واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: با اين روغن پالم، خوب شد كه مجلس مجلس اميد نشد!
نویسنده : اولاد آدم
اولاد آدم از روزي كه فهميده بيش از 99 درصد آسانسورهاي ادارات دولتي، غيراستاندارد است و احتمال دارد كه در اين آمد و شدها و بالا و پايين رفتنها، خداي نكرده جان به جان آفرين تقديم كند، تصميم گرفته كه خيلي طرف تدبيريها نرود. بالاخره جان مهمتر است يا پول؟ شايد بگويد پول! اما اولاد آدم به شما بشارت بدهد كه هر دو!
حالا فكر ميكنيد براي اينكه اولاد آدم داخل آسانسور تلف نشود چه خواهد كرد؟ راستش هر چه فكر كردم عقلم به جايي نرسيد. يعني اولش فكر كردم كه چرا اينقدر به اين در و آن در بزنم؟ اينجا كه هر قانوني ميگذارند، فردايش راه فرارش را هم به شما نشان ميدهند و پسفردايش مثل روز قبل از اجراي قانون، شما به پولتان رسيدهايد! پس چه كاري است كه اولاد آدم خود را آواره اين اداره و آن اداره بكند و بالا و پايين بكشندش و خطر سقوط در آسانسور را به جان بخرد؟
يعني كافي است وقتي به اولاد آدم ميگويند فلان چيز، ورودش ممنوع شد يا فلان چيز غيرقانوني شد يا...، اولاد آدم يك نفس عميق بكشد و به خودش چند روز استراحت بدهد تا تدبيريها هر چه را مصوب كردهاند ملغي كنند و براي اينكه كسي شاكي نشود، الكي يك تبصره و بند هم به آن اضافه كنند و بشود راه در رو!
ميدانم كه منتظريد مثال بزنم يا شكلش را بكشم يا خاطرهاي را نقل كنم يا...
خبر خوب اينكه: بر اساس درخواست وزارت جهاد كشاورزي و ابلاغ سازمان توسعه تجارت به 31 سازمان صنعت و معدن و تجارت استانهاي كشور، واردات روغن پالم بعد از يك وقفه كوتاه مدت دوباره مشروط به اخذ ثبت سفارش قبل از واردات از وزارتخانه متبوعه مجاز شد!
اينطوري ديگر لازم نيست براي واردات چيزي كه مجاز نبود و خطرناك بود و كلي پول در تجارتش جابهجا ميشد، سوار آسانسور بشوي و بالا و پايين بكشندت! فقط كافي است بروي و مجوزش را بگيري! اصلاً اگر نرفتي هم يك تلفن بزني ( نه با تلفن ثابت كه با موبايل!)، برايت ميفرستند! حالا اگر به اداره پست بدهكار باشند، شايد با پيك موتوري برايت بفرستند. مجوز هم كه داشته باشي، ديگر پولت از پارو بالا ميرود. تازه شايد تسهيلات بانكي هم به او دادند. شايد واردكننده نمونه هم شدي. مگر اينهمه صادركننده نمونه داريم چيزي از ما كم شده كه حالا واردكننده نمونه نداشته باشيم؟
ميدانم مورمورتان شده تا از اولاد آدم بپرسيد كه چرا نبايد از تلفن ثابت تماس بگيريم؟ اولاد آدم به شما بشارت بدهد، بد است كه به فكر جيب شماست؟ الان كه وزير زده و هيئت مديره شركت مخابرات را تركانده و خودش از نزديك دستي بر آتش دارد، تعرفه اتصال تلفن ثابت را كه 50 هزار تومان بوده، دارد ميرساند به 250 هزار تومان، بعدش هم ميگويد كه 30 ريال براي يك دقيقه كم است و كم كم بايد بشود 300 تا يا 3 هزار تا يا اصلا حالا كه داريم تهاتر ميكنيم با خارجيها، بايد به دلار حساب كنيم! انگار مردم مملكتمان هم خارجياند!
بله! اولاد آدم ميداند كه يك آسانسور سوار نشدن، اين همه افت و خيز دارد. شما هم اگر ميخواهيد مانند اولاد آدم بزنيد به دكانداري و روغن پالم خري، بايد فكر تمام اين اتفاقات را كه گفتم بناست بيفتد، بكنيد!
اولاد آدم ميداند كه ما در مملكت قانون كم نداريم و براي گل و بلبل شدن مملكت، همين قوانين، اجرا بشود، بس است! اما قانون كه اجرا نميشود، هيچ! تازه قانون را با تبصره و بند و بخشنامه، تبديل ميكنيم به زرشك!
گفتم زرشك! قبل از ماه رمضان، بروم يك پرس زرشكپلو با مرغ بخورم. آخر اينها هر سال ميگويند كه ماه رمضان ارزاني ميآيد اما از همين الان برنج كشيده بالا! تا مرغ و زرشك نكشيده بالا بايد يك كاري بكنم! اصلاً بروم خرما بخورم چطور است؟ نگوييد كه خرما هم كشيده بالا! آن هم نه يك درصد و دو درصد كه 60 درصد!
واقعاً اين دولت، دولت اميد است!خوب شد كه مجلس، مجلس اميد نشد!
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۳۹۵ - ۲۰:۰۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]