تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هيچ دعايى زودتر از دعايى كه انسان در غياب كسى مى كند، مستجاب نمى شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804291854




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

شهیدی که خانواده اش را در جبهه ملاقات می کرد


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: شهیدی که خانواده اش را در جبهه ملاقات می کرد بجنورد- ایرنا- ایرج رستمی شهیدی که خانواده اش برای دیدن او به جبهه می آمدند و او آنان را در مناطق جنگی و عملیاتی در کنار شلیک اسلحه و گلوله تانک که به گوش می رسید، ملاقات می کرد.


رزا دختر پنج ساله موهایش را با روبان صورتی بسته بود و پیراهن سفیدی به تن داشت، کودکانه جست و خیز می کرد. سروان نزدیک شد، رزا پرید در آغوش گشوده پدر، صدای خنده کودکانه و سلام بابای او، فضا را پر کرده بود یکی از همرزمان گفت از دور که این دختر را با این لباس سفید و موهای قشنگ بور فرفری دیدم حس کردم یک مریخی وارد منطقه شده است؟ چرا بچه همسر و فرزندت وارد منطقه جنگی شده اند شما می رفتید تهران، اینجا خطرناک است. سروان گفت: ما نرفتیم تهران، اینها آمدند ما را ببینند، طوری نیست می برم منطقه را نشان شان بدهم، می خواهم بچه ها را سوار قایق کنم و منطقه کوهه را که در نزدیکی دشمن است به آنها نشان دهم. صدای شلیک اسلحه و گلوله و تانک در دور دست به گوش رسید سروان دخترش را در آغوش گرفت اما رزا نترسیده بود، آفرین دخترم. همسر و دختر شهید رستمی چند روزی در منطقه بودند و برگشتند به تهران. *** شهیدی که از نگاه رهبر معظم انقلاب نوربالا می زد رهبر معظم انقلاب در سفر سال 91 خود به استان خراسان شمالی با ذکر خاطره ای از دلاور ارتشی شهید ایرج رستمی فرمودند "معروف بود در دوران دفاع مقدس که فلانی نور بالا می زند، روشن است، یعنی بزودی شهید خواهد شد، این نورانیت را من در شهید رستمی مشاهده کردم." رهبر معظم انقلاب در آن سفر در جمع بسیجیان این خطه، پیرامون مراتب مجاهدت، ایثار و شجاعت شهید رستمی گفتند: سرتاپایش گل آلود بود، این پوتین ها گل آلود، بدنش خاک آلود، صورتش خسته، ریشش بلند، اما چهره را که نگاه کردم، دیدم مثل ماه می درخشد، نورانی بود، روزهای قبل، من این حالت را در او ندیده بودم. "معروف بود در دوران دفاع مقدس می گفتند فلانی نور بالا می زند، روشن است، یعنی بزودی شهید خواهد شد. این نورانیت حضور بسیجی بود، این را من خودم مشاهده کردم، نه یک بار و نه دو بار، یک موردی که مربوط به همین استان شماست." "بد نیست عرض کنم. یک سرگرد ارتشی که بعد ما فهمیدیم ایشان اهل آشخانه است - سرگرد رستمی - به میل خود، به صورت بسیجی آمده بود در مجموعه گروه شهید چمران، آنجا فعالیت می کرد. بنده مکررا او را می دیدم؛ می آمد، می رفت. یک شبی با مرحوم چمران نشسته بودیم راجع به مسائل جبهه و کارهایی که فردا داشتیم، صحبت می کردیم؛ در باز شد، همین شهید رستمی وارد شد." "چند روزی بود من او را ندیده بودم. دیدم سرتاپایش گل آلود است؛ این پوتین ها گل آلود، بدنش خاک آلود، صورتش خسته، ریشش بلند؛ اما چهره را که نگاه کردم، دیدم مثل ماه می درخشد؛ نورانی بود. روزهای قبل، من این حالت را در او ندیده بودم. رفته بود در یک منطقه عملیاتی، آنجا فعالیت زیادی کرده بود؛ حالا آمده بود، می خواست گزارش بدهد. او بعد از چندی هم به شهادت رسید. ارتشی بود، اما آمده بود بسیجی وارد میدان شده بود؛ فعالیت می کرد، مجاهدت می کرد، حضور فداکارانه داشت - در همان مجموعه بسیجی شهید چمران - بعد هم به شهادت رسید. این نورانیت را خیلی ها دیدند؛ ما هم دیدیم." امیر شهید ایرج رستمی با وجود اینکه یک ارتشی بود اما هیچ کدام از همرزمانش حتی این را نمی دانستند و گمان می کردند که ایشان بسیجی است چرا که بسیجی وار وارد میدان شده بود. ***دیدگاه یک همرزم در باره شهید رستمیˈمحمد نخستین یکی از همرزمان شهید رستمی در گفت و گو با خبرنگار ایرنا گفت: شهید رستمی فرمانده عملیات های ستاد جنگ های نامنظم بود و در عملیات های زیادی که انجام داد مانع پیشروی دشمن و حتی فرار آنان می شد. وی گفت: رستمی مسوول اجرایی عملیات هایی بود که شهید چمران آنان را طراحی می کرد. وی افزود: یکی از صفات بارز شهید رستمی همان بسیجی بودن ایشان بود، ما و مابقی دوستان شهید رستمی را تنها به خاطر احترام جناب سرگرد صدا می کردیم ولی برای وی پست، مقام و درجه هیچ اهمیتی نداشت. وی به یکی از خاطرات ایشان پرداخت و گفت: در کوهه ما سنگری درست کرده بودیم که اتاق شهید رستمی باشد ایشان شب تا صبح برای شناسایی بیرون می رفتند و صبح که می آمدند اتاق ایشان پر از نیروهای بسیجی بود که خوابیده بودند و ایشان جایی برای خواب نداشتند. وی افزود: شهید رستمی با یک کیسه خواب همیشه دم در می خوابیدند و رزمندگان که در رفت و آمد بودند باعث مزاحمت می شدند که من همیشه گله مند و ناراضی بودم اما ایشان حرفی نمی زد. وی گفت: روزی دو اتاق جدید ساختم و برای اینکه این رزمنده ها خجالت بکشند و داخل اتاق شهید رستمی نشوند خودمان از اتاق بیرون رفتیم. وی اظهار کرد: آنقدر شهید رستمی حیا داشت که حتی به رانندگان، مسوول غذا و سایر نیروهای تدارکاتی که در اتاق ایشان اتراق می کردند نمی گفتند جایی دیگر بخوابید هر کسی از هر کجا می آمد وارد اتاق شهید رستمی می شد و شب را هم می خوابید. وی افزود: شهید رستمی همیشه شب ها بیرون می رفت چهره ای خسته داشت و لباس هایش نیز همیشه گل آلود بود اما با نیروهایش مهربان بود. وی زمانی وارد فرماندهی ستاد جنگ های نامنظم شهید چمران شد که هنوز زخم هایی که از جنگ کردستان برداشته بود التیام نیافته بود و پای وی همیشه می لنگید. شهید رستمی با به کارگیری انواع سلاح ها و نیز استفاده از آب در منطقه باعث شد نیروهای عراقی از حالت حمله ور به حالت فرار روی بیاورند. نیروهای عراقی در این عملیات ها نیروهای زرهی بودند که نفرات آنان چندین برابر نیروهای شهید رستمی بود، اما با اقدامات مهندسی و تاکتیک های نظامی رستمی آنان چاره ای جز عقب نشینی نداشتند. در هویزه برای اینکه جلوی پیشروی عراقی ها را بگیرد سه ماه تمام شهید و زخمی می داد تا نیروهای عراق را از پیشروی ناامید کند. شهید رستمی در بسیاری از عملیات ها جلوی پیشروی نیروهای عراقی را با تعداد کمی بسیجی و امکانات محدود می گرفت و آنان را مجبور به عقبگرد می کرد. زمانی که عراقی ها در کوه الله اکبر حضور یافتند و عراق این منطقه را با تیپ های زرهی تصرف کرد شهید رستمی گفت من قول می دهم که این منطقه را بازپس بگیرم اما حتی ارتش نیز اعلام کرد که این غیرممکن است اما رستمی گفت من در یک ربع خواهم گرفت که پس از آن جنگ وحشتناکی در منطقه به راه افتاد که حتی کار به نبرد تن به تن کشید. شهید رستمی در دهلاویه نیز که کل نیروهای عراقی در این منطقه حضور داشتند و حتی نقطه تلاقی سایر نیروها بود و آنان از کوچکترین تحرکات