تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):شعبان ماه من است. هر كه ماه مرا روزه بدارد، روز قيامت شفيع او خواهم بود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805635257




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

یک هفته هفت چهره؛ از احمدی نژاد تا معلم فداکار


واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
یک هفته هفت چهره؛ از احمدی نژاد تا معلم فداکار




بازگشت احمدی نژاد به سطح اول سیاست کشور اتفاق مهمی است، از آن جهت که او چهره ی سمپاتی دارد و واکنش ها نسبت به هر کنش او زیاد است.





برترین ها - ایمان عبدلی:

عباس کیارستمی یا (هنرمند، هفته)

چرا تندرستی عباس کیارستمی ورای همه ی اخبار این روزها خبر بسیار مهمی است؟ پاسخش خیلی دشوار نیست، کیارستمی از جمله معدود اصیل هاست، او به معنای واقعی کلمه یک هنرمند است که مشروعیتش را نه از جریانات سیاسی، نه از کپی کاری و نه از هر پدیده ی ناپسند فرهنگی این روزها می گیرد؛ او اصیل است، زیرا خلاقانه و پر تلاش در فضای هنری به طور خاص تر سینما، دریچه های جدیدی را به روی هنر دوستان ایرانی و حتی غیر ایرانی باز کرده است، کیارستمی در محدوده ی تولید کننده های صنعت - هنر دنیای مدرن نمانده و آثاری که خلق می کند به واقع سرشار از ذوق و قریحه است و البته در سطحی بالاتر تفکر برانگیز است و در یاد می ماند.


یک هفته هفت چهره؛ از احمدی نژاد تا معلم فداکار



اگر نام کیارستمی از خندوانه حذف می شود و یا اگر نسبت به ابراز توجه مسئولین دولتی به بیماری اش اعتراض می شود، هیچ کدام بر نام او خدشه وارد نمی کند، او با تلویزیون مقبولیت کسب نکرده که با تلویزیون از یاد برود، و البته که او با دولت ها و سیاستمدران اعتبار کسب نکرده که با همان ها هم اعتبار از دست بدهد، کیارستمی در تمام 4 دهه فعالیت هنری اش با ریتمی ثابت خلق هنر کرده و با آثارش دریچه های گونا گونی را به ما عرضه کرده، او باید باشد، پر انرژی تر از قبل، امثال کیارستمی می توانند دنیا را جای بهتری کنند، چون آلوده ی هیچ نوع شارلاتانیزمی نیستند و پشت هیچ گروه و دسته ای قایم نمی شوند، ذهن جامعه فقط با افرادی نظیر کیارستمی می تواند در فضای سالم تنفس داشته باشد، کیارستمی و همه ی اصیل ها، اکسیژن ذهن های مجاز زده ی این روزهای جامعه ی ایرانی اند، عباس آقا بیدار شو لطفا.

احمدی نژاد یا  (نا آگاهانه، هفته)

بازگشت احمدی نژاد به سطح اول سیاست کشور اتفاق مهمی است، از آن جهت که او چهره ی سمپاتی دارد و واکنش ها نسبت به هر کنش او زیاد است، پوپولیسم درختی است که نمی شود پای ریشه اش اسید ریخت و خشکاند، در واقع حرکت ضربتی بر نمی تابد، احمدی نژاد و نوع تفکر اطرافیان او همیشه احتمال بازگشت دارند، چون مردم در مورد آن ها و نوع سیاست ورزی که اتخاذ کردند به توافق نرسیدند، پوپولیسم و عوام گرایی از ذهن مردم تغذیه می کند و قد علم میکند.


