تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس از حرام دورى كند، خداوند به جاى آن عبادتى كه او را شاد كند نصيبش مى‏گردا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821028285




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

جوانان‌ از زندگي من عبرت بگیرند


واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: جوانان‌ از زندگي من عبرت بگیرند
کد خبر: ۵۸۲۴۱۷
تاریخ انتشار: ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۹:۵۱ - 20 April 2016


متهم مي‌گويد شوهرش پس از حادثه سكته كرده و خانه نشين شده است...

به گزارش جوان، شهربانو الان 40 ساله شده و شش سال از بهترين دوران زندگي‌اش را در زندان سپري كرده است. او صبح ديروز با دستاني دستبند زده به دادسراي جنايي منتقل شد. این زن روزهاي سختي را سپري كرده و به گفته خودش اين همه بدبختي و گرفتاري به خاطر اعتيادش به مواد مخدر است. شهربانو هميشه در انتظار چوبه دار بود تا اینکه صبح دیروز كه اولياي دم او را به احترام میلاد امام علی‌(ع) بخشيدند متهم وقتي فهميد به زندگي دوباره برگشته است، اشك از چشمانش جاري شد.

چرا گريه مي‌كني؟

از خوشحالي. الان فهميدم اولياي دم رضايت دادند و مرا بخشيدند.

مقتول را مي‌شناختي؟

نه. آن روز به صورت اتفاقي او را ديدم.

چه شد كه دست به قتل زدي؟

وقتي طلاهايش را ديدم، وسوسه شدم و تصميم گرفتم طلاهايش را سرقت كنم. من قصد كشتن او را نداشتم و وقتي فرار كردم فكر كردم زنده مي‌ماند.

چقدر طلاهايش ارزش داشت كه اين تصميم را گرفتي؟

همه اين بدبختي‌هاي من به خاطر اعتيادم بود. من مدتي بود كه به كراك و شيشه معتاد بودم. شوهرم هر چقدر پول براي خرجي زندگي و بچه‌هايم مي‌داد، خرج اعتيادم مي‌كردم .

به همين دليل روز حادثه قصد داشتم با سرقت طلا‌ها شيشه بخرم.

چند تا فرزند داري؟

يك دختر 20 ساله دارم و يك پسر هفت ساله

چرا معتاد شدي؟

برادرم معتاد بود. او مرا تشويق كرد مواد بكشم. بعضي روزها به خانه‌ام مي‌آمد و مواد مي‌كشيد تا اينكه مرا هم معتاد كرد.

شوهرت خبر داشت؟

نه. او خبر نداشت من معتاد شده‌ام.

وقتي متوجه شد چه عكس‌العملي داشت؟

شوهرم كارمند اداره دولتي بود. او وقتي فهميد سكته كرد و خانه‌نشين شد. اعتياد زندگي‌ام را سياه كرد.

پس از اين حادثه طلاق گرفتي؟

نه الان دو فرزندم با شوهرم زندگي مي‌كنند.

الان چه حسي داري؟

خوشحالم از اينكه دوباره مي‌توانم با فرزندانم و شوهرم زندگي كنم.

تا الان پاي چوبه دار هم رفته بودي؟

نه.

وقتي آزاد بشوي تصميم داري چه كار كني؟

قصد دارم اشتباهاتم را جبران كنم و زندگي‌ام را دوباره بسازم.

حرف آخر؟

اول اينكه من از خانواده مقتول تشكر مي‌كنم كه به من زندگي دوباره بخشيدند و قصد دارم هر هفته براي مقتول خيرات كنم تا او هم مرا ببخشد. دوم اينكه تمام گرفتاري‌هاي من از اعتياد بود و دوست دارم جوان‌ها از زندگي من عبرت بگيرند و دنبال مواد نروند.

 روز ششم مردادماه سال 89 مأموران پليس شهرستان پاكدشت از قتل زن 78 ساله‌اي در خانه‌اش با خبر شدند. پزشكي قانوني در معاينات اوليه علت مرگ را انسداد مجاري تنفسي اعلام كردند. مأموران در محل حادثه يك عدد النگوي طلاي بريده شده كشف كردند كه حكايت از آن داشت عامل يا عاملان حادثه پس از سرقت النگوهاي زن سالمند، وي را خفه كرده‌اند‌، اما يكي از النگوهاي مقتول را در محل حادثه جا گذاشته‌اند.

پس از اين مأموران دست به تحقيقات ميداني زدند و دريافتند روز حادثه زني همراه يك دختر سراسيمه از خانه مقتول خارج و با كرايه كردن خودرويي به صورت دربست از محل دور شده‌اند.

مأموران در نهايت موفق شدند آنها را كه مادر و دختر بودند، شناسايي كنند. مأموران پليس در بازرسي از خانه آنها شش النگوي بريده شده مقتول را كشف كردند. بنابراين مادر و دختر بازداشت و براي بازجويي به اداره پليس منتقل شدند. شهربانو در بازجويي‌ها ابتدا منكر قتل مقتول شد‌، اما وقتي با مدارك و دلايل روبه‌رو شد، اعتراف به قتل كرد.

وي گفت: من مدتي است به شيشه و كراك معتاد بودم. روز حادثه به دنبال دخترم به مدرسه رفته بودم كه در راه بازگشت مقتول را در راه ديدم. او بيمار بود و از ما خواست به او كمك كنيم تا به خانه‌اش برود. من و دخترم او را به خانه‌اش رسانديم. مقتول از ما خواست به خانه‌اش برويم و ما هم قبول كرديم. او با چاي از ما پذيرايي كرد كه متوجه طلاهايش شدم و همان لحظه شيطان وسوسه‌ام كرد تا طلاهايش را سرقت كنم. وي در ادامه گفت: ابتدا دست و پايش را با طناب بستم و وقتي شروع به داد و فرياد كرد، پارچه‌اي داخل دهانش گذاشتم تا صدايش بيرون نرود و فكر نمي‌كردم فوت كند. وي در پايان گفت: دخترم در قتل زن سالمند دخالتي نداشت.

دختر شهربانو هم گفت: وقتي به خانه مقتول رفتيم مادرم پيشنهاد سرقت داد به همين دليل من دست و پايش را نگه داشتم و مادرم پارچه‌اي در دهانش گذاشت. پس از اين طلاهايش را با قيچي بريديم و از خانه فرار كرديم. وي در پايان گفت: وقتي از خانه خارج شديم، او زنده بود و فكر نمي‌كرديم به قتل برسد.

دو متهم پس از تحقيقات تكميلي در شعبه 113 دادگاه كيفري محاكمه شدند. اولياي دم در جلسه دادگاه دختر نوجوان را بخشيدند‌، اما براي مادرش درخواست قصاص دادند. هيئت قضايي متهم رديف اول را به قصاص و به خاطر سرقت به شلاق محكوم كردند. متهم رديف دوم هم به سال حبس و شلاق محكوم شد. در حالي كه پرونده پس از تأييد در شعبه 13 ديوان براي سير مراحل اجرا به شعبه اجراي احكام دادسراي جنايي فرستاده شده بود، دختر نوجوان به حكم دادگاه پس از 19 ماه و 15 روز حبس آزاد شد و بقيه دوران محكوميتش تعليق شد، ‌اما شهربانو همچنان در زندان در انتظار اجراي حكم قصاص بود كه تيم صلح و سازش تلاش زيادي براي جلب رضايت انجام دادند.

سرانجام تلاش‌هاي تيم صلح و سازش و مددكاري زندان شهر ري نتيجه داد و اولياي دم صبح ديروز به دادسراي جنايي رفتند و متهم را بخشيدند.























این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 24]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن