تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 23 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):همه گناهان گذشته كسى كه از روى ايمان و براى رسيدن به ثواب الهى معتكف شود، آمرزي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806364865




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

روایت پرده آخر از زندگی/ تنها غسال میامی حقوق نمی گیرد


واضح آرشیو وب فارسی:مهر: مهر گزارش می دهد؛
روایت پرده آخر از زندگی/ تنها غسال میامی حقوق نمی گیرد

کتابخانه ای که غسال خانه شد


شناسهٔ خبر: 3613367 - شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۲:۰۳
استانها > سمنان

میامی - روایت پرده آخر از زندگی، راویانی می طلبد که کسی از حال و روزشان خبر نمی گیرد، مردمانی که دل در گرو تطهیر آدم ها بسته اند. خبرگزاری مهر، گروه استان ها- محمد آقایی: پایان راه زندگی برای بسیاری در محل کار رضا و هم پیشه هایش خلاصه می شود آنجا که به دعوت حق لبیک می گوئیم و چهره این زحمتکشان جامعه شاید آخرین تصویر از آخرین پرده نمایش زندگی مان باشد آن هم پیش از اعزام به سفری دور و مبهم و شگفت انگیز که کسی از آن برنگشته تا برایمان ایستگاه به ایستگاه روایتش کند در این بین اما این سفر نیازمند پاکی و تطهیر است و این لحظه درست همان جایی است که پیر و جوان، بزرگ و کوچک، بلند و کوتاه، ثروتمند و دارا در نزد خدا یکسانند. غسالی از آن دست مشاغلی است که این روزها به ویژه در بین جوانان طرفداران چندانی ندارد شغلی که روایت گر آخرین پرده از مرگ محسوب می شود و مرگ تنها قانونی است که برایش تبصره ای وجود ندارد اما وجه مشترک همه این مسافران، تخت غسال خانه به عنوان آخرین جایی است که هر انسان با هر تفکر و مقام اجتماعی بر روی آن می خوابد و غسال آخرین تطهیر کننده مان پیش از دیدار حق محسوب می شود. اینجا مکانی متفاوت برای افرادی متفاوت است باریکه نوری سرد نخستین چیزی است که در مقابل درب نیمه باز غسالخانه میامی به افراد خوش آمد می گوید آنجا که از نسیم بهاری خبری نیست. سردی فضا غسالخانه جان فرساست جلوتر که می رویم مکانی خاکستری می بینی بوی نشادر، تمام مدت مشام را می آزارد اما به اطراف که می نگری همه نیازهای اولیه برای بدرقه افراد تا دنیای ازل مهیا است وقتی بر موزائیک تمیز و براق غسال خانه گام می گذاری، گویا خود را از بالا تماشا می کنی و در مقابلت فردی قرار می گیرد که چهره اش برخلاف این مکان، گرمای خاصی دارد. رضای داستان ما روپوش، دستکش‌ها و چکمه‌هاي مشکي به تن کرده و اينجا نه از شامپوهاي خارجي با مارک‌هاي مختلف خبري است و نه از عطرهاي گران قيمت. براي رضا مقدسی تفاوتی نمي‌کند فقير هستي يا غني، پير هستي يا جوان، همه را روي يک سنگ می گذارد و تبعيضي براي کسي قائل نیست در محل کار رضا حتی سفارش اشخاص خاص نیز وجود ندارد تنها وظیفه اش تطهیر و پاک کردن افراد برای سفر ابدی است. قطره‌های آب به چشمان رضا مي‌پاشد اما خم به ابرو نمي‌آورد. اينجا مکانی بي‌روح است و در آن زندگي معنایی سرد پیدا می کند و چه کسی است که در نخستین نظر توجه خود را معطوف به سنگ شيب دار غسالخانه نسازد گویا نمی توان از آن چشم برداشت. خیلی ها از کفن و مرگ می ترسند رضا مقدسی یکی از افرادی است که به قول خودش، به خاطر رضای خدا و خدمت به مردم و طبق وصیت پدر انجام کفن و دفن اموات و به ویژه شست و شوی اموات را انجام می دهد و ۲۶سال است که از مرگ و سدر و کافور نمی ترسد. غسال شهر میامی از سالهای دور سخن می راند، فشردن دستت هایش روی هم خبر از سر درونش می دهد و می گوید: برای نخستین بار در سال۶۸ به همراه پدرم شست و شوی نخستین مرده را با کمی ترس تجربه کردم. وی از احساس خود در لحظه ای که برای اولین بار مرده ای را دیده است می گوید که وقتی دیدم احساس خاصی نداشتم ولی بعد از گذشت لحظاتی دچار ترس شدم. رضا می گوید:  افراد زیادی را برای سفر آخرت بدرقه کرده ام اما از مهمترین عزیزانی که در حین کار برایشان گریستم، می توانم از آیت الله مومنی از علمای بزرگ این منطقه نام ببرم. رضا در حالیکه بغضی معنا دار در گلو دارد، از تجربه خود در سال۹۲ می گوید که پس از شنیدن خبر ارتحال حجت الاسلام سید مرتضی موسوی، امام جمعه فقید میامی خود را برای بدرقه عزیزی که مردم او را دوست داشتند و در تشییع جنازه او نیز احساس خود را نشان دادند آماده کردم و همچنین شست و شوی دیگر عالم محبوب میامی، حجت الاسلام سید جعفر موسوی نیز تجربه دیگر من است. شستن پدر برایم بسیار سخت بود از رضا درباره غمگین بودن شغلش می پرسم و می گوید: عادی است که وقتی جنازه فردی را می شویی و خانواده وی نیز در کنار جنازه می گریند، اشک انسان ناخودآگاه جاری می شود و من هم در ابتدا اینگونه بودم ولی به مرور زمان به فضای غسالخانه و شستشوی میت عادت کردم و سعی در کنترل خود داشتم ولی وقتی که پدرم را می شستم گریه کردم. شاید بازگو کردن تجربه دیدن و لمس کردن مرده برای بسیاری از افراد تلخ و ناممکن باشد اما غسال میامی غسالخانه را معدنی از تجربه می داند و توضیح می دهد که کار در این مکان معدنی از تجربه هایی است که عمدتا تلخ هستند ولی بهترین تجربه و درسی که از این کار برایم مانده است فنا پذیری دنیای مادی و بی اهمیت بودن آن است. دنیا را به شکلی دیگر می بیند این رضای داستان ما، و چه جالب است که هیچگاه نتوانسته ام خودم را به جای او بگذارم کمی با این قضیه کلنجار می روم. گاهی با اموات حرف می زنم شست و شوی میت در فضایی آرام و ساکت شاید مقداری ترس را به همراه داشته باشد و رضا که به تنهایی با میت سرو کار دارد شاید بهترین فرد برای توصیف این لحظات باشد، رضا مقدسی این لحظات را اینگونه روایت می کند: سعی می کنم در هنگام شست و شوی میت قرآن بخوانم و در بسیاری از مواقع هنگام شستن با مرده ها حرف می زنم به طور مثال به آنها می گویم که چقدر در این دنیا تلاش کردی، چقدر زحمت کشیدی و حالا باید سفر آخرت را تجربه کنی، آراسته و پاکیزه ات می کنم تا با بوی خوش به دیدار خدای متعال بروی. رضا ادامه می دهد: بعضی اوقات نیز پیش می آید که اگر افرادی که در زنده بودنشان گفته باشند مرا کفن و دفن کن در هنگام انجام مراحل شست و شو حضورشان را احساس می کنم و ضمنا باید باور داشته باشیم روح افراد بعد از مرگ حاضر و ناظر هستند. بارها اتفاق افتاده است که فردی پس از فوت به خواب دیگری برود، برای رضا اما این تجربه ای غریب نیست چرا که معتقد است: رویا و خواب دیدن به طور معمول از اتفاقاتی که در طول روز برای فرد رخ داده است تشکیل می شود و من هم بیشتر اوقات که مرده ای را شسته ام، خواب آن میت را نیز دیده ام و خاطره انگیزترین آن روزی بود که حجت الاسلام موسوی، امام جمعه فقید میامی را تطهیر می کردم که همان شب آن بزرگوار به خواب من آمد و  بیان کرد «خود را به زحمت انداختی، راضی باش» البته هنگاهی که ایشان در قید حیات بودند به خودم گفته بود که او را کفن و دفن کنم. ترس از مرگ طبیعی است تنها غسال میامی ترس مردم از مرگ را این گونه شرح می دهد: در مورد ترس مردم نمی توانم قضاوت کنم ولی وابستگی به این دنیا و دل کندن از آن و همچنین نداشتن آگاهی و ایمان قوی به دنیای دیگر سبب ترس می شود و فشار قبر هم بی تاثیر نیست و من نیز هنوز خودم را برای مرگ آماده نکرده ام و از مرگ هم می ترسم اما تنها امیدم بعد از این دنیای فانی خدای متعال و دستگیری اهل بیت(ع) است. رضا حکایت نحوه شست و شوی میت را اینگونه شرح می دهد: در کتاب های دینی ما در خصوص آداب غسل، کفن و دفن میت اعمالی ذکر شده است، ابتدا بدن میت را با آب و صابون به طور کامل می شوئیم و در محل دوم میت را با آب سدر و سپس با آب کافور غسل می دهیم و در آخر بدن میت را با آب خالی آب کشی می کنیم سپس بدن را کفن می پیچیم هرچند در روایات ائمه اطهار(ع) نیز بر آداب ویژه غسل و کفن میت تاکید شده و همچنین بر استفاده از تربت پاک امام حسین(ع) در هنگام کفن کردن میت سفارش می شود. رضا می گوید: در روایات ائمه اطهار(ع) بر خاصیت های معنوی تربت امام حسین(ع) سفارش شده است که هنگام دفن با میت کمی از تربت کربلا همراه او کنید تا مورد شفاعت امام حسین (ع) قرار گیرد و همچنین در کتاب های مختلف ذکر شده که هنگام کفن کردن زیر بغل میت را چوب درخت بید می گذارند که می گویند به عنوان عصا برای بلند شدن و دادن پاسخ نکیر و منکر استفاده می کند. غسال خانه میامی با نقاط دیگر تفاوت دارد رضا اصرار دارد که محل کارش با غسال خانه های دیگر تفاوت هایی دارد چرا که میامی در مسیر مشهد-تهران قرار دارد و سالانه میزبان چندین جنازه تصادفی است روایت رضا درباره این جنازه ها اینگونه است: اگر جنازه به مرگ طبیعی فوت کرده باشد و بدنش سالم باشد حدود نیم ساعت ولی اگر تصادفی و غیره باشد بیشتر از یک ساعت طول می کشد تا وی را شسته و سپس کفن کنیم چرا که باید بدن میت را خوب شست و بعد بدن آن را غسل داد. در زندگی هر انسانی اولین ها و ترین ها از جایگاه ویژه ای برخوردار هستند و ما هم از غسال میامی در خصوص اولین تجربه خود در کار غسالی سوال کردیم که پاسخ او اینگونه بود که اولین مرده ای که یادم می آید شخصی از روستای ابراهیم آباد و در سال۶۸ بود و در خصوص تلخ ترین خاطره از مرگ نیز باید این را بگویم که  مرگ تلخ نیست باورش سخت است. مرگ مرگ است و تبصره و ماده ندارد. هر انسانی تعریف خاصی از زندگی در دنیا و مرگ دارد و فردی که به طور مستمر با افرادی که رخت سفر از این دنیا را بسته اند اینگونه مرگ را شرح می دهد که مرگ یک لحظه است و مرگ آخر دنیا نیست بلکه خروج از این دنیا و ورود به دنیای دیگری است انسان وقتی به این دنیا پا می گذارد با چهره ای گریان می آید چون این دنیا برایش ناشناخته است و برای ما این دنیا حکم شکم مادر را دارد و وقتی می میریم همه گریان هستند ولی وقتی سفر می کنیم به دنیای باقی به طور حتم بسیار بهتر از این دنیاست. برای غسالی پولی نمی گیرم حکایت رضا از مرگ نیز خواندنی است چرا که معتقد است: مرگ حق است اما از نحوه از دنیا رفتن باید این را بگویم که هر چه خدا بخواهد و من خیلی آرزوها دارم و نمی دانم کدام یک به صلاح من است و با توجه با مطالعه و معانی قرآنی که خوانده ام دنیای پس از مرگ دنیایی ابدی و با حساب و کتابی است و عدالت در آن حرف اول را می زند و مظلومان به حق خود می رسند. غسال وادی السلام میامی در پاسخ به این سوال که هولناکترین و عجیب ترین مرگ و میت از نظر شما چیست اینگونه پاسخ می دهد: فکر کردن به مرگ سخت است ولی من هولناکترین نوع مرگ را اعدام می دانم و این را باید بگویم که میت عجیب نیست و خداوند با قدرت بی نهایتش هر کس را به گونه ای از این دنیا می برد و شاید برای ما عجیب باشد. رضا درباره خاطرات این شغل می گوید: غسالی خاطرات خوبی ندارد که بیان کنم اما به سفارش و وصیت پدرم که تنها کاری که در این دنیا برای شما خواهد ماند خدمت به مردم است و من این کار را برای رضای خدا و خدمت به مردم انجام می دهم همچنین باید گفت من مانند پدر و پدر بزرگم این شغل را برگزیدم و به خاطر آن پولی نمی گیرم. پسرم هم می خواهد غسال شود رضا پیمانکار شهری شهرداری میامی است و می گوید: روزگارم به خوبی می گذرد و فقط برای ثواب به غسالی می پردازم در ابتدا باید گفت خانواده ام نه تنها با ورودم به این شغل مخالف نبودند بلکه مرا به این وادی تشویق هم کردند چرا که این پیشه صلواتی پدر و پدر بزرگم نیز بوده است البته باید بگویم همسرم نیز با این کار مخالف نیست چرا که در روزخواستگاری خانواده وی نیز از این کار من مطلع بودند و هیچگاه در زندگی مشترکمان به مشکل برنخورده ایم از سوی دیگر فرزندانم هم با شغلم مشکلی ندارند و حتی یکی از آنها بارها به من می گوید مرابا خود به غسال خانه ببر که همیشه نیز جواب من برایش این است که هر وقت به اندازه کافی بزرگ شدی می توانی به این شغل ورود پیدا کنی. انقدر رضای داستان ما خوش صحبت است که نمی توان اورا ترک کرد وقتی سخن می راند اصلا از زمان و مکان خبری نیست و شاید سردی غسالخانه خاکستری میامی این بار برایم نوری طلایی و گرم دارد شاید از این پس نگاهی دیگر به پیشه رضا مقدسی و همه رضا مقدسی های ایران زمین داشته باشم چرا که اینان مردانی از جنس نور هستند. رضا را باید تنها گذاشت و رفت اما می دانم دوستی تازه اما متفاوت پیدا کرده ام که برای رضای خود زندگی اش را وقف کرده با این حال روحیه قوی او را می ستایم چرا که هیچگاه از کار خود خسته نشده است.









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن