واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: هزار هزار ميليارد نقدينگي دورريز!
نویسنده : اولاد آدم
من دور ميريزم، پس هستم! يعني وقتي كه كسي نيست كه به اولاد آدم جواب پس بدهد كه پس اين هزار هزار ميليارد تومان نقدينگي اگر دست مردم نيست، كجاست؟ اولاد آدم هم بايد همه چيز را دور بريزد. يعني بشود همرنگ جماعت! اگر ملت شيرشان را دور ميريزند كه هنر نيست. اگر دولت سيب زمينياش را دفن ميكند كه هنر نيست. اگر عراقيها لبنيات صادراتي ما را معدوم ميكنند كه هنر نيست. اگر برنجهاي آلوده در انبار ريخته ميشوند كه هنر نيست. اگر پرتقالها گنديده ميشود كه هنر نيست. اگر محصولات غذايي را به قصد دور ميريزند تا تراريختهاياش را از خارج بياورند كه هنر نيست. اگر.... بله! هنر اين است كه اولاد آدم افكارش را دور بريزد. اما به واقع فكر ميكنيد اين پولي كه ميگويند نقد است و اگر وارد چرخه توليد شود ديگر نه سيبزميني چال ميشود و نه لبنيات معدوم و نه شير جاري در خيابان و نه...! شايد اولاد آدم اگر بتواند به اين پول دست پيدا كند، ديگر نيازي نباشد كه چيزي را دور بريزد و همينطور، افكار سابقش را داشته باشد! البته ميدانم كه موضوع، موضوع پيچيدهاي است! يعني مردم كه اينهمه نقدينگي را دستشان نگه نميدارند؟ (يك موبايل را در خيابان نميتواني دستت نگه داري و به سرعت خفتگيري ميكنند و موبايلت را ميبرند!) مردم پول را ميبرند بانك و آنجا پنهان ميكنند. يعني با اين درصد سود و بيخبري از ماليات، پول را مگر جاي ديگري هم ميشود كاشت تا برداشت داشته باشد؟ ميدانم كه پس الان ميگوييد لابد بانكها الان آنقدر فربه شدهاند كه از سوراخ هيچ قفلي رد نميشوند! و برويم بانكدار شويم. يا اصلاً برويم بانك بزنيم. اما به شما بشارت بدهم كه بانكها هم كه همين الان پول ندارند تا وام 10 ميليوني ازدواج را بدهند! پس نقدينگي كجاست؟ وام خودرو را هم كه دادند و رفت! وام كارت خريد كالا را هم كه كسي رنگش را نديد...بيچاره بانكها! آنقدر بيپولند كه حالا ميگويند تنها چاره بقاي آنها ادغامشان است. مثلاً بانك پارسيان و تجارت با هم ادغام بشوند و اسمش را بگذاريم «پت»! بانك ملي و ملت را هم ادغام كنيم و اسمش را بگذاريم «مت». اسم نظام بانكداريمان را هم بگذاريم نظام پت و مت! (نه! فكر خوبي نيست! فكرش را بكنيد: آدم برود از پت و مت، وام بگيرد! چندش است...)
بگذاريد قبل از اينكه افكارم را دور بريزم، درست فكر كنم...
يافتم! بياييد با هم بخوانيم: نقدينگي كجايي؟ دقيقاً كجايي ؟... شايد با شنيدن همخواني ما، اين نقدينگي معروف، هوايي شود و بيايد! البته حق بدهيد كه به اين زودي سر و كلهاش پيدا نشود. آخر، هزار هزار ميليارد تومان خيلي سنگين است. تا بخواهد جنب بخورد، همه ميفهمند. يعني كوچكترين حركتش باعث ميشود كه ركود تبديل به رونق شود. اصلاً بايد ديد كجا خوابيده است؟ چرا خوابيده؟ اصلاً چه كسي لالايي خوانده تا خوابيده؟... به شما بشارت بدهم كه اين پول، دست مردم نيست. يعني مردم پولشان را بردهاند بانك خواباندهاند. بانكها هم پول را برداشتهاند و وام دادهاند و سرمايهگذاري كردهاند. فقط مشكل اين است كه پول را در بخش توليد نبردهاند. يعني نميدانيم به كدام بخش بردهاند و به كه وام دادهاند كه الان بانكها ميگويند ما حتي بيشتر از منابعمان، وام هم دادهايم! يعني از شما چه پنهان از خدا كه نميشود پنهان كرد، هيچ چيز معلوم نيست! يعني همان بهتر كه اولاد آدم افكارش را دور بريزد تا عين پرتقالها نگندد! يعني مگر اينها، آن زمان كه منابع كم آوردند و پول دارو را دادند به واردات خودرو، كسي حرفي زد كه الان كه كم ميآورند، كك كسي بگزد و بگويد منابعتان كو؟ كجاست؟ دقيقاً كجاست؟ شايد هم تمام منابع را حقوق داده باشند. مگر همان زمان كه بيمهايها فصل برداشتشان بود و 80 ميليون 80 ميليون پول برميداشتند، خبر درز نكرد كه بانكها هم همين كارها را ميكردهاند، اما كسي لايش را بالا نياورد تا آب از آب، جنب نخورد! خب الان هم لابد خرج كردهاند يا دور ريختهاند. بياييد ما هم، لايش را بالا نياوريم، خوبيت ندارد! همان دورريزي خوب است. اصلاً اولاد آدم افكارش را مثل سيبزميني چال ميكند. اصلاً مثل شير ميريزد در جوي خيابان. مثل.... من دور ميريزم، پس هستم!
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۳ خرداد ۱۳۹۵ - ۲۰:۰۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]