نیروهای ایرانی باخبر می شدند چندین عملیات جسورانه انجام داد که سرانجام نیز در همین منطقه شهید شد. امیر شهید ایرج رستمی در سال 1320 در شهر آشخانه مرکز شهرستان مانه و سملقان از توابع استان خراسان شمالی به دنیا آمد، او فرزند خانواده ای بود که عشق به اهل بیت(ع) و علمای اسلام در آن موج می زد. دوران تحصیلی خود را با موفقیت در آشخانه گذراند و پس از پایان دوران تحصیل مقدماتی راهی سربازی در مشهد مقدس شد و با توجه به توانمندی های فردی به ارتش پیوست و برای خدمت به نیروی هوابرد شیراز منتقل شد و توانست به دانشگاه افسری نیز راه پیدا کند. پس از پیروزی انقلاب و با گسترش دامنه آتش فتنه داخلی از سوی ارتش به کردستان اعزام شد و در آن جا مسیر تازه ای در زندگی اش گشوده شد چرا که رشادت ها و از خودگذشتگی و درایتش از دید تیزبین دکتر چمران مخفی نماند و این امر سبب آغاز یک دوستی تا پای خون بین آن دو شد. شهید ایرج رستمی به همراه شهید چمران در کردستان مجروح و برای مداوا به تهران منتقل شد. وی پس از بهبودی به یکان خدمتی خود بازگشت و با آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهه های حق علیه باطل شد. پس از چندی توسط وزارت دفاع، مأمور به همکاری با دکتر چمران شد و به همراه چمران ستاد جنگ های نامنظم را در جبهه های جنوب تشکیل داد که مسوولیت آن توسط دکتر چمران بر عهده شهید ایرج رستمی گذاشته شد. آنان با شکل دهی ستاد جنگ های نامنظم و طرح ریزی چندین عملیات در منطقه، ضربات سختی به دشمن وارد آوردند. در جریان هجوم دشمن به سمت سوسنگرد، رزمندگان ستاد جنگ های نامنظم، دهلاویه را که روستایی در غرب سوسنگرد است را خط مقدم خود قرار دادند. مدافعان دهلاویه 10 روز سرسختانه در برابر دشمن مقاومت کردند تا این که در 24 آبان 1359 دشمن با اشغال دهلاویه خود را به سوسنگرد رساند. پس از آن برای آزادسازی روستای دهلاویه عملیاتی با تلاش یک گردان از نیروهای سپاه و ستاد جنگ های نامنظم به فرماندهی شهید رستمی از دو محور روستای دهلاویه انجام گرفت و منجر به آزادی دهلاویه و عقب راندن دشمن تا یک کیلومتری شد. سرانجام در بامداد 31 خرداد 1360 در حالی که شهید ایرج رستمی و همرزمانش درگیری سختی با دشمن بعثی داشتند بر اثر اصابت گلوله توپ دشمن در منطقه دهلاویه به درجه رفیع شهادت نایل شد. شهید چمران پس از اطلاع از شهادت یار دیرینش، سریع خود را به منطقه رساند و در مورد شهید ایرج رستمی گفت: خدا رستمی را دوست داشت و برد، اگر ما را هم دوست داشته باشد می برد که البته این دوری زیاد طول نکشید و شهید چمران نیز در همان منطقه با اصابت گلوله خمپاره 60 به شدت مجروح شد که در حین انتقال به بیمارستان به شهادت رسید. شهید چمران زمانی که شهید رستمی مجروح شده بود در یادداشتی به وی چنین نوشته بود: دوست عزیزم آقای رستمی! قهرمان پرافتخار ما، هر وقت که به تو فکر می کنم از شدت شوق قلبم می لرزد و اشک در چشمانم حلقه می زند. امیدوارم که هرچه زودتر صحت و سلامت خود را بازیابی و با هم در کوه ها و دشت ها و دره ها و در خطرناکترین سنگرها برای پاسداری از ایران و انقلاب فداکاری کنیم. *** نامه شهید رستمی به همسرش شهید رستمی در آستانه اعزام به ماموریت سردشت، در نامه ای به همسرش چنین نوشت: خوشحالم که در این لحظات حساس و خطیر تاریخ با قلبی آکنده از نور اسلام به یاری هموطنان "کرد" می شتابم. سعی خواهم کرد که در لحظات حساس، دستم به خون برادرانم آغشته نشود و اگر مسوولیتی دارم و یا مسوولیتی دیگر به من واگذار شود طبق فرمان مولای متقیان که زینت بخش نهج البلاغه است عمل کنم و سعی خواهم کرد اموال بیت المال را در راه صحیح و به مصرفی معقول برسانم. ابتدا حق مستضعفان را ادا خواهم کرد و سپس برای رفاه عمومی مردم می کوشم. سیاوش مه رو، همولایتی و از دوستان دوران کودکی شهید نیز با بیان خاطراتی از این سردار شهید می گوید: ما در سال های 1332 به بعد در دبستان عنصری آشخانه با هم درس می خواندیم. او پسر عمو کربلایی عباس بود که پیوسته در خانه ما با من و برادرانم بازی می کرد. پدر او کربلایی عباس رستمی و پدر من دوست همدیگر بودند که در کارهای کشاورزی و دامداری همدیگر را یاری می کردند. ˈایرج پسری چالاک، تند و تیز و بسیار شاد و کمی هم شوخ بود، درس ایرج نیز خیلی خوب بود، در مدرسه نیز با یکی از دوستانش بچه های کلاس اول را در صف مرتب کرده و خود در ته صف می ایستادند. ایرج که دو سه سالی از من بزرگتر بود برای ما کلاس اولی ها حامی خوبی بود و گاهی حتی بیشتر از برادرم، که کلاس پنجم بود، به بچه های کلاس اولی توجه داشت تا بزرگترها آنها را آزار نداده و سر به سرشان نگذارند. در آخرین دیداری که من و پدرم چند ماه قبل از شهادت ایرج در آشخانه با وی داشتیم، پدرم دو ساعت تمام با او در بحث کرد که به او بقبولاند که به جبهه نرود اما او جواب های قانع کننده ای برای پدرم داشت و من در سکوت مطلق بودم. پدرم می گفت که تو از نظر تکلیف دینی تا سرحد مرگ خدمت کرده ای دیگر بس است جبهه را ترک کن و ایفای این تکلیف الهی را به عهده جوان ترها بگذار و او جواب می داد: عموجان! من چیزی ندارم که از دست بدهم، راهی که من انتخاب کرده ام راهی نیست که رها کنم بلکه از صمیم قلب و از عمق جان این مسیر را برگزیده ام و راه پس ندارم. شهید رستمی در عملیات های حفاظت از سد کوهه، عملیات 28 صفر (هویزه)، حمله به سد خاکی و دژ عراق در منطقه فرسیه، دب حردان و کوهه، عملیات مالکیه و جلوگیری از نفوذ عراق به سوسنگرد بعد از شکست عملیات 28 صفر، نفوذ به عمق 20 کیلومتری عقبه نیروهای عراق از سوسنگرد تا روستای سیدخلف، فتح تپه های الله اکبر و عملیات دهلاویه حضوری موثر و پرشور داشت. مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس خراسان شمالی گفت: مستند امیر شهید ایرج رستمی در این استان تولید شد.سرهنگ پاسدار احیا محمد امیری اظهار کرد: این مستند به زندگی امیر شهید ایرج رستمی پرداخته و در آن با خانواده شهید، دوستان و آشنایان و همرزمان این شهید والامقام صحبت شده است. وی افزود: شرح زندگی شهید امیر ایرج رستمی در یک کتابی با عنوان "مه در مه" نگاهی به زندگی شهید ایرج رستمی مسوول عملیات ستاد جنگ های نامنظم توسط محبوبه معراجی پور نوشته شده اما باز هم بخشی از زندگی این شهید مغفول مانده است. وی اظهار کرد: به همین منظور هم اکنون کتاب دیگری با همین عنوان توسط نویسندگان استان در دست تالیف است. خراسان شمالی 775 شهید ارتشی در دوران دفاع مقدس تقدیم انقلاب کرد.استان 867 هزار نفری خراسان شمالی دو هزار و 772 شهید تقدیم نظام اسلامی کرده که این استان در دوران هشت ساله دفاع مقدس 35 هزار رزمنده در جبهه های نبرد داشته است.29 فروردین روز ارتش جمهوری اسلامی و نیروی زمینی است. 3007/ 6042



23/01/1395





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 130]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن