واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: جمعه ۱۴ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۱:۲۲
حکمت الله ملاصالحی گفت: من باز هم با کابوس هولوکاست میراث فرهنگی خواهم جنگید و در برابر سخنان کسانی که جایگاه و پایگاه میراث فرهنگی را نمیشناند و به خود اجازه سخنوری ناشایسته و نامتخصصانه و ناآگاهانه میدهند میایستم. به گزارش خبرنگار میراث فرهنگی ایسنا، مراسم اهدای چهارمین نشانه پدر باستانشناسی ایران (عزتالله نگهبان) روز گذشته (چهارشنبه 12 اسفند) حکمتالله ملاصالحی اهداء شد. در این مراسم که با حضور تعدادی از باستان شناسان پیشکسوت و برخی از مسئولان بنیاد ایرانشناسی برگزار شد؛ حکمتالله ملاصالحی تاکید کرد: من با هولوکاست میراث فرهنگی میجنگم. او با بیان این که «یک دست صدا ندارد» افزود: از همه کارشناسان، متخصصان و دلسوزان میراث فرهنگی میخواهم که یاری کنند تا در برابر سخنان گستاخانه برخی افراد بایستیم و نگذاریم در بازار مکاره سود و سودا میراث فرهنگی را قربانی کنند. وی از برگزارکنندگان و سخنرانان حاضر در این مراسم تشکر کرد و گفت: همه خوبیها و فضیلتهایی را که شما مجاهدان باستانشناسی میهن ما به بنده نسبت دادید فضیلتها و صفات نیک شما و برازنده قامت بلند دانش و دانایی خود شماست . این باستانشناس و استاد دانشگاه ادامه داد: تمایل نداشتم این مراسم به نام من برگزار شود. در سنگرمیراثیان و باستانشناسان میهن ما چهرههای برجسته کم نیستند که شایسته چنین مراسمی هستند. شرم آگاهی در جان انسان هم موهبت بزرگیست هم آنکه شرم فضیلتی است رفیع. این استاد باستانشناسی دانشگاه تهران با اشاره به این نکته که معماری پیچیده و هزارتوی ذهن، فکر، فاهمه،ذوق و ذائقه زیباشناختی، کنجکاویها و کششها و کنشهای خلاق و هنرمندانه ما آدمیان بنحوی شکل پذیرفته و بگونهای طراحی و مهندسی شده است که نسبتها و روابط پرسمانی یا دیالکتیکی و گفتمانی یا دیالوژیک میان واقعیتها و پدیدارها را خوب میفهمد، توضیح داد: نه تنها نسبت و رابطه متقابل و متناظر و متقارن میان پدیدارها را خوب میفهمد که تصویرشان را نیز میآفریند و در کنشهای خلاق و تصویرگریهای هنرمندانهاش هم احساس، هم نحوهی بودن، هم تفسیر و تفهیم وتعریف خاص خود از هستی، جهان و واقعیتهای آن را بیان کرده و بتماشا مینهد. عضو بنیاد حکمت اسلامی صدرا در بخش دیگری از سخنانش گفت: به تعبیر حضرت حافظ: «سایه معشوق اگر افتاد برعاشق چه شد» ما به اومحتاج بودیم و او به ما مشتاق بود. در واقع این مراسم هم محمل هم حامل چنین پیامی است. پیامی که نسبت و رابطه دیالوژیک میان ما و شما را بیان و آشکارمیکند. بسیار خرسندم از این که در دو دهه و نیم اخیر زیر سقف دانشگاهها و کلاسهای درس دانشکدهها آنچه گفتهام بیمخاطب نبوده است. هم مخاطبان خوبی داشته هم آنکه حواریون فرهیختهای را در کنار خویش داشتهام بیآنکه مدعی نفسی مسیحایی بوده باشم. ملاصالحی باردیگر تأکید کرد: توجه و باور به این نسبت و رابطه دیالوژیک میان واقعیتها حائزاهمیت بسیاراست و میتواند نقش موثر هم در نحوه بودن و حضور ما در جهان هم نوع رابطه ما با دیگران داشته باشد.البته هر انسانی یک هستی یکتا و یگانه و بینظیر و بیبدیل است و نه کسی جای او زاده میشود نه کسی میتواند جای او زندگی کند و نه جای او بمیرد .هر انسان چونان "وجود" نه چونان ماهیت و موجود تنها زاده میشود و تنها میزیید و تنها میمیرد. شبه قارهای پیوسته به قارههای عظیم بشری و کل هستی. پنجرهای گشوده به روی هستی با هستندگی وهستومندی یگانه و یکتای خویش. او ادامه داد: انسان ذاتا" اجتماعی نیست بلکه اجتماعی میشود. او جامعه را پدید آورد و اجتماعی شد چون به تنهایی حضورش در جهان بیدار شد. چیزی که در تعاریف ارسطویی مغفول مانده است. ماهیت و موجودیت انسان چونان جانور سخنور و اندیشور و جامعه گستر بر وجودیت بیبدیل و بینظیر انسان سروری میکند و آن را در محاق قرار داده است. در انسانشناسیهای دوره جدید نیز چیستیشناسی و شناخت اُنتیک(ontic) انسان بر هستی شناسی (ontologic) یعنی وجودیت آدمی چیره است و همچنان سروری میکند. این همان چیزی است که هم در انسانشناسیهای دوره جدید هم در دانش باستان شناسی مغفول مانده است. این دانشآموخته دانشگاه آتن یونان افزود: شانه به شانه بحث چیستی انسان که انسانشناسی و باستانشناسی امروز در خط مقدم آن است باید هستی انسان هم به میدان بیاید. انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 47]