یک هفته هفت چهره؛ از احمدی نژاد تا معلم فداکار



تا زمانی که مردم عرصه ی سیاست را با احساسات و کوتاه مدت ببینند؛ آش همان آش است، کاسه همان کاسه، احمدی نژاد بی گمان انسان بدی نیست، اما اینکه تا چه اندازه سیاست مدار خوبی است مساله ی دیگریست، لزوما هر نیت خوبی منجر به اتفاق خوبی نخواهد شد، با کاپشن و لبخند و جیغ و هورا می شود سلبریتی محبوبی شد، اما با همین جنس اقدامات سیاستمدار محبوب شدن، آن هم در دراز مدت؟ بعید است، بعد از گذر سال ها تعداد کسانی که برای جملات ظاهرا افشاگرانه هورا می کشند، کم می شوند، کم و کمتر به اندازه ای که فقط عملکرد و نتیجه اقدامات سیاستمدار می ماند، پوپولیسم اما پس از مدتی بر می گردد چون مردم فراموشکارند، یادشان می رود، چندی قبلتر فرد دیگری با همین نشانه ها ظهور کرده بود و دل برده بود، هر سیاستمداری که دل می برد رفاه نمی آورد، نمی شود و نباید هم از تمام مردم انتظار آن را داشت که به مسائل مختلف با دیدی عمیق نگاه کنند، تا حدی می شود سطح سواد عمومی را افزایش داد و درصدی از ناآگاهی را کم کرد، اما در مجموع آن چه که می تواند در مقابل عوام گرایی بازدارنده باشد؛ قراردادن سیاست ورزی در چهارچوب های حزبی است تا زمانی که سیاست بسته به چهره ها باشد و حزب و تحزب تکفیر شود، پوپولیست ها فضای بازگشت خواهند داشت و مادامی که چهره ها برای سیاست تعین تکلیف می کنند بالطبع احساسات رخنه خواهد کرد و انتخاب ها عقلانی نخواهد بود.

نخبگان در دوسطح می توانند کلک پوپولیسم را بکنند؛ یک آنکه با آگاهی بخشی نور بتابانند، دو آن که با چانه زنی جایی برای سیاست ورزی ساختاری و حزبی ایجاد کنند و البته مردم در این میان باید و باید به نخبگانی این چنینی اعتماد کنند.

مهران مدیری یا (از ماست که برماست، هفته)

این نوشتار کوچک درمورد انتقادهایی است که از سرتراشی های «دورهمی» شده می باشد و در مورد کپی کاری هیچ موضعی ندارد که آن مساله ای فارغ است، ما همگی در میان چهارچوب های متنوعی محصور شده ایم و نمی توانیم خارج از آن ها حرکت کنیم، حصاری به نام «قانون» که از سمت حکومت وضع شده است و برای ایجاد نظم و انضباط باید تحت آن عمل کنیم، حصار دیگر «مذهب» است که پرهیزهایی برای ما دارد که در قرائت مذهبی موجب رستگاری می شود و حصار دیگری که «عرف» نام گذاشتیم که این آخری تا حد زیادی بر مبنای تعاریف توافقی نانوشته ای است که ما همگان در یک تبانی نادیده آن را اعمال می کنیم.


یک هفته هفت چهره؛ از احمدی نژاد تا معلم فداکار



هر نوع پوششی با رنگ های روشن برای خانم در خیابان هیچ منع قانونی ندارد و در ضمن در مذهب هم ممنوعیتی برای استفاده از رنگ ها در پوشش نیامده، اما همچنان مشکی رنگ غالب پوشش بانوی ایرانی است، چرا؟ آن چه که باعث می شود بانوی ایرانی قید پوششی با رنگ های روشن را بزند، تحت تاثیر باورهایی است که با مذهب خلط شده و این گمان را ایجاد کرده که پوشش با رنگ های روشن ساختارشکن است و چون رنگ روشن در اقلیت قرار می گیرد، پس از مدتی استفاده از آن ساختار شکنی تلقی می شود و توجهات را به خودش جلب می کند، فرایند رنگ های روشن و پوشش، روند چگونگی تبدیل شدن یک باور به عرف است، اگر مهران مدیری در برنامه اش شوخی هایی می کند که نظیر آن را ندیده بودیم، صرفا ترفندی است برای بازتر کردن فضای ذهنی که می شود قید ظاهر را زد و به آنی چهره ی دیگری داشت، وگرنه بی گمان از قبل هماهنگی لازم با آن شخص مشهور انجام شده و در لایه های زیرین این نوع از شوخی هیچ نوع بی حرمتی دیده نمی شود، گاهی اوقات ما با تنگ کردن فضای باورهایمان زندگی را سخت تر از آن چه که هست می کنیم.

ارامنه و آذری ها یا (جایش درخت بکارید، هفته)

آتشی که از خاکستر اختلافات ارمنستان و آذربایجان بلند شد، در حقیقت یک جنگ نیابتی دیگر بود که در خاورمیانه قربانی گرفت سیاست موازنه مثبت که در میان حکام آذربایجان دیده می شود و تلاشی که برای حرکت مابین آمریکا و روسیه دارند، باعث شده که این کشور گاها از هر دو طرف تحت فشار قرار بگیرد، از طرف دیگر ارمنستان هم تحت لوای روس ها قدرت نقش آفرینی مستقل و قدرتمند ندارد.


یک هفته هفت چهره؛ از احمدی نژاد تا معلم فداکار



در این میان مبهم بودن مرزهای جغرافیایی و تعارضات قومیتی و مذهبی که در میان مردم منطقه موج می زند، استعداد شعله ور کردن جنگ را بالا برده است، پیرو یادداشت هفته ی قبل راجع به مردم پاکستان و استقلال دفرمه اش، حال همان قصه در همسایه ای دیگر حاکم است، هم آذربایجان و هم ارمنستان به ظاهر دارای استقلال هستند و مرز دارند، اما در واقعیت مرزهای آن ها قدرت های بزرگی تعیین می کنند که بنا به مصالح مقطعی در معادلات سیاسی این شکل از کشورها نقش آفرینی می کنند، ارمنستان و آذربایجان با نخی که از تعارضات مذهبی و قومی ضخیم می شود به سر انگشتان قدرت های بزرگ وصل هستند و بنا به خواست آن ها حرکت می کنند، در این میان آذری ها و ارامنه می توانند در بهترین حالت تماشاچی متمدنی از یک نمایش خیمه شب بازی باشند، که اسیر و تحت تاثیر نمایش قرار نمی گیرند، و به خصم نمایشی دامن نمی زنند، ارمنی ها و آذری ها باید به درجه ای از بلوغ برسند که تفاوت های قومیتی و مذهبی را امری درونی کنند و در خانه و در گوشه ای نگه دارند، اگر رفاه و طعم زندگی قرار است جاری باشد، ما «مردم» خودمان باید کاری کنیم برای «مردم» وگرنه که سهراب خیلی قبل تر گفته بود که؛ «جای مردان سیاست درخت بکارید»، خلاصه که دنیای حکمرانی را توپ و تفنگ لازم است، ما مردمان خاورمیانه باید یاد بگیریم که بهانه به حکام ندهیم.

حمیدرضا گنگوزهی یا (فداکارانه،صادقانه،عاشقانه، هفته)

گاهی اوقات زور واژه به سوژه نمی رسد، گاهی از سوژه ات شرم می کنی، چه بنویسم که اندازه ی این همه فداکاری باشد، این همه از خودگذشتگی را با کدام الفبا می شود ترجمه کرد؟ کدام آرایه ی ادبی می تواند حس آن همه عشق را منتقل کند؟ چه فضایی بسازم که حالت آن همه انسانیت را در خواننده القا کند؟ همه ی الفبا هم که تبانی کنند، زورشان به وجود تو نمی رسد؛ وجود تو جایی آن بالاها در کائنات است، آن همه احساس که تحلیل بردار نیست، منطق و احساس هر دو باید پیش آن پاهایی که دوید و جان دانش آموزانت را نجات داد زانو بزنند؛ فرشته ها گاهی در ظاهر انسان ظهور می کنند، آقا حمیدرضا تو کدام شکلی بودی؟


یک هفته هفت چهره؛ از احمدی نژاد تا معلم فداکار



باد...رفتن بود
زندگی...رفتن بود
آمدن...رفتن بود
انسان و ابر / در هزار «شکل» می گذرند...گروس عبدالملکیان

قاسم هاشمی نژاد یا (ژورنالیست، هفته)

مرگ هاشمی نژاد مرگ یک ژورنالیست واقعی بود؛ این روزها تعداد  ژورنالیست های واقعی کم شده، روزنامه نگاری که ترجمان مفاهیم دشوار به زبان ساده برای مردم و فکرسازی و بسط اندیشه بوده، این روزها از ماهیت واقعی اش فاصله گرفته و تبدیل به کولاژ شده، ژورنالیست ها امروز بی نیاز از مطالعه و تفکر و تدقیق، با کنار هم چیدن واژه ها و کپی برداری مضامینی که در صفحات مجازی به چشم کشیده اند، ترکیبی را ارئه می کنند که تازگی و طراوت ندارد و جالب اینکه از همین ترکیب ناهمگون بیشترین بهره برداری تبلیغاتی را می کنند.


یک هفته هفت چهره؛ از احمدی نژاد تا معلم فداکار



هاشمی نژاد رمان نویسی که در ژانر نوار « فیل در تاریکی» نوشت و دست به ترجمه می زد و البته در نقد ادبی هم ید طولایی داشت، او بر آثار نویسندگان مطرحی چون؛ ابراهیم گلستان، سیمین دانشور و...نقدهایی اصولی و جاندار نوشت، هاشمی غیر این ها مصاحبه گر قهاری بود، از جمله گفت و گوهای کم نظیر او می توان به گفت و گویش با گلشیری اشاره داشت که کلاس آموزشی از چگونگی تسلط بر مصاحبه شونده است، او به واسطه مسلکی که داشت گوشه نشین بود و از سر اتفاق ازبسیاری آفات در امان بود، کیمیای امثال هاشمی نژاد اما در دو نکته خلاصه میشد؛ «علم» و «بی غرضی»، ژورنالیسم امروز ایرانی این دو را به شدت کم دارد.

افشین پیروانی یا (شیر و ماست، هفته)

کی روش می رود؟ نمی رود؟ کی روش رفت و برگشت! مجادله ی افشین پیروانی و اسدی در برنامه نود یک بار دیگر آشفتگی فضای فوتبال را به رخ کشید، فدراسیون و وزارت ورزش بهم می آیند، این وسط کی روش متعلق به دنیای دیگری است؛ او عامل شکاف شده، از دنیای قول و قرار و شفافیت آمده، از جایی که امکانات می دهند و کارنامه می خواهند، اما ما چه کردیم با او؟ او را شکل خودمان کردیم که هرگاه عصبانی می شود، به شکلی اگزجره و شرقی هر آنچه نباید می گوید؟


یک هفته هفت چهره؛ از احمدی نژاد تا معلم فداکار



مثل پیروانی و آنچه که خطاب به اسدی گفت :«شیر شما را سوزانده و ماست را فوت می کنید» شاید به قولی جای مطرح شدن در تلویزیون را نداشت، اما بسیار گویا بود، حکایت فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش دقیقا همین است، گودرزی که از ضعیف ترین های کابینه روحانی است، با کفاشیان مشکل دارد؛ در پی حذف کی روش است، از آن طرف کفاشیان هیچ مقبولیت و محبوبیتی ندارد تنها ابزار ماندن را بازی با مهره ی کی روش دارد، کی روش مهره ی ناهمگونی که به جسم فوتبال ما نمی آید، این فوتبال پر از شیرهایی است که سوزانده و البته پر از ماست هایی که اشتباهی فوت می شوند.







تاریخ انتشار: ۱۹ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۲:۱۷





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 80]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن