واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: «اژدها وارد ميشود» شوخي بزرگ و توهمات فيلمساز با سينما و مخاطب!
«اژدها وارد ميشود» پيش از اينكه يك فيلم سينمايي باشد، يك شوخي بزرگ است كه اين شوخي از عنوانبندي تا آنچه ساخته شده و روانه پرده نقرهاي شده است راكوردش حفظ ميشود. ...
نویسنده : حميد غفاريان
«اژدها وارد ميشود» پيش از اينكه يك فيلم سينمايي باشد، يك شوخي بزرگ است كه اين شوخي از عنوانبندي تا آنچه ساخته شده و روانه پرده نقرهاي شده است راكوردش حفظ ميشود. اينكه فيلمي با اين شمايل از توهمات فيلمساز بيرون ميزند و سعي ميكند خيلي جدي روايت داشته باشد به ضدخودش تبديل ميشود؛ چراكه اين پرده نقرهاي خيلي بيرحمتر از اين حرفهاست تا اينكه فيلمساز به قصد بازي با افكار به شكل مستند و داستاني الكن ذهن مخاطبش را به سخره بگيرد.
فيلم اساساً از نبود يك ساختار منسجم و داستان رنج ميبرد و آنچه ديده ميشود از يك شتابزدگي و روايت شلخته حكايت دارد و صرفاً يك ادا و پز روشنفكري خود فيلمساز است كه در اين فيلم تبديل به آفت ميشود. ماني حقيقي از سينماي قصهگوي «كنعان» و حتي «پذيرايي ساده» فاصله گرفته است و در دو فيلم اخير كاملاً از اين فضا دور افتاده است و براي اين فيلم انتلكت تنها به حضور در جشنواره برلين دلگرمي دارد.
ماني حقيقي ابتدا بايد شخصيت ميساخت به طوري كه مخاطبش را درگير فضاي ذهني شخصيتهايش كند. براي نمونه اصلاً دغدغه حضور اين سه آدم در جغرافياي قشم درنميآيد اما اگر اين آدمها تبديل به شخصيتي كامل ميشدند به درك مخاطب از حضور آنها در موقعيت كمك بسياري ميكرد. فيلم «دختر گمشده» به كارگرداني ديويد لينچ را در نظر بگيريد كه ابتدا شخصيت امي شكل ميگيرد و بعد كنش مندي اين آدم را ميبينيم و يك جور بازي با افكار مخاطب از فيلمساز كه تبديل به اثري خوب و سينمايي ميشود.
از معدود نكتههاي مثبت فيلم ميتوان به بازي خوب امير جديدي اشاره كرد كه با نوع بيان ديالوگها در بين همنسلانش چند گام جلوتر ايستاده است و همينطور درك هومن بهمنش از موقعيت فيلمبرداري اثر كه هيچ قابي را بيمورد نميگيرد اما تدوين اشتباه هايده صفيياري برخلاف تجربههاي قبلياش بيشتر در نوع روايت فيلم شكاف ايجاد ميكند كه در مخاطب زدگي تأثير بسزايي دارد.
«اژدها وارد ميشود» ميتوانست در شكل و فرم بهتري ساخته شود و از اين فضاي مصاحبهاي كه بيشتر قرار است نشان دادن فيلمساز و عقايدش باشد فاصله بگيرد و يك داستان سورئال جذاب را روايت كند كه كشش دراماتيكش هم حفظ ميشد تا اينكه كمي از داستان جلو ميرود، ترمز دستي آن را بكشيم. اين ترمزها تبديل به حفرههايي ميشود كه اثر را به عقب پرت ميكند و راههاي نجات آن را ميگيرد. به طور كلي ماني حقيقي ميتوانست از نگاه سه شخصيت اصلي فيلم و پس از مأموريت بابك، فيلم را به خوبي پيش ببرد و مخاطب را در يك جغرافياي خاص و اتفاقات فانتزي رها كند، فيلمسازي كه در سينماي ايران توان ورود به يك فضاي فانتزي را داشته باشد يك نوع جسارت بزرگي را ابتدا تجربه ميكند اما تنها به جسارت نميتوان نمره قبولي داد. آنچه بعد از ديدن فيلم «اژدها وارد ميشود» حس ميشود تنها ديدن يكسري تصاوير چسبيده به هم است كه ميتوان ترجيح داد ديدن اين تصاوير را در هر فضايي به جز پرده نقرهاي ديد.
«اژدها وارد ميشود» در فضاي امروز سينماي ايران و حتي فيلم «پنجاه كيلو آلبالو» خود ماني حقيقي كه اكرانش همزمان شده است فضاي تازه را دارد اما اين فيلم براي مخاطبي كه قصد آشتي با سينما را دارد كه در اكران نوروز شاهد آن بوديم، تمام قواعد را زير سؤال ميبرد. در اين برهه زماني نياز به فيلمهايي براي سينماها داريم كه مخاطبش وسيعتر باشد تا اين زنجير كه با فيلمهاي مثل «باديگارد» و «ابدويك روز» كه فيلمهاي كمدي نبودند اما فروش خوبي داشتند، ادامه داشته باشد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۵ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۹:۰۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 27]