واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: طنز، شوخی با مسئولان / مراد کبابی، مدیرکل عینک و ماچ و... پایگاه خبری تحلیلی ویرا روز سه شنبه 21 اردیبهشت 95 در مطلبی با دستمایه شوخی و طنز خارج از قالب های خبری و تعاریف رایج ژورنالیستی به سراغ برخی مدیران اجرایی استان ایلام رفته است.
در این مطلب آمده است: در بخش دوم شوخی با مسئولان سراغ چهار تن از مسئولان استان رفته ایم و در این نوشتار صرفا با هدف طنز حرف هایی زده ایم که امیدواریم به کسی بر نخورد.** حشمت اله عسگری معاون همه چیزحشمت نگو بلا بگو. انگار همین دیروز بود که عسگری از اعلایی؛ استاندار فرهنگی! ایلام مزد موقشنگی اش را گرفت و از آن روز تا روزی که دست راست مروارید (اسماعیل رستمی) را قطع کرد و به قم فرستاد، خودش دست راست مصنوعی محمدرضا شده و حضور در دو سمت اقماری، ساختگی و اکتسابی معاون امور اقتصادی و معاون پشتیبانی نشان از توجه مروارید به این مرد گلانی است.عسگری که ماندگاری اش را مدیون نطق شیوا و مدرن دکتر احمد شوهانی در صحن علنی مجلس است این روزها که سلام امینی نماینده شده قصد دارد علاوه بر دست راست، دست چپ مروارید هم باشد.حشمت اله که فقط در سمت راست مروارید در جلسات می نشیند اگر نتواند دست راست و چپ مروارید باشد قطعا وی را دور زده و سودای استانداری را در سر می پروراند.او که روز به روز بر کیفیت تیپش افزوده می شود بعید نیست یک روز دست دو معاون دیگر استاندار را در دست باد بگذارد.عسگری علاقه وافری به ارسال پیامک های محبت آمیز برای اهالی مطبوعات دارد و در "پشمک خوردن" رو دست شاپور پولادی بلند شده است.** احمد کرمی معروف به احمد بحرانمدیرکل مدیریت بحران یکی از بازماندگان "لپالو" * دولت قبل و هم کف عسگری است و استاندار بر حسب "لوتی گری" های تهران قدیم، مرام مشهدی ها و رفاقتی که در او می جوشد احمد را به این سمت منصوب کرده است.از انتهای سال 93 تا 365 روز از سال 94 وی سهم عمده ای در بحران های گسترده استان داشت. پا قدمش آنقدر خیر بود که پیش پایش مورموری لرزید، آش پشت پاش رو ال نینو بالا گذاشت و گرمای وحشتناک مهران و دهلران و بحران ریزگردهای عراق آب پاک رو پشت سرش ریختند.ریزگردهای عربی وی را به پاس زحماتش احمد خلیل بحران، بلوط های سوخته شلم او را بحران کرمی و جمیع بحران ها او را بحران بحرانی نامیده اند.گفته می شود از وقتی که کرمی در ساختمان مدیریت بحران در منطقه خیام ساکن شده است از میان ساکنان آن محل هیچ زنی فرزند پسر نزاییده است و هیچ دختری به خانه بخت نرفته است.** مراد ناصری فرماندار مهران معروف به مراد کبابیمراد ناصری اعجوبه ای که فقط گرمای مهران بر گرمای وی ناصر شده است او شب ها اصولگراست، روزها اصلاح طلب و فصل بهار به صورت مستقل شکوفه می دهد ولی هیچ وابستگی سیاسی به هیچ جناحی ندارد و اگر مهران را برای خدمت به مردم انتخاب کرده صرفا به دلیل صادرات پسته از گمرگ بوده است.او که از فرش دستباف دره شهر به عرش فرمانداری مهران رسیده است دروازه ای است که هیچ گلری تاب ایستادن در آن را ندارد و شنیده شده که یک خط ویژه از واردات مرز مهران اختصاص دارد به هدایای وی برای مرکز.خوش شانس ترین فرمانداری است که از بدو تولد به مراد خود رسیده و پله های ترقی را آسانسوری بالا رفته و در برجی به نام مهران صبحانه اش را با چای شیرین پسته می خورد.مراد کبابی، ناصری جوجه و یا فرماندار خنده از جمله پیش و پسوندهای دوستانه ای است که در مورد فرماندار مهران به عراق صادر می شود.ساختن ده ها چشمه سرویس بهداشتی در مهران تنها چشمه ای از هنرنمایی او برای خدمت به افرادی است که از شن کلیه و مثانه رنج می برند.گفته شده که که مروارید استاندار ایلام ایشان را از "شانسی ها لپ لپ" برنده شده و یک جایزه بادآورده محسوب می شود.** علی محمدنیاکان؛ مدیرکل عینک و ماچدو ساعت با خودم کلنجار رفتم که علی محمدنیاکان را "پدر ژپتو" خطاب کنم یا "ژان والژان" که تفاوتی قائل نشدم اما او بیشتر مثل ژان والژان فرهنگی ها را با وعده ناز می کند و به خاطر آنها در زندانی بنام اتاق ورودی سمت چپ ارشاد چند سال محبوس شد و در انتها مثل ژان شهردار یا همان مدیرکل فرهنگ و ارشاد می شود.او مثل "گوژپشت نتردام ویکتورهوگو "پیوندی است قدرتمند بین درام و رئالیسم، به گونه ای که نه می تواند به نظر طرف مقابل نه بگوید و نه می تواند آن پیشنهاد را اجرا کند او قدری زودرنج است و شاید این خصوصیت پیرمردهاست ولی به مانند دیگر میش خاصی ها عاشق زردآلو است.او که در تمام سخنرانی هایش خود را خادم فرهنگ می داند و جیک و پوک و سوراخ سمبه های فرهنگ را می داند فعلا با وعده "گردکان" و بوس و بغل کردن های ممتد دهان آنها را هاشور زده است.عینک ته استکانی وی من را یاد مرحوم ابوالحسن نجفی؛ صاحب کتاب غلط ننویسیم ،زبان شناس و ویراستار معروف و عضو فرهنگستان زبان وادب فارسی می اندازد. رگهای نیاکان به جای خون پر شده از واژه هایی که یا ویراستاری شده اند یا در آستانه ویراستاری هستند. نیاکان و ویراستاری مثل فنری هستند که اگر در هر شرایطی رها شوند زود به مبدا خود برمی گردند.مثلث (نیاکان، خودآموز و قیطانی) مثل مثلث بی بی سی در تیم فوتبال رئال مادرید عمل می کند و وابستگی حاج علی به عمران خودآموز و یونس قیطانی کمتر از وابستگی نوزاد به شیرمادر نیست.منبع: پایگاه خبری تحلیلی ویرا (عصر ایلام پیشین)6033
21/02/1395
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]