تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 11 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):كسى كه در دنيا به امانتى خيانت كند و آن را به صاحبش برنگرداند و آنگاه بميرد بر دين...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819826686




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

انتقال پایتخت داعش به «سرت» لیبی؛ چرا؟


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: یک پایگاه خبری تحلیلی دلایل جذابیت شهر ساحلی سرت لیبی برای گروه تروریستی داعش و پیامدهای تبدیل شدن این شهر به پایتخت داعشی ها را تشریح کرد.تسنیم نوشت افزایش حملات هوایی و زمینی به مناطق تحت کنترل گروه تروریستی داعش در سوریه و عراق بویژه در شهر رقه واقع در شمال سوریه و پیشروی نیروهای زمینی ارتش سوریه، برخی از سرکردگان این گروه تروریستی را واداشته است تا به همراه خانواده خود به شهر موصل در شمال عراق مهاجرت کنند، اما شهر موصل نیز در محاصره نیروهای عراقی است و به زودی حمله گسترده برای آزادسازی این شهر نیز آغاز خواهد شد. بنابراین با توجه به این وضعیت، جبهه لیبی و به طور مشخص شهر سرت زادگاه معمر قذافی دیکتاتور معدوم این کشور به عنوان جایگزینی برای داعش در صورت سقوط رقه و موصل جلوه گر می شود. بر اساس گزارش های مطبوعاتی، اخیرا دیده شده است که سرکردگان و عناصر داعش از عراق و سوریه از راه دریا به سمت لیبی به ویژه به سمت شهر ساحلی سرت که تحت کنترل این گروه تروریستی است مهاجرت کرده اند. بر اساس برخی از احتمالات، ابوبکر بغدادی سرکرده اصلی داعش هم به دلیل تشدید حملات نظامی به مواضع این گروه در عراق و سوریه به سمت سرت گریخته است.«ابونبیل الانباری» یکی دیگر از سرکردگان داعش هم که دولت آمریکا اعلام کرده بود وی را در حمله هوایی ماه گذشته کشته است، به شهر درنه واقع در شمال شرق لیبی مهاجرت کرده است. برخی گزارش های دیگر هم حکایت از این دارد که البغدادی همچنین «ابوحبیب الجزراوی» یکی از معاونان خود را برای گرفتن بیعت به لیبی فرستاده است. ابونبیل الانباری که یکی از نیروهای ارتش صدام بود که نقش مهمی درگیری های فلوجه، صلاح الدین و موصل ایفا کرده است و اعزام او به لیبی نشان می دهد که داعش به آینده خود در مغرب عربی بسیار دل خوش کرده است. اما چرا داعش شهر سرت را انتخاب کرده است؟ دلایل تبدیل سرت به مرکز داعش چند دلیل موجب شده است که داعش شهر سرت را به پناهگاه یا مرکزی برای خود انتخاب کند. اول اینکه این شهر در مرکز سواحل لیبی قرار دارد و بر همه سواحل این کشور مشرف است و تا نزدیکی عمق آفریقا به سمت مصر و عمق مغرب عربی به سمت الجزایر از طریق تونس امتداد می یابد. در نتیجه به یک کابوس نظامی و امنیتی برای کشورهای همسایه تبدیل خواهد شد و نکته بعدی اینکه سرت هم اینک خارج از کنترل دو دولت درگیر در لیبی است و در نتیجه محاصره آن برای نیروهای دولتی دشوار خواهد بود و این امر این فرصت را در اختیار داعش قرار می دهد که ابتکار عمل برای گسترش دامنه خود در شرق و غرب را به دست بگیرد. این گسترش دامنه نفوذ داعش چه بسا برخی از گروههای وابسته به القاعده ماننده گروه "الشباب" سومالی یا گروه "المرابطین" یا القاعده در سرزمین های مغرب عربی را به تجدید نظر در محاسبات و وفاداریشان وا دارد. از لحاظ اقتصادی نیز سرت و اطراف آن سرشار از منابع نفتی است و این منطقه ساحلی به داعش این امکان را می دهد که از بندرهای آن نفت را به طور قاچاقی صادر کند. از سوی دیگر امکانات زراعی سرت به داعش امکان خودکفایی می دهد. از لحاظ نظامی نیز باید گفت که حدود 5000 عنصر داعشی متشکل از اتباع لیبی، تونس، سودان، یمن و آفریقا در سرت هستند که در واقع این 5000 نفر از کسانی هستند که یا از دست گروه انصار الشریعه تونس و برخی از گروه های مسلح لیبی گریخته اند یا از القاعده سودان، سومالی و قبایل الطوارق به سرت آمده اند. این جنگجویان در سرت زادگاه قذافی به تجارب نظامی، امنیتی و اطلاعاتی دست یافته اند. آنها همچنین به زرادخانه تسلیحاتی که از جنگ علیه قذافی باقی مانده است، دست یافته اند. در نتیجه جغرافیای سرت، منابع انسانی و مالی سرت، همه عواملی هستند که به داعش این امکان را می دهد که سرت را به جای رقه سوریه به پایتختی برای خود تبدیل کند. به همین دلیل هم اخیرا روند مهاجرت تروریستها از مغرب عربی به سمت سوریه کاهش یافته است. گروه تروریستی داعش تحمیل نظام عقیده ای خاص خود بر شهروندان سرت همانند سایر شهرهای تحت کنترل خود آغاز کرده است. گسترده شدن دامنه جغرافیایی درگیری و دخالت بازیگران منطقه ای جدید اما تغییر مرکزیت داعش از شرق به غرب منجر به گسترده تر شدن دامنه جغرافیایی درگیری و دخالت بازیگران منطقه ای جدید می شود.حضور داعش در سرت موجب می شود که بسیاری از نیروهایی که این گروه را مبارزه کننده واقعی با نیروهای خلیفه حفتر فرمانده ارتش لیبی می دانند، به آن جذب شوند. همچنین افرادی که از لحاظ امنیتی در تونس، مصر، الجزایر و مغرب تحت تعقیب هستند به این گروه جذب می شوند. از سوی دیگر سرت و به طور کلی لیبی به پایگاهی برای حمله به کشورهای همسایه و بر هم زدن ثبات کشورهایی مانند مصر، الجزایر و تونس تبدیل می شود.همچنین سرت آنچه را که رقه یا موصل برای داعش فراهم نکرده بود، فراهم می کند و آن هم نزدیکی به اروپا است. این نزدیکی خود به افزایش نگرانی غربی ها و دخالت آنها در لیبی منجر می شود. با گذشت 4 سال از پیروزی انقلاب فوریه در لیبی، نه تنها این کشور هنوز به ساحل آرامش نرسیده است، که بعد از سرنگونی دولت، امور در این کشور متشنج شده و ناآرامی و هرج و مرج همه جا را فرا گرفته است. در واقع نه انقلابی در لیبی تحقق یافته و نه نظامی جدید تشکیل شده و نه نظام قبلی باقی مانده است. گروه های مختلف شبه نظامی در لیبی که از حمایت کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای برخوردارند با یکدیگر درگیر هستند و گروه تروریستی داعش نیز بخش هایی از این کشور را به اشغال خود در آورده است. تاکنون تلاش های مختلف سازمان ملل متحد و کشورهای همسایه لیبی برای حل بحران این کشور به دلیل دخالت های منطقه ای و فرامنطقه ای نتیجه ای در بر نداشته است. در این حال، «محمد حاجی محمود» فرمانده پیشمرگان اقلیم کردستان عراق در شهر کرکوک در گفتگو با ایرنا از نقش موثر جمهوری اسلامی ایران در مبارزه با تروریست های داعشی سخن گفت و این نقش را همواره و در برهه هایی چون تقویت خط دفاعی پیشمرگان کرد در برابر تهاجم گذشته داعش به شهر اربیل و جلوگیری از سقوط این شهر انکارناپذیر دانست.حاجی محمود از فرماندهان و چهره های شناخته شده در میان پیشمرگان کرد است که پیشینه سال های مبارزه با حکومت بعثی عراق و سپس جنگ با تروریست های را در کارنامه دارد. در بخش نخستِ گفتگوی حاجی محمود با ایرنا که چندی پیش روی خروجی خبرگزاری قرار گرفت، وی تصریح کرد که شکل گیری گروه تروریستی داعش را باید نتیجه حسابگری اشتباه آمریکا، عربستان سعودی و ترکیه دانست. وی همچنین روی متغیرهایی چون برخی سوء مدیریت های دولت وقت «بغداد»، تداوم اختلاف های سنی ها با دولت مرکزی و البته کردها و دولت مرکزی، خیانت و گریز برخی از فرماندهان نظامی و مسئولان شهر موصل و نیز پشتیبانی کشورهای منطقه از داعش انگشت نهاد که سبب شد تا این گروه در چند روز بخش قابل توجهی از عراق را به تصرف خود درآورد.وی همچنین به موضوع حرکت داعش به سمت مناطق کردنشین عراق اشاره و عنوان کرد که در کشاکش تلاش داعش برای تصرف بغداد بنا به دلایلی نیروهای داعش به جای ادامه حمله به بغداد به سمت کردستان تغییر مسیر دادند. در بخش دوم، حاجی محمود به نقش جمهوری اسلامی ایران در کمک به نیروهای پیشمرگ اقلیم کردستان عراق برای عقب راندن داعش از مناطق کردنشین پرداخته است.به گفته حاجی محمود، جمهوری اسلامی ایران به رغم بی توجهی گروه های کردی به هشدارهای تهران در زمینه هجوم داعش، به سرعت به کمک پیشمرگان شتافت و مانع از سقوط اربیل شد. از این زمان پشتیبانی ایرانی ها گسترده تر شد و در بخش های گوناگونی از جبهه های درگیری با داعش شاهد حضور مستشاران و مشاوران ارشد نظامی ایرانی برای کمک به پیشمرگان هستیم. وی درباره روابط ترکیه و اقلیم کردستان عراق نیز تصریح کرد آنکارا با اقلیم کردستان در برخی از حوزه ها و مسایل مانند تجارت، دیپلماسی و ... ارتباط های بسیاری دارد اما این ها به معنای یک پیوند و ارتباط راهبردی و به دنبال آن نوعی همکاری و همراهی امنیتی و نظامی نیست.در ادامه مشروح بخش دوم گفت و گوی ایرنا با حاجی محمود آمده است: - همان طور که می دانیم تابستان پارسال «مسعود بارزانی» در نامه ای که خطاب به رئیس جمهوری ایران نوشت به طور رسمی از کمک های سریع و موثر نظامی ایران به اربیل در برابر حمله داعش تشکر و قدردانی کرد. وی در این نامه تاکید کرده است که ایران نخستین کشوری بود که کمک های موثرش را به سمت اقلیم کردستان روانه کرد. به باور شما کمک های نظامی ایران به پیشمرگان چه تاثیر و پیامدهایی داشت؟ * در واقع جمهوری اسلامی ایران در همان روزی که نیروهای داعش وارد موصل شدند نمایندگانی را به اربیل فرستاد و این نمایندگان در دیداری با حضور گروه های گوناگون سیاسی کُرد عراقی، گفتند که داعش یک خطر جدی برای کل عراق است. آنها گفتند که داعش یک خطر برای کردستان و بیشتر از آن برای امنیت کل منطقه است. به همین دلیل نیاز است از هم اینک کُردها به نوعی آماده دفاع و مبارزه با داعش باشند و همچنین اعلام کردند که ایران آماده هرگونه همکاری نظامی و سیاسی و دادن تسلیحات به کردها است. اما واقعیت آن است در آن زمان و در آن شرایط پیشنهادهای جمهوری اسلامی ایران مورد استقبال واقع نشد یعنی برداشت عمومی این بود که داعش خطری برای کردها به شمار نمی رود و نیازی نیست درگیر جنگی با سرنوشتی نامعلوم شد. - یعنی احزاب و گروه های کُرد از پیشنهاد جمهوری اسلامی استقبال نکردند؟ کدام یک از احزاب و گروه های کرد در این دیدار حضور داشتند؟ * بله در آن زمان پیشنهاد مورد اقبال واقع نشد چرا که به صورت عمومی این باور وجود داشت که این نوعی جنگ شیعه و سنی است و داعشی ها نیز خود بارها اعلام و تبلیغ کرده بودند که با کردها مشکلی نداریم. در آن نشست نمایندگان ارشد یا رهبران همه احزاب اصلی و دارای کرسی از جمله حزب دموکرات کردستان، اتحادیه میهنی کردستان، سوسیال دموکرات کردستان، اتحاد اسلامی کردستان، جماعت اسلامی کردستان و گوران حضور داشتند. این دیدار و چند مذاکره پراکنده دیگر در نهایت باعث نشد کردها داعش را جدی بگیرند . - پس از مدتی که داعش در حال پیشروی به سمت جنوب یعنی بغداد بود شاهد بودیم که آن ها مسیر پیشروی را تغییر دادند و به سوی کردستان حمله ور شدند. به نظر می رسد که روابط نظامی و کمک های موثر ایران هم از این زمان با استقبال کردها مواجه شد شد. آیا روند این گونه بود؟ *بله همین گونه شد. پس از آن که داعشی ها به طور ناگهانی و در حمله ای رعد آسا و غافلگیرانه به سمت «مخمور» و «گویر» در داخل مرزهای کردستان هجوم آوردند، در همان شب حمله جمهوری اسلامی به سرعت پنج فروند هواپیما برای پشتیبانی مدافعان وارد اربیل کرد و کمک های نظامی ایران به پیشمرگان به سمت مخمور که در فاصله 42 کیلومتری اربیل است روانه شد و باید تاکید کنم این کمک ها تاثیری بسزا و غیرقابل انکار در تقویت خط دفاعی پیشمرگان کُرد داشت. همچنین علاوه بر تاثیر نظامی این اقدام، این پشتیبانی سریع و کارآمد از نظر روحی - روانی هم تاثیر مثبتی روی پیشمرگان داشت.اگر پیشروی داعش در مخمور متوقف نمی شد با توجه به وضعیت دشت بودن منطقه و نیز ادوات و تسلیحات بسیار پیشرفته ای که داعشی ها داشتند، در آن صورت امنیت اربیل به عنوان مرکز حکومت اقلیم کردستان به شدت با خطر مواجه می شد. تصور این که اربیل به دست داعشی ها بیافتد نه تنها در کل کردستان، ایران و ترکیه بلکه به نظرم در کل دنیا باعث ایجاد وحشت می شد. در نتیجه پشتیبانی ایران در این مقطع بسیار حیاتی و جدی بود . - پس از دفع حمله مخمور، روابط و تعامل نظامی- مستشاری میان ایران و کردهای عراق (پیشمرگان) در دیگر جبهه ها چگونه بود؟ * پس از دفع حمله شبانه مخمور، ما به صورت عملی در همه جبهه ها به طول 1040 کیلومتر شاهد حمله های جدی و پراکنده داعشی ها به مرزهای کردستان بودیم. از این زمان پشتیبانی ایرانی ها گسترده تر شد و در نقاط گوناگونی از جبهه های درگیری با داعش شاهد حضور مستشاران و مشاوران ارشد نظامی ایرانی برای کمک به پیشمرگان بودیم و همچنان هستیم. این همکاری ها در استان دیالی و شهرهایی نظیر جلولا بیشتر نمود پیدا کرد. همچنین آن گونه که اطلاع داشتیم یگان هایی از نیروهای نظامی ایران نزدیک خط مرزی 2 کشور مستقر شدند تا در صورت نیاز برای پشتیبانی از نیروهای درگیر وارد عمل شوند.باید تاکید کنم که جمهوری اسلامی ایران بسیار آشکارا و موثر در برابر داعشی ها ایستاد و به ما نیز کمک کرد و این امر تا به امروز ادامه داشته است. این واقعیت یکی از دلایل قدرت گیری کردها در برابر داعش به شمار می رود. - همان طور که اشاره کردید امنیت اربیل به شدت در خطر بود. این در حالی است که در همان زمان اقلیم کردستان عراق از ترکیه درخواست کمک نظامی کرد. هر چند ترکیه مدعی داشتن روابط راهبردی با اربیل بود و از سال 2011 به این سو در عرصه های گوناگون دیپلماتیک، سیاسی و اقتصادی شاهد گسترش قابل توجه ارتباط های آنکارا و اربیل بودیم اما ترک ها اسارت دیپلمات های خود به دست داعش را تبدیل به بهانه ای برای کمک نکردن به کردها کردند. دیدگاه شما در این زمینه چیست؟ * به راستی باید گفت ترکیه بنا به دلایلی چند و اسناد و شواهد گسترده ای، خود همکاری جدی با داعش داشته است و این امر بر کسی پوشیده نیست. این کشور تبدیل به محل ترانزیتی برای کمک های مالی، اعزام نفر و تسلیحاتی برای داعش شده است. درست است که ترکیه در برخی از حوزه ها و مسایل مانند تجارت، دیپلماسی و ... ارتباط هایی با اقلیم کردستان دارد اما این ها به معنی یک پیوند و ارتباط راهبردی و در پی آن نوعی همکاری و همراهی امنیتی و نظامی نیست. همان طور که گفتم ترکیه از متهمان تقویت شدن داعش در منطقه است. البته در برهه ای دیگر شاهد آن بودیم که ترکیه به پیشمرگان کُرد اجازه داد که به کوبانی بروند و در دفاع از این شهر موثر واقع شوند اما هنوز مشخص نیست این اجازه دادن ترکیه به خاطر فشارها و خواست های مقامات واشنگتن بوده است یا