تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 12 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هرگز زمين باقى نمى‏ماند مگر آن كه در آن دانشمندى وجود دارد كه حق را از باطل مى‏ش...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803651490




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

فرمانده ای که خونابه های پای رزمندگان را تخلیه کرد


واضح آرشیو وب فارسی:تا شهدا: خاطره شهید همدانی از حسن باقری؛ "وقتی از شناسایی برگشتیم، به او گزارش های لازم را دادیم و گفتیم: ماشین ها شمارش شده، در هر دقیقه، این تعداد ماشین تردد می کنند و هر شب ما پانصد متر جلوتر می رویم. گفت: امشب باز دوباره ادامه بدهید. گفتم: پای بچه ها زخمی شده و خونابه دارد. گفت: بچه ها را اینجا ردیف کنید..."تا شهدا؛ بلافاصله پس از عملیات فتح المبین، آماده سازی عملیات بیت المقدس آغاز شد. شهید باقری ضمن تلاش برای هماهنگی واحدهای اطلاعاتی در طرح ریزی عملیات نیز حضور داشت و می گفت: لزومی ندارد ما مستقیما وارد شهر خرمشهر شویم، بلکه باید دشمن را دور بزنیم و عقبه او را ببندیم تا شهر خود به خود سقوط کند. با اینکه نظرات دیگری هم برای چگونگی آزادی خرمشهر وجود داشت، اهمیت و تاکید او پس از فتح خرمشهر آشکار شد. در این عملیات شهید حسن باقری به عنوان فرماندهی قرارگاه نصر، در اجرای عملیات نقش موثری را ایفا کرد. از هدف های عمده این قرارگاه، خرمشهر و تامین مرز شلمچه و شرق بصره بود. پس از دو مرحله عملیات موفقیت آمیز، در مرحله سوم عملیات، قرارگاه نصر با محاصره دشمن در ناحیه شلمچه، مزدوران بعثی را مستاصل و مضمحل کرد و شهر خرمشهر نیز آزاد شد. در ادامه خاطره شهید مدافع حرم حسین همدانی از نحوه فرماندهی شهید حسن باقری در عملیات بیت المقدس را بخوانید: بعد از عملیات فتح المبین (1361) حسن ما را خواست و گفت: - 48 ساعت فرصت دارید استراحت کنید یا به مسافرت بروید. بعد از آن، خیلی مخفیانه باید در مقر انرژی اتمی مستقر شوید. - چه خبر است؟ - قرار است یک عملیات دیگر انجام شود که بزرگ تر از فتح المبین است و اهداف مهم و با ارزشی دارد. در موعد مقرر به آنجا رفتیم. حسن باقری آمد و به من گفت: - من هر روز صبح ساعت 9 می آم و از تو گزارش می خوام. شهید حسن باقری در کنار آیت الله جمی امام جمعه آبادان و بعد تاکید کرد: - همدانی! باید دستت به جاده آسفالت خرمشهر بخورد، هر وقت دستت به جاده خورد، این بخش از ماموریت تمام شده است! واقعا کار مشکلی بود. ما امکانات لازم را خواستیم و او تهیه کرد. هر روز صبح هم می آمد و وقتی ما از شناسایی برمی گشتیم، می دیدیم او نشسته و منتظر آمدن ماست. تا می رسیدیم، می گفت: "خوب! چیکار کردین؟" بعد گزارش ما را می گرفت و یادداشت می کرد و می رفت و دوباره روز بعد می آمد. او برای اهداف عملیات بیت المقدس، هیچ عذر و بهانه ای را نمی پذیرفت. در یکی از شناسایی ها، ما مسافتی حدود 14 کیلومتر را طی کردیم. مارپیچ رفتیم چپ و راست کردیم و از چند تا از مواضع دشمن هم عبور کردیم لذا پای بچه ها زخمی شده بود. وقتی از شناسایی برگشتیم، به او گزارش های لازم را دادیم و گفتیم: - ماشین ها شمارش شده، در هر دقیقه، این تعداد ماشین تردد می کنند و هر شب ما پانصد متر جلوتر می رویم. - امشب باز دوباره ادامه بدهید. - پای بچه ها زخمی شده و خونابه دارد. - بچه ها را اینجا ردیف کنید. بعد سوزن آورد و به پای بچه ها زد و خونابه ها را تخلیه کرد خیلی محکم گفت: "پانسمان کنید شب مجددا به شناسایی بروید." در یکی از شب ها، یکی از بچه ها دست خود را به جاده زد و حتی آن را بوسید. وقتی این مطلب را به حسن باقری گفتیم، همه ما را بوسید و گفت: "انشالله تصرف جاده آسفالته خرمشهر قطعی است." این حرف را او در حالی می زد که هنوز یگان ها وارد منطقه نشده بودند و فقط کار شناسایی انجام شده بود و تا عملیات هم فاصله داشتیم. او می گفت: «وعده خداوند قطعی است. خداوند وعده داده که ما پیروزیم و به جاده خرمشهر می رسیم.» آنقدر محکم حرف می زد که ما فکر می کردیم به او الهام شده و از غیب حرف می زند. شب عملیات بیت المقدس، اولین یگان ما که به جاده خرمشهر رسید، پشت بی سیم این مهم را عنوان کردیم. صبح، هنوز هوا روشن نشده بود که دیدم حسن باقری از راه رسید. پیش من آمد و گفت: «همدانی! بهت گفتم که تصرف جاده خرمشهر قطعی است. خدا مزد زحمات ما را داد.»


پنجشنبه ، ۸بهمن۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تا شهدا]
[مشاهده در: www.tashohada.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 8]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن