واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: دعواي خونين 2 مرد قاچاق فروش
مرد قاچاق فروش بعد از قتل صاحبخانهاش با ديدن يك موتورسيكلت روشن كنار خيابان، سوار آن شد و از محل گريخت، اما در تعقيب و گريز با مردم به دام افتاد.
به گزارش خبرنگار ما، ساعت 3 بامداد ديروز قاضي سعيد احمدبيگي، بازپرس ويژه قتل تهران با تماس تلفني مأموران كلانتري 116 مولوي از مرگ مشكوك مرد 41 سالهاي به نام اردشير در بيمارستان بهارلو با خبر شد. لحظاتي بعد، بازپرس همراه كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي در محل حاضر شد. بررسيها نشان داد اردشير ساعت 13 و 30 دقيقه روز جمعه با مستأجرش كه مرد 41 سالهاي به نام پرويز است، مقابل خانهشان درگير شده كه در جريان آن پرويز وي را با ضربات قمه به شدت مجروح كرده و از محل گريخته اما ساعتي بعد از سوي مردم دستگير و تحويل پليس شده است.
يكي از مأموران پليس گفت: عصر ديروز از طريق تماس مردمي از وقوع حادثه در كوچهاي در خيابان هرندي با خبر شديم. وقتي در محل حاضر شديم با پيكر نيمه جان اردشير روبهرو شديم. شاهدان و همسايهها گفتند كه اردشير با يكي از مستأجرانش كه پرويز نام داشت، درگير شده و با ضربه چاقوي وي هدف قرار گرفته است. مأمور پليس ادامه داد: ما به جستوجوي متهم فراري رفتيم تا اينكه همسايهها پرويز را دستگير كردند و به كلانتري تحويل دادند.
صاحب يك سوپرماركت كه موتورش سرقت شده بود، گفت: لحظه حادثه من متوجه صداي درگيري در كوچه شدم، اما از آنجايي كه در اين محل هميشه نزاع وجود دارد، خيلي توجه نكردم. لحظاتي بعد موتورسيكلتم را روشن كردم تا براي كاري به خانهام بروم كه ناگهان ديدم مرد جواني در حالي كه قمه خونيني در دست داشت و لباسهايش هم خوني بود، به سرعت به طرف من ميآيد. وقتي او را ديدم، از ترس موتورسيكلتم را رها و به طرف مغازهام فرار كردم كه مرد قمه به دست موتورسيكلتم را سرقت كرد و گريخت. با ديدن اين صحنه شوكه شده بودم كه ديدم همسايهها همه به دنبال اين مرد هستند و درخواست كمك ميكنند. پس از اين به همراه تعدادي از همسايهها سوار بر خودروي يكي از دوستانم شديم و او را تعقيب كرديم تا اينكه ساعتي بعد او را دستگير كرديم و تحويل مأموران پليس داديم. متهم صبح ديروز براي بازجويي به شعبه هفتم بازپرسي دادسراي جنايي منتقل شد و از سوي قاضي سعيد احمدبيگي مورد بازجويي قرار گرفت. متهم با اعتراف به قتل صاحبخانهاش گفت: من و مقتول هشت سال با هم دوست بودیم.
در اين مدت من يكي از اتاقهاي خانه او را اجاره كرده بودم. ما هر دو خلافكار و قاچاقفروش خرد بوديم. من از او مواد ميگرفتم و به معتادان ميفروختم تا اينكه مدتي قبل تصميم گرفتم ديگر مواد نفروشم، اما اردشير هميشه اصرار داشت تا برايش مواد بفروشم. او ميگفت چون مستأجرش هستم بايد مواد بفروشم. وي ادامه داد: من از باج دادن به او خسته شده بودم تا اينكه روز حادثه داخل كوچه به همراه تعدادي از دوستانش دوباره از من خواست برايش مواد بفروشم كه قبول نكردم و با هم درگير شديم. وقتي درگيري ما بالا گرفت، احساس كردم او و دوستانش میخواهند مرا كتك بزنند بنابراین به داخل خانه رفتم و قمهام را برداشتم و دوباره به داخل كوچه آمدم و دوباره با هم درگير شديم كه با قمه ضربهاي به ران پايش زدم. پس از اين، او مرا گرفت كه ضربهاي ديگر به شكمش زدم و خونين روي من افتاد. وقتي همسايهها با داد و فرياد ما از خانههايشان بيرون آمدند، دوستانش از كوچه فرار كردند و من هم توانستم از زير پيكر خونين اردشير بيرون بيايم و فرار كنم. هنگام فرار فروشنده مغازه با ديدن من از ترس موتورسيكلتش را رها كرد و من هم با سرقت موتور سيكلت او از محل گريختم، اما پس از ساعتي همسايهها مرا دستگير كردند.
متهم در ادامه براي تحقيقات بيشتر به دستور قاضي سعيد احمدبيگي در اختيار كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي قرار گرفت.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۳ دی ۱۳۹۴ - ۰۹:۲۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]