تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 13 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خانه اى كه در آن قرآن فراوان خوانده شود، خير آن بسيار گردد و به اهل آن وسعت داده ش...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804071423




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

روایتی از یک رنگین پوست شیعه در نیویورک که نامه رهبرانقلاب را پخش میکند


واضح آرشیو وب فارسی:دولت بهار: دولت بهار: می گوید زمانی که اهل سنت شدم، کلی مسیحی را سنی کردم. می دانم خدا می بخشد مرا. ولی خب ما باید برای ظهور حضرت سرباز جمع کنیم. چه کسی باید سرباز جمع کند؟ وقتی که ۱۹۸۰ شیعه شدم و با امام خمینی بیعت کردم از آن روز دیگر همهٔ هم و غمم همین بوده.به گزارش دولت بهار به نقل از تسنیم، کانال تلگرامی فرنگ نوشت از قول یکی از مخاطبان خود در نیویورک آورد: امشب مسجد ایرانیان نیویورک یک سخنران انگلیسی زبان داشت. برای همین، اندک غیرفارسی زبان هایی آمده بودند. موقع شام دو سیاه پوست در فاصله ای کوتاه از من نشسته بودند. یکی جوان بود و آن یکی مسن. سر صحبت را باز کردم. شما به مسجد الحسینی می روید؟ جوان گفت بیشتر به مسجد الخویی می رود و دیگری گفت جاهای مختلف. مرد جوان خیلی کم حرف است ولی مرد مسن سر صحبت را باز می کند: به جاهای مختلف می روم. البته خیلی دوست دارم که مسجد جدید راه بیندازیم ولی هنوز پولمان قد نمی دهد. تعداد شیعیان دارد زیادتر می شود و خیلی ها حوصله ندارند آن همه راه را گز کنند و بروند آن سر شهر برای مسجد. خیلی از مسلمانان اینجا همه چیز را به عادت گرفته اند. چرا این جوری نماز می خوانی؟ چون پدرم می خوانده. آخر این هم شد دلیل؟ خدا را شکر، چانهٔ گرمی هم دارد. با هیجان صحبت می کند و اگر انگلیسی ندانی، انگار می کنی که دارد برایت رپ می خواند. گردنبند فلزی الله اش هم هی این ور و آن ور می شود: من نمی فهمم چرا ما مسلمان ها طرف مظلوم را نمی گیریم. این همه به سیاه ها و هیسپانیک ها ظلم می شود و مسلمانان ساکتند؟ این قدر گرسنه در شهر می لولد و کسی به فکر نیست. مگر علی طرف مظلوم را نگرفت. ما باید در حمایت شیخ زکزاکی و محکومیت شهادت شیخ نمر، پویش بگذاریم برای تحریم واردات از نیجریه و عربستان به امریکا. ما نباید خودمان را دست کم بگیریم. چه معنی دارد مظلوم باشد و ما حمایت نکنیم. چه معنی دارد، فقیر باشد و ما نگران نباشیم؟ مگر علی نبود که وقتی دید فقیری در شهر گدایی می کند اصحاب را بازخواست کرد؟ من هر وقت برای تظاهرات های اسلامی می روم همه هستند ولی وقتی برای تظاهرات برای حقوق سیاه پوست هایی که دم گلولهٔ پلیس می روند می روم، دریغ از یک مسلمان. این چه مسلمانی است؟ بعضی هاشان می گویند که اگر این کارها را بکنند، گرین کارتشان باطل می شود؟ خب بشود. اگر قرار است به خاطر گرین کارت دینت را بفروشی، برگرد به کشورت. دینت را نفروش. [خیلی غریب مطالب را به هم ربط می دهد]: یعنی چه زن مسلمان ما می آید مسجد باحجاب و بیرون می رود بی حجاب؟ آخر این چه دینی است؟ مسخره شان را درآورده اند. از او در مورد راه مناسب کمک به فقرا می پرسم. می گوید: شک نکن که فقرا به راحتی از خارجی ها غذا نمی گیرند. باید چند امریکایی همراهتان باشد. خود من همیشه همین کار را می کنم. می روم سراغ سیاه پوست های شهر. باهاشان صحبت می کنم. می دانی که وقتی این استعمارگرها رفتند افریقا یک دستشان غذا می دادند و دست دیگرشان انجیل؟ اینها از این که سیاهان امریکا دستشان به دهنشان برسد می ترسند. من هم می روم در محله های مسیحی نشین. باهاشان صحبت می کنم. بهشان می گویم که من از توی کتاب خودتان بهتان ثابت می کنم که مسیحیت دین کاملی نیست. فرض کنید که مسیح پسر خداست. پس پسر خدا سفید است. پس سفیدها مقرب ترند. پس دین تان نژادپرستی دارد. ناراحت می شوند ولی من کتاب خودشان را بهشان می دهم. می گویم من هم سال ها پیش مسیحی بودم. این هم نشان از کتاب خودتان. می پرسم حالا این حرف ها مؤثر شده اند؟ می گوید چرا نشده؟ خدا مرا ببخشد. زمانی که اهل سنت شدم، کلی مسیحی را سنی کردم. می دانم خدا می بخشد مرا. ولی خب ما باید برای ظهور حضرت سرباز جمع کنیم. چه کسی باید سرباز جمع کند؟ وقتی که 1980 شیعه شدم و با امام خمینی بیعت کردم از آن روز دیگر همهٔ هم و غمم همین بوده. رفته بودم توی مسجدی که من بودم تنها شیعه و بیست و شش نفر سنی. چند ماه بعد شدیم بیست و چهار شیعه. یعنی فقط دو نفرشان سنی باقی ماندند. دین خدا سرباز می خواهد. نامهٔ امام خامنه ای را چه کسی باید پخش کند؟ من و تو. کس دیگری که نیست. از او کارتش را می گیرم و خداحافظی می کنم. نامش کریم است و به قول خودش یک سرباز.


جمعه ، ۲۵دی۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: دولت بهار]
[مشاهده در: www.dolatebahar.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 10]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن