واضح آرشیو وب فارسی:روزنامه شهروند: در شرایطی که روند تورم رو به کاهش است، برخی از رسانه های اصولگرا می کوشند که با تاکید بر گرانی فصل جدیدی را در تبلیغ علیه دولت باز کنند؛ فصلی که بی ارتباط با انتخابات پیش رو نیست. اجازه دهید ابتدا برخی از این تیترها را در چند روز اخیر با یکدیگر مرور کنیم، سپس به واقعیت ماجرا بپردازیم: {آلودگی هوا کم بود، «گرانی» هم خفه کننده شد... طعم تلخ «گرانی» در آستانه «برجام... «آزادسازی» و گرانی بیشتر اصلا به نفع تولید نیست... گرانی ۲۵ تا ۱۰۰ درصدی لبنیات در دولت یازدهم... کاریکاتور/ گرانی و قدرت خرید مردم!!!... طبل گرانی روغن در دست تولیدکنندگان... مسئولان باید با ریشه کن کردن گرانی، ارزانی را به جامعه عرضه کنند... سریال گرانی گوجه فرنگی تکرار شد... گرانی بلیت هواپیما و قطار و تاخیرها} این حق هر رسانه است که مطابق سیاست های خود به نقد عملکرد دیگران ازجمله دولت ها بپردازد و به طور طبیعی بخشی از این نقدها با سوگیری سیاسی نیز همراه است و برخی موارد را برجسته و برخی را حذف می کنند، ولی رعایت حدی از انصاف نیز بد نیست. تاکید بر مسائل گرانی آن هم در شرایطی که روند تورم رو به کاهش است و درحال تبدیل شدن به تک رقمی است که در 25 سال گذشته بی سابقه بوده است، مصداق عبور از انصاف رسانه ای است. برای طرح بهتر ماجرا به یک توضیح اشاره می شود.وقتی می گوییم تورم سالانه 15 درصد است، به این معناست که سبد مشخصی از کالاهای مصرفی مردم طی یک سال، 15 درصد گران تر شده است. ولی این امر بدان معنا نیست که همه مردم به یک اندازه دچار مشکل گرانی شده اند. اگر وارد جزییات شویم، قضیه برای طبقات گوناگون فرق خواهد کرد. چگونه؟ این 15 درصد ترکیبی است از کالاهای گوناگون، ازجمله خوراکی، پوشاک، مسکن (اجاره)، آب و برق و گاز، آموزش، بهداشت و درمان، لوازم منزل، حمل ونقل، ارتباطات و سرگرمی و... اینها با درصدهای وزنی متفاوتی محاسبه می شوند. خوراک حدود 28درصد، پوشاک حدود 5 درصد و درمان 10 درصد ضریب دارند. حال اگر فرض کنیم که در یک جامعه تورم 15 درصد باشد، ولی تورم مواد غذایی 30 درصد باشد، در عوض تورم ارتباطات و تفریح و سرگرمی و لوازم منزل 2 درصد باشد و در جامعه دیگر تورم کل همان 15 درصد باشد، ولی تورم مواد غذایی 5 درصد و تورم ارتباطات و تفریح و سرگرمی 40 درصد باشد؛ اگرچه در هر دو جامعه میانگین تورم 15 درصد است ولی در جامعه اول فقرا تحت فشار هستند و در جامعه دوم فقرا فشار خیلی کمتری را تحمل می کنند، زیرا سهم هزینه های خوراکی فقرا خیلی بیشتر از سهم این مواد در هزینه های مصرفی خانوارهای پولدار است. در نتیجه تورم برای فقرا در جامعه اول حدود 25 درصد و در جامعه دوم حدود 7 درصد است. حال بیایید دو مقطع زمانی آبان ماه 1394 و آبان ماه 1391 را با یکدیگر مقایسه کنیم. 3 سال پیش در چنین روزهایی تورم 9/35 درصد بوده است ولی وقتی به تورم مواد غذایی نگاه می کنیم، 46 درصد بوده است. در برخی از مقاطع سال این رقم به 60 درصد هم رسید. در حالی که آخرین آمار تورم امسال که مربوط به آبان ماه است، نشان می دهد که تورم فقط 10 درصد است و تورم مواد غذایی فقط 4/6 درصد است که 7 برابر کمتر از تورم مواد غذایی در سال 1391 است. هر دو آمار هم از طریق بانک مرکزی تهیه و منتشر شده است که هر دو نیز معتبر است. حال چگونه می شود که یک رسانه در آن زمان مهر سکوت بر لب داشت و مشغول توجیه آن وضع با درآمدهای نفتی کلان بود، اکنون پرکاربردترین واژه برای آن رسانه کلمه گرانی باشد؟ اجازه دهید بیشتر توضیح داده شود. تازه این اول ماجراست و مسأله مهم تر از این است. جامعه ما آن قدرها هم کم حافظه نیست که فراموش کند. در آن زمان یعنی در دولت عدالت و مهرورز، که تورم مواد غذایی به 60 درصد هم رسید، مردم ترجیح می دادند تا خرید خود را به تاخیر نیندازند، زیرا می ترسیدند که فردا اجناس گران تر شود. فروشندگان عمده نیز راغب به فروش جنس نبودند چرا که یقین داشتند فردا گران تر می شود. حتی از مشتریان آشنا و قدیمی خود هم چک نمی گرفتند، چون تا نقد شدن چک اجناس گران تر شده بود. خرده فروشان نیز اصراری به فروش نداشتند و کالا را برحسب آخرین قیمت بازار و نه قیمت خرید خودشان می فروختند، زیرا در صورت فروش کالا با رقم خریده شده قبلی، نمی توانستند همان کالا را به همان اندازه خریداری و جانشین کنند. در حالی که الان انواع و اقسام تبلیغات برای خرید کالا وجود دارد و انتظار ارزان شدن نیز دارند. از این مهم تر هم هست. قیمت مسکن و خودرو در تورم محاسبه نمی شود زیرا اینها کالاهای مصرفی محسوب نمی شوند بلکه فقط قیمت اجاره در تورم حساب می شود. حال بیایید قیمت مسکن و خودرو را جداگانه منظور کنیم. قیمت خودرو در این 3 سال اندکی افزایش یافته است، ولی مهم تر از آن قیمت مسکن است که از سال 1391 تاکنون تا حدودی ارزان تر شده و اگر نرخ تورم را هم در این 3 سال حساب کنیم، مسکن به قیمت ثابت بالای 40 درصد ارزان تر شده است. به عبارت دیگر اگر یک فرد از طبقه ضعیف جامعه در پایان دولت پیش با 50 میلیون تومان می خواست خانه بخرد، امروز برای خرید همان خانه به کمتر از 45 میلیون تومان نیاز دارد که با محاسبه تورم ارزش این رقم به اندازه 30 میلیون تومان سال 1391 است. بنابراین برای گروهی که خواهان خرید خانه هستند نه تنها تورم مثبت نداشته ایم که کاهش قیمت را هم تجربه کرده ایم و با توجه به بالا بودن این رقم و اهمیت مسکن در زندگی، متوجه ابعاد ماجرا خواهیم شد. بنابراین انتظار می رفت که دوستان رسانه های اصولگرا حدی از انصاف را در نقد و بیان مسائل موجود رعایت کنند.
دوشنبه ، ۱۴دی۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روزنامه شهروند]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 5]