واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: پنجشنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۵ - ۰۱:۳۷
علی میرمیرانی که در مطبوعات با نام "ابراهیم رها" طنز مینویسد کتابی دارد با نام «چقدر خوبیم ما!» که حاصل تاملات او در نقد رفتارشناسی ایرانیان در قالب بیانی طنزآمیز است. به گزارش خبرنگار ایسنا - منطقه خوزستان، «چقدر خوبیم ما!» دربرگیرنده یادداشتهایی از ابراهیم رها است که همگی برای نخستینبار در این کتاب منتشر شدهاند. از جمله موضوعاتی که در این کتاب به آن پرداخته شده بحث و مصیبت کتابنخوانی ما ایرانیان است که شاید در همین ابتدای سال خواندنش تلنگری خالی از لطف نباشد. «یعنی اگر داغ و درفشمان کنند و به میخ و سیخمان بکشند و از دروازه شهر آویزانمان فرمایند و... اگر سر به سر تن به کشتن دهیم عمرا که کتاب بخوانیم. ما اصلا یک جور مقاومت عجیبی در برابر کتاب خواندن داریم که تفلون در برابر چسبیدن غذا به ماهیتابه ندارد. چنان نسبت به کتاب خواندن نفوذناپذیریم که ایزولاسیون هیچ پشت بامی نسبت به باران و برف چنین عایق نیست. یعنی حاضریم وقتمان را با خاراندن پسِ سر و شمردن شورههای روی شانهمان تلف کنیم اما دو صفحه یا چهار خط کتاب نخوانیم. یکی از بارزترین خصوصیات ما ایرانیان که دیگر دارد به شناسنامهمان تبدیل میشود و اوراق هویتی و شاخصه ممیزه ما است همین کتاب نخواندن است. جالب این است که تمام دک و پُزمان به گذشته مکتوبمان است که بع له... اما به حال و گذشته و آینده مکتوب خود به اندازه تخم گشنیز (مودب برخورد کردم) هم اعتنا نداریم. عملا و علنا به کسانی که کتاب میخوانند میخندیم. آشکارا اگر کسی کتابخوان باشد جزو قوم یاجوج و ماجوج میدانیمش. معتقدیم تا وقتی میشود رفت جُردن یا خیابان اندرزگو یا... (هر شهری، محلی) دور دور کرد خریت محض است وقتت را حرام کنی و کتاب بخوانی. اگر کسی در خانهاش کتابخانه دارد انگار در توالت منزلش بند رخت کشیده و رویش پیژامه آویزان کرده باشد. در اثاثکشی یخچال سایدبایساید و حمل و نقل آن برایمان از بدیهیات است اما چهارتا کارتن کتاب را بدبارترین، سنگینترین و مزاحمترین اثاثیه میدانیم (جالب این است که عزیزانی که شغل شریفشان همین جابهجایی بار و اثاثیه و اسبابکشی است هم از یخچال فریزر و لباسشویی و گاز و کمد... کمتر گله دارند تا از کارتنهای کتاب!) مملکتی که تیراژ کتاب در آن شده پانصد ششصد جلد مردمانش نباید دکتر بروند؟ یعنی صفا میکنیم برای خودمان! کتابفروشیها میشود پیتزافروشی، کتابخانهها حداکثر شده قرائتخانه پشت کنکوریها، تیراژ کتاب لای باقالی، کتابخوانها (اگر بیابیم) اهالی مریخاند، ما هم که باحالیم! همه هم که شیرینزبان و طناز و بذلهگو، از طرف میپرسی آخرین کتابی که خواندهای کی بوده؟ میگوید میخواستم آخرین درسم را پاس کنم. بعد هم هرهر میخندد طوری که بیست و یک دندان خراب از مجموع سی و دو دندانش را میشود شمرد. خب کتاب نمیخوانی که مسواک هم نمیزنی، بعد میشود این و نق میزنی به قیمت دندانپزشکی! خوشبختانه تنها مسالهای که بین تمام صنوف از پزشک و داروساز دندانپزشک تا کارمند و راننده و حسابدار و مکانیک و باغبان و... مشترک است همین کتاب نخواندن است! یعنی اصلا میشود آن را میثاق جمعی ما دانست و یقین داشت همه تا همیشه بر آن وفادار خواهند ماند. کُرد و ترک و فارس و گیلک و مازنی و ... هم ندارد. شکر خدا تمام اقوام و طوایف مختلف ما نیز در یک اتحاد ملی میهنی بر سر کتاب نخواندن به توافق و تفاهمی چنان سترگ دست یازیدهاند که بی آن که جایی ثبتش کنند از هر قانون مثبوت و مضبوطی گرانقدرتر میشمارندش و در پاسداشت آن به جد و به جان میکوشند! آن طرف دنیا تیراژ کتابهایشان میلیونی است و یک دههای میشود ئی بوک را هم فراگیر کردهاند اما ما توانستهایم طی یک دهه اخیر تیراژ کتابهایمان را به یکسوم کاهش دهیم و ... .» انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 86]