واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یادداشت مهمان/ رحیم فردین
آیا رفراندوم در سوئیس به معنای دموکراسی است
آخرین کسی که جدیدترین شیوه حاکمیت را برای سوئیسیها تعیین کرد، ناپلئون بود که خودش به واسطه شکست مفتضحانه در مسکو، به دست حاکمیت فرانسه تبعید شد.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، کمتر از یک ماه دیگر در سوئیس همهپرسی (رفراندوم) Durchsetzungsinitiative برگزار میشود و مردم سوئیس به این موضوع رأی میدهند که اگر یک مهاجر ساکن سوئیس جرمی را مرتکب شد، حاکمیت در روندی سریع اخراجش از این کشور را عملی کند. همچنین در پنجم ژوئن (اواخر خرداد ماه ۹۵) نیز همهپرسی دیگری برگزار میشود و در صورت رأیآوردن، مبلغ ماهانه ۲۵۰۰ فرانک سوئیس (کمی بیشتر از نصف حداقل حقوق) به شهروندان بدون درآمد، تعلق بگیرد. این دو مورد یاد شده، نمونهای از همهپرسیهای مختلف در سوئیس است؛ تنها کشوری در اروپا که به صورت رفراندومی اداره میشود. اما این روند غیرمتعارف آیا نمونه آرمانی از تحقق لیبرایسم، دموکراسی یا سوسیالیسم است؟
رحیم فردین شاعر و پژوهشگر ساکن سوئیس در یادداشتی به این پرسش پاسخ داده است:
ناپلئون از اهالی جزیره کورس واقع در نزدیکی سواحل غربی ایتالیا در دریای مدیترانه، که در چند دهه اخیر به دنبال جدایی از فرانسه و استقلال یا لااقل خودگردانی است، برخاست.
استعداد نظامیاش او را به قدرت رساند و وقتی جمهوری فرانسه را به فرمانبرداری از خود درآورد، در سال 1798 میلادی به سوئیس حملهور شد و قسمت اعظم آن را اشغال کرد.
تنگههای مسلط به شمال ایتالیا، اندوختههای مالی دهستانها و امکان سربازگیری از آنان برای نقشههای جنگیاش، از عوامل این یورش بودند. پس بلافاصله نظام حکومتی را از اتحاد دهستانهای خودمحور و خودپرور، به نظام جمهوری تغییر داد و آنان را جزو ممالک فرانسه درآورد
ناپلئون به سه هدف مذکور رسید و تنها دو، سه دهستان شرقی همجوار با امپراتوری اتریش از گزند ناپلئون مصون ماندند.
تعداد ۱۳۰۰ نفر از همان سربازان دهستانهای سوئیس که به خدمت ارتش فرانسه درآمده بودند، چهارده سال بعد، با متوقف کردن ۴۰ هزار روسی، عبور لشکر شکستخورده ناپلئون در بازگشتی گریزان به فرانسه از رود پوتونس را ممکن ساختند.
ناپلئون و اندک بازمانده لشکری نیمهجان، هرچند به فرانسه رسیدند، اما در کنار معابر، مردمان فرانسوی -که اکثراً زنهای بیوه بودند- با فحاشی و پرتاب آب دهان به استقبالشان آمدند که چرا جان هزاران هزار را قربانی هوسبازیهای خود کرده است. از همین واژگونی اوضاع در جمهوری ناپلئونی بود که دهستانهای تحت اشغال سوئیس جرأت و فرصت رهایی از یوغ یافتند و دوباره به اتحادی که تا به امروز ادامه دارد، روی آوردند و کشوری کوچک با ۲۶ دهستان خودگردان و چهار زبان آلمانی، فرانسه، ایتالیایی و رومانش شکل گرفت. جالب است که هنوز دهستانهای غربی، نام و ساختار جمهوری را با وجود این اتحاد حفظ کردهاند، اما چون از لحاظ درآمد و هزینه، هر دهستان باید اتکا به خود داشته باشد، شرایط و مقرارات سختگیرانه بین روابط دهستانها برقرار است تا امکان چنین اتحادی زیر یک چتر فراهم شود. به همین جهت تمام امور حکومت اشتراکی در هر مورد فراگیر، نه تنها باید دارای اکثریت مردمی، بلکه دهستانی نیز باشد تا پذیرش اجرا را که رابطه مستقیم با قبول هزینه مالی آن دارد، احراز شود. لذا لزوم رفراندومها را اینگونه توجیه و ناگزیر میدارد. البته همین مسئله رفراندوم در آلمان، فرانسه، ایتالیا و اتریش که همسایگان شمالی، غربی، جنوبی و شرقی سوئیس هستند رایج نیست، چون با تاریخ، ساختار، اراده و اداره مردمان این کشورها سازگاری ندارد.
94/11/18 - 09:42
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]