واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: هنرمندان با اسلام مشکل ندارند با شما مشکل دارند وبلاگ > خبر وبلاگ -
جشنواره فیلم فجر بهانه ای تازه فراهم آورد برای کسانی که می خواهند با دوقطبی ساختن فضای جامعه به کاسبی خود ر ونقی تازه ببخشند. در این دو قطبی، جامعه هنرمندان به دو دسته انقلابی و ضدانقلاب، روشنفکر و حزب اللهی و به تازگی مسلمان و کافر تقسیم بندی می شود.
جریان دو قطبی ساز اگرچه در سال های اخیر از منابع مالی خوب و امکانات قابل توجهی برخوردار بوده اما با این حرف ها راضی نمی شود و دلش آرام نمی گیرد چرا که بقای خود را در همین دوقطبی سازی ها می داند و نه در تولید اثر و شرکت در یک رقابت سالم. طرف با آن همه امکاناتی که در اختیار دارد مدام غُر می زند که چرا سینماگران ما فیلمی درباره شهید رجایی نمی سازند. خب برادر من تو بساز. نمی توانی؟ به دوستان ارزشمدارت بگو بسازند. این که گوشه ای بنشینی و مدام به دیگران سرکوفت بزنی که چرا به زندگی شهید رجایی نمی پردازید چه مشکلی را از سینمای ایران حل می کند؟ چه کمکی به آرمان های مورد نظر شما می کند؟ اتفاقا اگر شما کم تر از شهید رجایی سخن بگویید احتمال این که فیلمسازان ما به این موضوع علاقه نشان دهند بیشتر می شود چرا که بندگان خدا می ترسند با پرداختن به چنین موضوعی در شمار شما و دوستانتان قرار بگیرند. دیگر این که شما چه گلی به سر آن ها که صادقانه و شرافتمندانه به این موضوعات پرداخته اند زده اید که توقع دارید دیگران هم به این قافله بپیوندند. با خانم رخشان بنی اعتماد که ننه گیلانه را ساخت چه کردید؟ برادر ارزشی ما هنگامی که فیلم خانم بنی اعتماد نخستین بار در جشنواره به نمایش درآمد نوشت: «خانم بنی اعتماد حالا چرا؟». یعنی چه؟ یعنی جبهه و جنگ و خدا و پیغمبر ملک طلق ماست و شما برای پرداختن به چنین موضوعاتی باید بیایی از ما اجازه بگیری تا ما به تو بگوییم کی حق داری به چنین موضوعاتی بپردازی. حالا چرا؟ یعنی بابت چنین چیزی که ساختی نه تنها نباید تشویق بشوی بلکه باید جواب بدهی که چرا این همه سال سکوت کرده بودی. حالا چرا؟ یعنی این که اصلا در چنین برهه زمانی ای به ساختن چنین فیلمی اقدام کردی خودش موضوع مشکوکی است و باید بابت این خبط بزرگ به ما جواب بدهی. حالاچرا؟ خیلی حرف ها در خودش دارد و حالا پیروان این نظریه درخشانِ حالاچرا در پی آنند که یقه همه کسانی را طبق سلیقه آن ها فیلم نمی سازند بگیرند و به هرچه دلشان خواست متهمشان کنند. و نه تنها فیلمسازان را که حتی داورانی را که فی المثل به فیلم بادیگارد توجه خاصی نشان نداده اند متهم کنند به خیلی چیزها. بادیگارد فیلم خوبی است اما این که داوران را به دلیل این که به این فیلم جایزه نداده اند به ضدیت با ارزش ها و انقلاب و اسلام متهم کنیم از آن حرف هاست. شما می توانید داوران را به کج سلیقگی متهم کنید و یا حتی مدعی شوید در کار داوری اغراض شخصی را دخالت داده اند. هرچند اثبات این اتهامات نیز کار آسانی نیست اما دست کم معقول است و می توان بر سر آن چند و چون کرد. اما رای ندادن به بادیگارد به هیچ وجه نمی تواند به اثبات این حرف های عجیب و غریب منجر شود. هیئت داوران اگر می خواست با ارزش ها و انقلاب خصومت بورزد فیلم ایستاده در غبار را ستایش نمی کرد. به فیلم آقای کمال تبریزی هم توجهی نشان نمی داد. پس بی زحمت ببندید در این دکان دو نبشِ دوقطبی سازی و خودارزشی پنداری را. یکی دیگر از همین مدعیان ارزشمداری امروز افاضه فرموده اند که دین در سینمای ایران جایی ندارد. بعد هم خبر از انتشار اثری داده اند که این دعوی را اثبات می کند. خب که چه؟ به این بهانه می خواهید برای چند نفر از هنرمندان این سرزمین پرونده درست کنید؟ اگر حقیقتا دعوی دین دارید جرئت کنید و صادقانه وارد میدان شوید و به آسیب شناسی جامعه خودمان بپردازید. بگویید کجای این جامعه بر اساس مناسبات دینی اداره می شود.اقتصادش؟ اخلاقش؟ سیاستش؟ نمی شود میلیارد میلیارد اختلاس صورت بگیرد و در کنار این اختلاس های نجومی بیش از یازده میلیون نفر حاشیه نشین داشته باشیم و آن وقت توقع داشته باشیم سینمای ما دینی باشد. چرا؟ مگر سینماگران ما تافته جدا بافته ای اند؟ آن ها هم یکی مثل بقیه مردم. اگر مردم در یک جامعه دینی زندگی کنند و مناسبات حاکم برجامعه دینی باشد خواه ناخواه دین در همه شئون فردی و جمعی خودش را نشان می دهد. اما این که کل دین را محدود کنیم به چادر و آستین بلند و آن وقت عدل و انصاف و اخلاق و مروت را فراموش کنیم و با این همه از سینماگران توقع داشته باشیم فقط و فقط به دین و موضوعات دینی توجه کنند یعنی به تعبیر ایرج میرزا صرفا صورت را نیکو گرفته ایم و از معنا غافل مانده ایم. و تازه ای کاش همه ماجرا به ظاهر پرستی ختم شود. خطرناک تر از ظاهر پرستی این است که کسانی با وقوف به همه این چیزهایی که من گفتم فقط و فقط به فکر منافع فردی خود باشند و از همه این حرف ها کیسه ای دوخته باشند برای نان و نام اندوختن. که در این صورت فقط باید دست به دعا برداشت که: مگر خضر مبارک پی در آید/ زیمن همتش کاری گشاید.
دوشنبه 26 بهمن 1394 - 23:48:23
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]