واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: اين فراخوان بازيگري را بخوانيد!
وقتي پاي صحبت بازيگران بنشيني، يكي از مشكلات جدي البته به زعم خودشان، تق و لق بودن فيلمنامههاست...
نویسنده : محسن غلامي(قلعه سيدي)
وقتي پاي صحبت بازيگران بنشيني، يكي از مشكلات جدي البته به زعم خودشان، تق و لق بودن فيلمنامههاست؛ متن درست و حسابي كه به تعبير ما ميشود قصه با فرمتي كه بايد حرفهاي باشد. تا حدودي نيز حرفشان منطقي است بهشرطي كه فيلمنامه را بشناسند، بههرحال خيلي از چيزها هم امكان دارد سرصحنه شكل گيرد.
اينكه بازيگر چقدر سواد سينمايي دارد يا نه، مسئله است. همه ميگويند برويد دانشگاه تا بازيگر شويد يا حداقل با اين كلاسهاي بازيگري خودتان را محك بزنيد تا بلكه بعدش با واسطه و البته با نيمچه تخصص هنري، بشويد بازيگر.
تازه اگر شانس يارتان باشد و به تور ب.بوپ.ص و از اين جور اسمها نخوريد. اينها كارگردانند و متهم به اغفال دختران علاقهمند به بازيگري! از اينهايي كه ممكن است پيشنهاد تزريق پول به شماها نيز بدهند يا غيره كه معذوريم رك و پوستكنده عرض كنيم. ولي حواستان را خوب جمع كنيد مبادا به تور رفقا بيفتيد. حالا اين دو را قاطي كنيم؛ يكي سواد سينمايي به اصطلاح بازيگران و ديگري وجود اين مثلاً سينماگرانِ اغفالگر. خيلي نيستند از اين جنس آدمها ولي هستند، لابد صرفاً براي اينكه حواستان باشد سينما براي اكثريت شغل است تا هنري كه خود اهالياش صفتِ مقدس و غيره بهش ميبندند.
بيراهه نرويم و به بحث برگرديم، اينكه داستان بازيگري سر دراز دارد، اما بالاخره مشخص نشد پسر و دختر جوان همسايه كه علاقه به بازيگري دارد، بايد برود كلاس بازيگري يا دانشگاه و اينها آيا و يا جديداً بايد بنشيند منتظر فراخوان عمومي فلان فيلمساز براي بازيگر شدن؟ رسم جديدي كه گندهها نيز سراغش رفتهاند از فرهادي و اسعديان تا تازه به دورانرسيدهها. سن و چشمرنگي و قد رعنا و ساززدن و چه ميدانم يا يك عكس بدون روتوشِ كمي هم بيحجاب بفرستيد تا يك شبه بازيگر شويد. نفعي نه به جيب من ميرود، نه ضرري به حالم دارد اين نوع كارها. اتفاقاً حرف بازيگر درسخواندهاي است كه توي كتش نميرود بعد اين همه سال پادويي كردن و دانشگاه رفتن و غيره برخي راحت جايش را بگيرد و بشود سوپراستار. نميدانم چقدر تازهواردها، مهارت سينمايي دارند و چقدر از فيلمنامه سر در ميآورند. استثنا هميشه هست مثل مصطفي زماني و پروژه «يوسف پيامبر» ولي راضي به حداقل نباشيد. خودتان هم ميدانيد بازيگري نيز يك شغل است؛ زيادي گندهاش نبايد كرد. مثل هر شغلي كمي استعداد ميخواهد و بعد صرفاً تلاش. پدرِ فيلمساز داشتن و برادرزاده تهيهكننده بودن و خانوادگي فيلمساختن نيز هست متأسفانه با مثالهاي فت و فراوان در سينماي ايران. وگرنه سنگ را بيندازي جلوي دوربين بعد از چندين فيلم و همراهي كارگرداني خوب، بالاخره زنده ميشود!
كاري به اين دعواها نداريم و به خود بازيگر و همصنفيهاي سينمايياش مربوط است؛ رفيقبازي، فضاي آكادميك يا اينجور فراخوانهاي عمومي بازيگري به ما چه، وقتي گوش شنوايي نباشد. درد ما مخاطب است و ديدن هرجور بازيگري كه معلوم نيست پشتوانهاش چه بوده؟ وقتي بازيگر مشخصات فيلمنامه خوب را بلد نباشد، تن به هركاري ميدهد و دودش به چشم مخاطب ميرود. ادعاي دروغي هم نيست كه با پول ميشود بازيگر شد و بهويژه تهيهكننده كه در سينماي ما فقط پولبيار است عمدتاً. كارگرداني نه! بلد نباشي بسازي رسماً پرت ميشوي به بيرون گود مثل بقيه تخصصهاي پشت دوربين. ولي بود و نبود اين همه صنفهاي سينمايي و خاصيتشان بالاخره چيست؟ خصوصاً در مورد حرفه جذاب و شهرتطلب بازيگري. صرفاً دور هم نشستن و اعلاميه تسليت و تشكر دادن و جشن گرفتن كه نشد چارت انجمن. اگر به اسم پيشكسوت بودن حرفتان خريدار دارد، لااقل مشخص كن بازيگرشدن به چه قيمتي؟ به چه شكلي؟ فراگير شدن فعلي «فراخوان بازيگري» يا خانوادگي ساختن و غيره؟ تأكيد مؤكد اينكه پس سواد حرفهاي چه ميشود؟
فقط اينكه رسمهاي جديدي را كه در حال رواج است، دو دوتا چهارتا كنيد؛ از دستمزدهاي چندصدميليوني بازيگران و فيلم مزخرف تحويل دادن تا مدِ عجيب فراخوانهاي بازيگري و كلاسهايي كه اسمشان هنرپيشگي هست، ولي ذاتشان چيز ديگريست و بقيه.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ - ۲۰:۳۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 147]