زیر فشار افکار عمومی داخلی و بین المللی. به هر حال آن ها در آن مقطع اجازه دادند پیشمرگان کرد یک مسیر 280 کیلومتری از خاک این کشور را طی کنند و از مرز شمالی وارد کوبانی شوند. همین امر به نظرم تا اندازه ای باعث کاهش انتقادهای داخلی و بین المللی علیه سیاست های ترکیه در قبال داعش شد و تا اندازه ای دادن این دالان ترانزیتی به پیشمرگان برای آن ها اعاده حیثیتی بود اما در کل، این تحولات باعث به فکر فرو رفتن بسیاری از کردها شده است که نمی توانیم روی ترکیه به عنوان یک متحد در مواقع اضطرار حساب باز کنیم. - مناسبات کلی میان جمهوری اسلامی ایران و حکومت اقلیم کردستان عراق را طی یک سال گذشته به طور عمومی چگونه می بینید؟ همان گونه که اشاره کردید در حوزه همکاری های امنیتی ایرانی ها بسیار فعال و موثر بودند. در کل پرسش من این است که آیا حمله داعش به سمت اقلیم کردستان باعث افزایش تعامل های تهران و اربیل شده است؟ * درباره روابط جمهوری اسلامی ایران و اقلیم کردستان عراق باید بگویم که باید هر از گاهی این روابط را از چشم انداز بغداد مشاهده کنیم؛ یعنی این روابط متاثر از روابط طرف ها با بغداد بوده است .زمانی که کُردها با دولت بغداد همراهی و همکاری دارند می بینیم به همان میزان روابط کردها و جمهوری اسلامی ایران نیز خوب و گسترده است. هر زمان نیز تنش میان کردها و دولت بغداد وجود دارد مشاهده می کنیم به همان میزان تنش و سردی در روابط تهران و اربیل مشاهده می شود. البته جمهوری اسلامی ایران چند بار تلاش کرده است تا تنش ها و مشکلات موجود میان کردها و دولت مرکزی عراق را کم کند و نوعی راهکار و راه حل برای پایان دادن به این مشکلات ارایه دهد. - به نظر شما بهترین نقشی که جمهوری اسلامی ایران در عراق هم در مبارزه با داعش و هم در مسایل و مشکلات موجود میان اربیل و بغداد می تواند ایفا کند، چگونه نقشی است؟ به باور من سرعت و میزان گسترش روابط تهران- بغداد از 2003 تا امروز بسیار بیشتر از سرعت و میزان گسترش روابط میان تهران و اربیل است. در این شرایط شما چه پیشنهاد و توصیه ای برای ایفای هرچه بهتر نقش ایران در عراق دارید؟ * جمهوری اسلامی ایران باید موازنه دهنده میان اربیل و بغداد باشد. باید فکر نکند که به سرانجام نرسیدن و ناکامی کردها به معنی به سرانجام رسیدن و موفقیت بغداد است. اگر کُرد در عراق موفق نشود این مساله بی شک پیامدهای بسیار منفی روی بغداد در ابعاد گوناگون امنیتی، سیاسی و اقتصادی خواهد داشت و البته اگر دولت مرکزی هم در بغداد موافق نشود همین تاثیرگذاری را در کردستان خواهند داشت و بحرانِ ناشی از موفق نبودن آن ها به کردستان نیز تسری پیدا می کند . به عبارت دیگر، باید بگویم که هر 2 طرف یعنی دولت و کُرد در عراق دارای نقاط، منافع و مسایل مشترک گوناگونی هستند. ما تاکنون مشکلات زیادی داشته ایم و بسیاری از آن ها هنوز حل نشده است؛ از جمله مساله ماده 140 قانون اساسی، مساله بودجه، مساله فروش نفت، مساله حضور سازنده تر در کشور، مساله اختلاف نظر در خصوص مدیریت بهتر کشور که باعث افزایش نارضایتی اهل سنت از کل روند موجود و سپس زمینه سازی ظهور داعش شد. به نظرم جمهوری اسلامی ایران با توجه به روابط خوبی که با همه طرف های مقیم در بغداد و کردستان عراق دارد باید تلاش کند نوعی رضایت نسبی و دوطرفه برای حل مشکلات موجود ایجاد کند. این بهترین نقشی است که جمهوری اسلامی ایران می تواند ایفا کند و به طور طبیعی باعث گسترش نفوذ، دوستی و حضورش با رضایت همه در عراق خواهد شد.


شنبه ، ۳بهمن۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن