محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830094494
امیرحسین یزدانبد: شهر بزرگترین اثرهنری بشر است
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
امیرحسین یزدانبد: شهر بزرگترین اثرهنری بشر است فرهنگ > ادبیات - مدتی است ایران را ترک کرده و در کانادا زندگی میکند. اما تهران هنوز آنقدر در وجودش زنده مانده که داستان «چند روایت نامعتبر از پله» را بنویسد و در دومین دوره جایزه داستان تهران، جایزه نخست بخش «برج میلاد» را دریافت کند.
امیر خسروی: امیرحسین یزدانبد پیش از این نیز برای مجموعه داستان «پرترهٔ مرد ناتمام» جایزهٔ هوشنگ گلشیری و گام اول را دریافت کرده بود. با او گفتوگویی درباره تصویر شهر تهران در ادبیات معاصر داشتهایم. برگزاری جایزه «داستان تهران» تلاشی است در جهت خلق داستانهای شهری و با محوریت شهر تهران. فکر میکنید نوشتن از شهری مثل تهران از چه جهاتی اهمیت پیدا میکند؟ پرداختن به موضوع شهر، از نظر من، فراخوان بازگشت به عناصر بنیادین هویت نویسنده است. آنچه به عنوان ژانر محبوب «استریت لیت» در سطح ادبیات جهانی شناخته شده است هم چیزی نیست که با یک جشنواره و بر بستری رقابتی شکل بگیرد. اما بضاعت ما همین است. همه با هم باید کار کنیم. داور و نویسنده هر دو لازم است واضح و روشن بدانند چه میخواهند. گاهی اظهارنظرهایی می بینم که نشان میدهد هدایت کنندههای فکرِ جمعی هم اغلب دارند توی ذهنشان برای چیزی که میخواهند، از ابتدا تعریف میسازند و به دستآوردهای متنوع ادبیات جهان در این مضامین کمتر توجه دارند. ادبیات ما تاکنون چقدر توانسته است به بازنمایی شهرهای ایران و بویژه شهر تهران بپردازد و آیا شهر تهران در آثار داستانی ما کارکردی در ساختار داستان دارد یا تنها بستری برای وقوع حوادث به شمار میرود؟ به عبارت دیگر آیا پیوند درستی میان شهر تهران و ادبیات ما ایجاد شده است؟ نویسندهی ایرانی در شهری سیاستزده که مفهوم تیربرق و دیوارش را اعلامیه و شعارنویسی و آگهی مشاغل خُرد شکل داده، آنقدر گرفتار ناامنی بوده که به سنگ و آجر و رؤیای بنّای دیوار چندان راه نداشته باشد. اصطلاح «ادبیات شهر» در شهرهایی پا گرفته که تبلیغ اتومبیل و نوشیدنی و مدل، تسخیرش کرده. حیف است اشارهای نکنم به این واقعیت که نه فقط ادبیات داستانی که رپفارسی هم حرفهای زیادی برای گفتن دارد و هنوز به گمانم رویکردهای آنها قابل بررسی است. ما همین چندسال آخر داریم با آگاهی و اندک اطلاعات و نمونههای ترجمه شده آگاهانه و ژانری به این سمت میرویم و حقیقتش با دو دهه کار کردن توانستهایم جریانی ضعیف اما روبهجلو بسازیم. مثلا جایزه داستان تهران میتواند روند این جریان ضعیف را ناگهان به جریانی مهم تبدیل کند چنانکه شاهدیم. چقدر خوشحال شدم وقتی دیدم روی رمان هم قرار هست تمرکز کنند. در مورد دیگر شهرهای کشور چطور؟ از یک جایی باید شروع شود. موضوع اهمیت تهران یا رشت و تبریز نیست. موضوع این است که آنچه از آن به عنوان سنت داستاننویسیمان یاد میکنیم، بتوانیم چیزی اضافه کنیم به قد و هیکلاش. فعلاً با این سطح هزینه و کار مطبوعاتی و تمرکز، تهران پیشقدم شده. پیشتر اهوازیها یا اصفهانیها و دیگران هم کار کردهاند. اما اطلاق عنوان جریان به آنها کمی خوشبینانه به نظرم میرسد. آنچه ادبیات امروز ما از شهر تهران تصویر کرده است میتواند مرجع قابل اعتمادی برای شناخت این شهر نزد آیندگان باشد؟ آنقدری که من میفهمم، دو راه برای شناخت هرچیزی وجود دارد. یا اینکه جزوی از آن شوی یا اینکه روایت کسی که جزوی از آن بوده را بشنوی. به گمانم ادبیات هنوز و همیشه باورکردنیترین صدای روایت در دنیاست، حتا اگر مطابق واقع نباشد. مدتهاست تعریف امر تاریخی، چیزی جز روایاتی که بهتر و باورکردنیتر ارائه شدهاند نیست. داستان شهری در ادبیات معاصر جهان از چه جایگاهی برخوردار است و آیا این داستانها قرار است به فهم و دریافت ما از شهر و زندگی شهری کمک کنند؟ به طور خاص آیا فکر میکنید جایزه داستان تهران میتواند با تولید داستانهایی با محوریت این شهر، نسبتی میان تهران و شهروندانش برقرار کند؟ نسبتی میان شهر و نویسندهها را چطور؟ تا دلتان بخواهد بحث تئوریک دانشگاهی در این مورد شده و کلی بحث جنبی مهم پیدا کرده که باید خوانده شود. تا جایی که من میدانم مدخل حرف این است که شهر نه به عنوان صحنهی رویداد و عنصری در طراحی صحنهی داستان بلکه به عنوان نیرویی قاهر و پویا در داستان کار کند. از این منظر جویس و کاری که با دوبلین میکند، تا پیتر اکروید و تجسدی که به لندن میبخشد و نگاه پل آستر به منهتن، و بسیاری که هنوز ترجمه نشدهاند، همه نمونههای قابل واکاوی هستند. اما نکته اینجاست که شهر در برابر آدم، یکی از دریچههاییست که به جهان ذهن نویسنده گشوده میشود. بنابراین هدف، بازدید از یک شهر در خلال و به بهانهی داستان نیست. دخالت عنصر مکان در جهان ناخودآگاه نویسنده اصل است. از این منظر شهر به عنوان حقیقتی انکارناپذیر در زیست آدم معاصر، مثل معبدی برای صوفی، مثل غاری برای شکارچی و مثل دالانفرار ناتمامی برای یک زندانی، در داد و ستد با اوست. شاهکار هنری عظیمی که ذهن نویسنده را به عنوان قطعهای کوچکتر در بر میگیرد و به آن جان میبخشد و از آن نیرو میگیرد. اینگونه است که شهر بزرگترین اثر هنری ساخت بشر میشود. برگزاری جایزههایی از این دست را چقدر در ارائه تصویر درستی از شهر در ادبیات مؤثر میدانید؟ حقیقتش را بخواهید ادبیات تنها به پرسشهای جهان نویسندهاش بدهی دارد. اما وقتی در قالب یکجایزه فراخوان میدهید یعنی همان جهانها را به منظری تازه فرامیخوانید. مطمئن نیستم تصویر درست تهران چه باید باشد. آنچه میدانم این است که متولیان این جایزه حالا هزار و سیصد و اندی داستان، جهانهایی که همه به یک رو نظر کردهاند در دست دارند. من گمان میکنم اگر صدتا کار قوی در این میان باشد که هست، کار بزرگی کردهاند و سرمایهی بزرگی در اختیار دارند. یادتان باشد که از عجایب هفتگانهی جهان، با آن عظمتشان چیز زیادی باقی نمانده. به اعتبار روایاتشان عجایباند هنوز. چقدر آدم دلگرم میشود وقتی میداند پشت سر اینهمه شوق و انرژی انبار شده. برد و باخت و جایزه هم البته که انگیزهی این جریان بوده ولی حالا من کلی اسم تازه میشناسم که منتظرم ببینم چهها خواهند نوشت. بخشی از مفهوم ادبیات شهر، باور به روح جمعی رفتار انسان دارد، یعنی همین که شاهدش هستیم. این برد اصلی جایزهی ادبی از هر گونهایست. چه پیشنهادی برای برگزارکنندگان این جایزه دارید که میتواند به اجرای بهتر این جشنواره در سالهای آینده و همچنین تقویت ادبیات شهری ما بینجامد؟ ببینند دیگران چه کردهاند. پیشنهاد میکنم تشکلی از جوانهای پژوهشگر تهران تاسیس کنند. سفارش ترجمه و مقاله بدهند و روی تاریخ و معماری و فرهنگ تهرانی تمرکز کنند و منابع را برایشان تهیه کنند و زمینهی ارتباطشان را با مراکز دانشگاهی و شهرداری مهیا کنند. شهرداری تهران و چند نشریهی معماری شهری کارهایی در این زمینه کردهاند که خوب است اما اغلب خاک میخورند. آنچه در مراوده با فضاهای آکادمیک غرب میبینم این است که خیلی چیزها را نخواندهایم و برخی خواندهها را اساساً نفهمیدهایم. در پارهای موضوعات به این نتیجه رسیدم هرآنچه میدانم باید بریزم دور و از نو بنا کنم. خیلی کارها هستند که دیده نشده اند. کلی جستار و مقالات طبقهبندی شده هست در مورد ادبیات شهر و موضوعات متعدد زیرشاخهاش که میشود در قالب تولید محتوا و پژوهش به دست نویسندهها و هیات علمی مسابقه رساند و تردید نکنید که جریان کار را به مراتب عمیقتر و اثرگذارتر میکند و بار علمی جشنواره را به طرز چشمگیری افزایش خواهد داد. خیال میکنم این چیزیست که ما بلد نیستیم. اینکه هزاران برگ بخوانیم تا یک برگ خلق کنیم. اینکه مسالهمان افزودن به کارهای انجام شده باشد. گمانم ما بیشتر لذت میبریم بگوییم چه کردهایم. نه اینکه چه بر داشتههامان افزودهایم. هدفمان این است که مثل شاهکارها و کلاسیکها بنویسیم. آنها یکبار و برای همیشه نوشته شدهاند. حالا نوبت ایده و خلاقیت و رقص در میدان شاهکارهاست. کاش در کنار کارهای معمول این جشنواره مخزن منابع و مقالات بسازند و در اختیار نویسندهها بگذارند. جز این باشد چنان که افتد و دانی مدام در حال بازسرایی همدیگر هستیم و انکار میکنیم هرآنچه جز ما در دنیا میدرخشد. به طور کلی تا چه اندازه به جایزههای ادبی امیدوارید و چه کارکردهایی برای همین اندک جوایز باقیمانده قائل هستید. راستش وقتی رفتار مراکز تصمیمگیری فرهنگی کشور را با حرکتهایی مثل جایزهی اکنون میبینم بیشتر به این فکر میکنم بلند شوم و بروم کتابم را دست بگیرم و بخوانم و به هیچچیز فکر نکنم. معلوم است که جوایز، با تمام حواشی و سختیهاش و اختلافنظرها در این که کی باید چندم میشد، رونق بازار مردهی ادبیات هستند. اما نویسنده اگر عاشق این کار باشد، توی سلول انفرادی هم کارش را میکند. بالاخره یک روز آفتابی، صبح که از خانه بیرون آمدیم و روزنامهی صبح را خریدیم، در تیتر نخست خواهیم خواند که دیگر کسی از ادبیات واهمه ندارد. ۵۸۵۸
کلید واژه ها: ادبیات ایران - ادبیات -
پنجشنبه 24 دی 1394 - 12:34:53
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]
صفحات پیشنهادی
ارسال کمک های بشردوستانه به شهر «مضایا» به تاخیر افتاد
به گزارش قدس آنلاین به نقل از ایلنا از خبرگزاری فرانسه این کمک ها که از جمله شامل مواد غذایی و نیازهای اولیه قحطی زدگان در شهر مضایا بود قرار بود روز یکشنبه وارد این شهر شود از ماه اکتبر امسال مواد غذایی وارد این شهر نشده است و بسیاری به علت گرسنگی جان خود را از دست داده انددر «مضایا» چه میگذرد؟ از تصاویر جعلی در شهرک «مضایا» در سوریه تا حقوق بشر گزینشی
در مضایا چه میگذرد از تصاویر جعلی در شهرک مضایا در سوریه تا حقوق بشر گزینشیاوضاع شهرک مضایا در سوریه چند روزی است دستاویز رسانههای جریان سعودی و غربی واقع شده است تا با جعل تصاویر و قصه پردازی وارونه علیه نیروهای حزبالله و ارتش سوریه جریانسازی کنند به گزارش گروه بیناآیتالله ریشهری: بزرگترین رسالت روحانیت پاسداری از نظام اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه است
آیتالله ریشهری بزرگترین رسالت روحانیت پاسداری از نظام اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه استتولیت آستان مقدس حضرت عبدالعظیم الحسنی ع گفت بزرگترین رسالت روحانیت پاسداری از نظام اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه است به گزارش خبرگزاری فارس از جنوب استان تهران به نقل از روابطعمومی&nbsشایعه های داغ این روزها/ از تصاویر جعلی در شهرک «مضایا» در سوریه تا حقوق بشر گزینشی
اوضاع شهرک مضایا در سوریه چند روزی است دستاویز رسانه های جریان سعودی و غربی واقع شده است تا با جعل تصاویر و قصه پردازی وارونه علیه نیروهای حزب الله و ارتش سوریه جریان سازی کنند گزوه وبگردی تیتریک چند روزی است رسانه های عربی و غربی تصاویری از شهرک مضایا که در محاصره نیبزرگترین شهر تاریخی غرب کشور در حسرت جهانیشدن ماند
سیمره میسوزد و میسازد بزرگترین شهر تاریخی غرب کشور در حسرت جهانیشدن ماند شناسهٔ خبر 3019968 - سهشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ - ۰۰ ۱۱ استانها > ایلام ایلام-شهر تاریخی سیمره واقع در شهرستان دره شهر از توابع استان ایلام بهعنوان بزرگترین شهر تاریخی غرب کشور شناخته میشود که بهرغمارسال کمکهای بشردوستانه به شهر «مضایا» به تاخیر افتاد
ارسال کمکهای بشردوستانه به شهر مضایا به تاخیر افتاد گزارشها حاکی از آن است که ارسال کمکهای بشردوستانه به مناطق قحطیزده سوریه به تاخیر افتاده است به گزارش ایلنا به نقل از خبرگزاری فرانسه این کمکها که از جمله شامل مواد غذایی و نیازهای اولیه قحطیزدگان در شهر &laqمدیر کمیته امداد امام خمینی شهرستان بشرویه خبر داد اهدای 3 دستگاه رایانه به ایتام تحت حمایت کمیته امداد بشرویه
مدیر کمیته امداد امام خمینی شهرستان بشرویه خبر داداهدای 3 دستگاه رایانه به ایتام تحت حمایت کمیته امداد بشرویهمدیر کمیته امداد امام خمینی شهرستان بشرویه گفت سه دستگاه رایانه توسط یکی از حامیان به سه فرزند معنویش اهدا شد رمضان برمک امروز در گفتوگو با خبرنگار فارس در بیرجند اامام جمعه زرینشهر: شهادت شیخ نمر چهره زشت و واقعی سازمانهای حقوق بشری را به جهانیان ثابت کرد
امام جمعه زرینشهر شهادت شیخ نمر چهره زشت و واقعی سازمانهای حقوق بشری را به جهانیان ثابت کردامام جمعه زرینشهر گفت شهادت شیخ نمر چهره زشت و واقعی سازمانهای حقوق بشری را بار دیگر به جهانیان ثابت کرد چراکه در برابر جنایات دیوانهوار آلسعود سکوت کردهاند به گزارش خبرگزاری فارکنسرت های پیش رو در شهرستان
کنسرت های پیش رو در شهرستان گزارشی از کنسرت های پیش رو در شهرهای تبریز و شهریار و نیشابور می خوانید که از وب سایت ها ی موسیقی ما و موسیقی ایرانیان تهیه شده است برترین ها گزارشی از کنسرت های پیش رو در شهرهای تبریز و شهریار و نیشابور می خوانید که از وب سایت ها ی موسیقی ما و موسیقبرگزارکنندگان نمایشگاه کتاب از «شهر آفتاب» بازدید میکنند
برگزارکنندگان نمایشگاه کتاب از شهر آفتاب بازدید میکنند برگزارکنندگان نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران از مجموعه فرهنگی شهر آفتاب بازدید میکنند علی اکبر اشعری سخنگوی شورای سیاستگذاری بیست و نهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران به خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها