تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 10 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر (ع):هر چیزی قفلی دارد و قفل ایمان مدارا کردن و نرمی است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819620542




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

حکومت، دینی اما مردم سالار - روزنامه اعتماد


واضح آرشیو وب فارسی:اعتماد: یکی از محکمات تفکر امام خمینی اعتقاد ایشان به مردم و مردم سالاری است. در همان ابتدای شکل گیری نظام سیاسی جدید، این پرسش از سوی کسانی مطرح شد که آیا «جمهوریت» می تواند با «اسلامیت» جمع شود؟ دو گروه از دو منظر با این ترکیب مخالف بودند. اول کسانی که از موضع دفاع از نظام های سیاسی غیرمکتبی و سکولار و غیردینی درصدد تاسیس نوعی حکومت لیبرال دموکراسی در ایران بودند یا الگوهای حکومت مارکسیستی را باور داشتند و دوم کسانی که به فکر احیای نظام خلافت دینی بودند و بر حاکمیت طبقه روحانی و عالمان دین بدون تکیه بر مدل های جدید کشورداری در جهان، اصرار می ورزیدند. هر دو گروه در مخالفت با این ترکیب، یکسان عمل می کردند، با این تفاوت که اولی به نفی اسلامیت نظام و دیگری به انکار جمهوریت آن اعتقاد داشتند. در این میان امام خمینی از منظر سازگاری این دو مفهوم با هم سخن می گفت و ضمن اعتقاد به اسلام و حکومت دینی و مبنا بودن دین در اداره کشور، خود را ملتزم به رای و خواست مردم می دانست و بر جمهوریت نظام هم پای می فشرد و در مقابل پرسش دیگران که جمهوریت به چه معناست توضیح می دادند «جمهوریت به همان معنایی که در همه جا هست». متاسفانه در سال های گذشته جریانی سعی کرد با تکیه بر برخی از عبارات و تعابیر به کار رفته در مواضع و بیانات امام خمینی، این گونه وانمود کند که ایشان برای مردم در مشروعیت نظام سیاسی شأنی قائل نبود و حتی با تحریف آشکار و اتهام زنی مدعی شدند که سخنان امام در پاریس نوعی خدعه سیاسی بوده و ایشان اعتقادی به مردم سالاری نداشته است. در حالی که با مراجعه به کلیت اندیشه ایشان روشن می شود که از نظر امام خمینی، مشروعیت در نظام اسلامی دارای دو پایه و رکن است و هم موضوع «حقانیت» یعنی داشتن صلاحیت هایی خاص مورد نظر است و هم «مقبولیت» یعنی داشتن رای مردم و بنابراین نظام سیاسی اگر از سوی مردم تایید نشود ولو آنکه در راس آن فقیه واجد صلاحیت هم قرار داشته باشد، مشروع نیست، همان گونه که اگر مردم هم با بودن فقیه صالح به سراغ غیرفقیه بروند، رای آنان نافذ نیست. در واقع در اندیشه امام «مشروعیت» محل تلاقی «حقانیت» و «مقبولیت» است و مشروعیت دینی و مشروعیت مردمی باید با هم جمع شوند تا یک حکومت بتواند دینی باشد. ذکر چند نمونه از مواضع امام خمینی در این باره درس آموز است: اول- یک وقتی امام خمینی شنیدند که برخی از افراد مدعی اختصاص امر انتخابات به مجتهدین شده و مردم را در این زمینه هم تابع علما قلمداد کردند. بلافاصله اعلام موضع کردند و فرمودند: «... آن وقت شیطنت این بود که سیاست از مذهب خارج است و بسیار ضرر به ما زدند و ما بسیار ضرر خوردیم و آنها هم بسیار نفع بردند، این مطلب شکست خورده، حالا می گویند که سیاست حق مجتهدین است یعنی در امور سیاسی در ایران پانصد نفر دخالت کنند، باقی شان بروند سراغ کارشان. یعنی مردم بروند سراغ کارشان، هیچ کار به مسائل اجتماعی نداشته باشند و چند نفر پیرمرد ملا بیایند دخالت بکنند. این از آن توطئه سابق بدتر است برای ایران، برای اینکه آن یک عده از علما را کنار می گذاشت، منتها به واسطه آنها هم یک قشر زیادی کنار گذاشته می شوند، این تمام ملت را می خواهد کنار بگذارد. یعنی نه اینکه این می خواهد مجتهد را داخل کند، این می خواهد مجتهد را با دست همین ملت از بین ببرد». دوم- ایشان در پاسخ به استفتای رسمی دبیرخانه مرکزی ائمه جمعه درباره اینکه «در چه صورت فقیه جامع الشرایط در جامعه اسلامی ولایت دارد؟» چنین پاسخ دادند: «ولایت در جمیع صُوَر دارد لکن تولّی امور مسلمین و تشکیل حکومت بستگی دارد به آرای اکثریت مسلمین که در قانون اساسی هم از آن یاد شده است و در صدر اسلام تعبیر می شده به بیعت با ولی مسلمین». این سخن امام یعنی اینکه فقیه واجد شرایط هم به رغم داشتن ولایت شرعی، تا وقتی مردم نخواهند و او را برای رهبری نظام نپذیرند و با او بیعت نکنند، حق تشکیل حکومت ندارد. این کلام امام خمینی موید این دیدگاه است که مشروعیت مردمی و مقبولیت و رای مردم، یکی از ارکان مشروعیت حکومت دینی است. سوم- ایشان در آخرین موضعگیری خودشان درباره ولایت فقیه، نظر خودشان را درباره حذف شرط مرجعیت از شرایط رهبری نظام را اعلام کردند. امام خمینی در پاسخ به نامه آیت الله مشکینی می فرمایند: «... ما که نمی توانیم نظام اسلامی مان را بدون سرپرست رها کنیم. باید فردی را انتخاب کنیم که از حیثیت اسلامی مان در جهان سیاست و نیرنگ دفاع کند. من از ابتدا معتقد بودم و اصرار داشتم که شرط «مرجعیت» لازم نیست. مجتهد عادل مورد تایید خبرگان محترم سراسر کشور کفایت می کند. اگر مردم به خبرگان رای دادند تا مجتهد عادلی را برای رهبری حکومت شان تعیین کنند، وقتی آنها هم فردی را تعیین کردند تا رهبری را به عهده بگیرد، قهری او مورد قبول مردم است. در این صورت او ولی منتخب مردم می شود و حکمش نافذ است...». با اینکه امام خمینی را باید مدافع «نظریه نصب» فقها دانست و نه طرفدار «نظریه انتخاب» اما در این نامه ایشان، نفوذ رای ولی فقیه را از این حیث می داند که مردم خبرگان را برگزیدند و آنان هم رهبری را تعیین کردند. حتی ایشان به صراحت از تعبیر «ولی منتخب مردم» سخن به میان می آورند که بسیار مهم است و می تواند دریچه ای تازه برای فهم نظریه ولایت فقیه امام خمینی باز کند.


پنجشنبه ، ۱۳خرداد۱۳۹۵


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اعتماد]
[مشاهده در: www.etemadnewspaper.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 24]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن