباقر وثوقی در خصوص: "کانون نسخهپردازی فارسی در چین" و ابوالقاسم اسماعیلپور تحت عنوان: "ادبیات مانوی و نقش آن در هنر چینی" سخن گفته و به طرح و تبیین دیدگاههای خود پرداختند. اویغورهای چین: خطی از فرهنگ، زبان و آئین تا "هویت ایرانی" نادره بدیعی از صاحبنظران فرهنگ اویغور و چین و صاحب تألیفات و مقالات متعدد در حوزه ادبیات و موسیقی شرق از جمله: "فرهنگ واژههای پارسی در زبان اویغوری" ، "موسیقی ایرانی در چین" ، "ادبیات فارسی در چین" و... آغازگر این نشست بود که گفتار خود را به: "تاثیر موسیقی و ادبیات ایرانی در میان اویغورهای چین و ایالت سین کیانگ یا شینجیانگ" اختصاص داد. وی با مطالعه موسیقی ایرانی در چین با تکیه بر ایالت "شینجیانگ" به بیان ویژگیهای ملیتی و قومیتی مردم این اقلیم، شرایط دین و مذهب این مردم و حضور پررنگ و فراگیر عرفان و به ویژه فرقههای "کبرویه" و "نقشبندیه" در این منطقه و به خصوص کاشغر -که قطب و مرکزیت فرهنگی این ایالت بوده- پرداخت. "بدیعی" در ادامه به تأثیر فراگیر و دیرپای موسیقی ایرانی در این منطقه به عنوان یکی از مهمترین حلقههای پیوند با فرهنگ و هویت ایران اشاره کرد و گفت: «مقامات موسیقی نزد این قوم همه با نامهای فارسی است: نوا، پنجگاه و... که هر کدام 360 گوشه و مایه دارد یعنی دقیقاً مطابق نظام موسیقی باربد که برای هر روز سال یک گوشه و مایه و دستگاه داشت.» وی در تشریح موسیقی این منطقه افزود: «آنان موسیقی را با پیش درآمد، درآمد اول، درآمد دوم، چهارگاه، اوج، فرود، مرکبنوازی، مرکبخوانی اجرا میکنند و ترانهخوانی نیز به زبان اویغوری خودشان صورت میگیرد.» وی در ادامه به تشریح اصطلاحات رایج در فرهنگ مردم و آئینهای این منطقه از جمله: "دانس خانه" ، "اصول خانه"، "دستان- دستان چی- دستان سرا" پرداخت و اویغوریان را همان سلجوقیانی معرفی کرد که به ایران آمدند و فرهنگ و تمدن ایرانی را آموختند و با خود به چین بردند و آن را حفظ کرده و توسعه بخشیدند. پایان بخش این گفتار، ذکر جزئیاتی از کارگاههای سازگری یا سازی و روند ساخت و پرداخت سازها در این منطقه بود. ادبیات مانوی و نقش آن در هنر چینی دومین سخنران این نشست علمی، ابوالقاسم اسماعیلپور دکترای فرهنگ و زبانهای باستان، مدرس گروه زبانشناسی دانشگاه شهید بهشتی و صاحب تألیفات، مقالات و پژوهشهای متعدد و پرشمار در حوزه اسطورهشناسی بود که دربارة: "ادبیات مانوی و نقش آن در هنر چینی" سخن گفت. وی با بیان نخستین سابقه کشف متون مانوی در شهر "تورپان" یا "تورفان" در آغاز قرن بیستم به تشریح ریشهها و خاستگاههای مانی و مانویت پرداخت. نویسنده و مترجم مجموعه کتب اسطورههای جهان با اشاره به اینکه متون مانوی شامل بیش از چهل هزار دستنوشته و نقاشی و نگاره و خطابههای مانی با عنوان "کفالایا" میشود به ذکر ارزشهای محتوایی، مفهومی و غنای ادبی این متون از جمله: زبور مانوی، اشعار مانی، ارژنگ (یا ارتنگ یا ارسنگ یا آنچنان که در متون ساسانی آمده است: آردهنگ) پرداخت و به ریشههای مشترک آن با واژه ایکون(شمایل – تصویر) اشاره کرد. این مدرس و صاحبنظر زبانشناسی با بر شمردن مشخص های متون مانوی در تشریح نوشتارهای نظم و نثر مانوی خاطر نشان کرد: «به جرأت میتوان گفت اگر شعر ما در جهان هنوز حرفی برای گفتن دارد ریشهاش در پیش از اسلام است و آن گنجینه شعرهای هجایی و دارای وزن که در تورفان کشف شد.» وی افزود: «متون مانوی علاوه بر مشخصههای کلامی واجد خصلتی چندگانه است. مانی نقاش بوده و نخستین مینیاتورهای شناخته شده در جهان منسوب به اوست. او خودش خوشنویس چیرهدستی بوده و خط مانوی را نیز خود ساخته و ابداع کرده است. سومین ویژگی کتابنگاری یا همان تذهیب و حاشیهبندی که در این رشته چندان پیشرفت کردند که آگوستین قدیس از بزرگترین متألهان و متکلمان صدر مسیحیت به مدت نه سال به آیین مانویت گرویده بود و در کتاب مشهور "اعترافات" خود تصریح میکند هیچ ملت و کیش و آئینی چون مانویان در هنر کتابآرایی سرآمد نبوده است.» وی در ادامه به معابد مانوی ، راهبان مانوی، آ ئینها و جشنهای مانوی اشاراتی کرد و گفتار خود را با این جمله جمعبندی و پایان بخشید: «در سراسر متون مانوی حتی یکبار به کلمه "مرگ" و "مردن" برنمیخوریم. آنان به جای آئین عزا و سوگ برای مردگان به جشن مینشستند و کلمه عروج و رهایی را در مورد مردگان و از بند حیات رستگان به کار میبردند چنانکه در مورد مانی نیز کلمه "نیروانا راد (به نیروانه رفت)" را به کار بردهاند. از چین تا ماچین : ختا و ختن در فرهنگ ایرانی و ادب پارسی سومین سخنران این نشست بابک خضرائی عضو هئیت علمی بنیاد دایرهالمعارف اسلامی و عضو گروه موسیقی دانشگاه هنر بود. لازم به ذکر است حوزه پژوهش وی موسیقی دستگاهی و موسیقی در رسالات کهن بوده و بیش از شصت مقاله پژوهشی در نشریات تخصصی موسیقی به انتشار رسانده است. وی در ابتدا با بیان مقدمهای از "ختا و ختن" و نقش و جایگاه این گستره جغرافیایی- فرهنگی در فرهنگ ایرانی و ادب پارسی به بررسی موقعیت جغرافیایی این منطقه در ترکستان چین (ایالت سین کیانگ) پرداخت. وی آنگاه به روایت "عبدالقادر مراغهای" از کوک های مغولی اشاره کرد و برخی از سازهایی را که عبدالقادر به اهل ختا منتسب داشته از جمله: "پیپا" ، "ارهو" ، "اون ایکی (دوازده مقام کهن در موسیقی اویغوری)" به نقل از جامعالالحان عبدالقادر مراغهای همراه با پخش تصویر و صدا و بیان جزئیات کارکرد این سازها را تشریح کرد. راهی از کانونهای مهاجرت ایرانیان به گسترش خط و زبان فارسی در چین پایان بخش این نشست سخنان محمدباقر وثوقی مدرس، پژوهشگر و مؤلف در حوزه ارتباطات زبانی و فرهنگی ایران و چین بود که با موضوع: "کانون نسخهپردازی فارسی در چین" به ارائه دیدگاههای خود پرداخت. وی با ذکر پیشینه ای از مطالعات خود در خصوص ارتباطات میان حوزه خلیج فارس و راهها و مناطق دریایی با چین از سه کانون عمده و اصلی دریایی و تأثیرگذاری کلنیهای مهاجران ایرانی بر مناطق دریایی غربی به شرقی از جمله: آفاقیهای هند و حوزه مهم فرهنگی – تمدنی و زبانی (خوی خوی) در چین یاد کرد. و ویژگیهای هر یک را در بستر تاریخ و سیر تحولات تاریخی برشمرد. وی در ادامه از دو موج مهاجرت بزرگ بر اثر جابهجایی کلنیهای ایرانی در مناطق َدریایی سخن گفت و تأکید کرد: «مقارن حمله مغول بخش عمده فارسیزبانان ماورالنهر به چین مهاجرت میکنند که بر اساس اسناد مکتوب سلسله "یوآن" در چین بالغ بر شش میلیون نفر میشود.» این استاد دانشگاه آنگاه با نمایش اوراقی از قدیمیترین نسخه جهانگشای جوینی (نسخه پاریس) و توضیحاتی بر روی آن در خصوص برآورد جوینی از این موج عظیم مهاجرت سخن گفت و در امتداد تحلیل خود از پیوندهای زبان فارسی و چینی در دوره مغولی بیان داشت: «زبان فارسی در دوره مغولی یکی از سه زبان رسمی چین است و بسیاری از متون رسمی چین از جمله نامه "گوبیلای خان" به ونیز به زبان فارسی نگاشته شده است. وی در ادامه به تحولات این پیوند زبانی - فرهنگی و مهجور شدن کلنی ایرانیهای (خوی خوی) مقارن ظهور سلسله "مینگ" اشاره کرد که این دور افتادگی منجر به ابتکار و ابداع "نظام آموزش مسجدی" گردید که زبان و خط آن کاملاً فارسی بود و راهی به منزله حفظ و استمرار هویت فرهنگی این قوم محسوب میشد. وثوقی از این نظام به عنوان نقطه عزیمت و سرچشمه تولید انبوه نسخههای خطی متون کهن و استنساخ پرشمار آنها به زبان فارسی یاد کرد و با بیان ویژگیهای این کانون نسخهپردازی و نسخهنویسی فارسی در دوران اوج و رونق خود که به حفظ و تکثیر بسیاری از متون اسلامی– ایرانی در طیف وسیعی از حکمت و تاریخ تا ادب و عرفان انجامید به گفتار خود خاتمه داد.
۱۳۹۵/۰۳/۱۶ ۱۳:۰۵:۱۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایلنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 7]