تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835137075
نقش دولت شیعی سربداران خراسان در گسترش تشیع و تمدن اسلامی - بخش اول تأثیرگذاری سربداران بر قیامهای مشابه فکری و حمایت از آنها
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نقش دولت شیعی سربداران خراسان در گسترش تشیع و تمدن اسلامی - بخش اول
تأثیرگذاری سربداران بر قیامهای مشابه فکری و حمایت از آنها
میتوان ادعا نمود تشکیل دولت صفویه و تغییر مذهب در ایران، ریشه در دگرگونیهای مذهبی و فرهنگی داشت که دولت سربداران در ایران بهوجود آوردند.
به بهانه سالروز شهادت شیخ خلیفه مازندرانی رهبر نهضت سربداران خراسان چکیده بررسی فعالیتها و اقدامات دولتها و حکومتها در گسترش یک دین یا مذهب و یا ایجاد و گسترش فرهنگ و تمدن، اهمیت فراوانی دارد. در این میان اهمیت دولت سربداران، از نخستین دولتهای شیعی امامی در ایران، بهلحاظ نوع دین و مذهب، مکان جغرافیایی، آرمانها و انگیزههای شروع قیام، دو چندان میباشد، تا جایی که میتوان ادعا نمود تشکیل دولت صفویه و تغییر مذهب در ایران، ریشه در دگرگونیهای مذهبی و فرهنگی داشت که دولت سربداران در ایران بهوجود آوردند. این نوشتار درصدد بررسی نقش این دولت در گسترش مذهب تشیع و تمدن اسلامی است و با روش توصیفی و تحلیلی به این نتیجه میرسد که این دولت با اقداماتی در حوزه فرهنگ و دانش، اعتقادات مذهبی، رفتار و رابطه حاکمان با مردم و عملکرد سیاسی، اقتصادی و عمرانی، به پایداری و گسترش مذهب تشیع در ایران و پیشرفت تمدنی در منطقه خراسان مدد رسانده است. واژگان کلیدی سربداران، گسترش تشیع، گسترش تمدن، خراسان، دولت شیعی. طرح مسئله مطالعه عملکرد دولتها و حکومتها در گسترش یک دین یا مذهب و یا ایجاد و گسترش فرهنگ و تمدن، بسیار بااهمیت است و مطالعات کاربردی در این زمینه، میتواند روشنگر مسیر برنامهریزیهای کلان یک دولت، برای آینده باشد. در این میان، اهمیت مطالعه نقش دولت سربداران در گسترش تشیع و تمدن، بهعنوان یک دولت شیعی امامی در ایران، بهلحاظ نوع دین و مذهب، مکان جغرافیایی، جمعیت، آرمانها و انگیزههای شروع قیام، دو چندان میباشد. چراکه حکومت سربداران در ایران حاصل جنبشی بود که منشأ آن، تعالیم مذهبی مکتب تشیع و احساسات بهخروشآمده مردمی شیعی بود و نوعی انقلاب مذهبی و اجتماعی درپی داشت که نتایج آن سالها بعد از فروپاشی حکومت آنها بهبار نشست و حکومت صفویه را همراه با رسمی ساختن مذهب تشیع اثناعشری در سرتاسر ایران، بهوجود آورد. (1)بنابراین لازم است با پژوهش درآثار و منابع مربوط به سربداران به جستجو و کنکاش برای یافتن علل و بررسی و تحلیل میزان تأثیرگذاری آنها در گسترش تشیع و تمدن اسلامی در دولت سربداران پرداخت. عللی که حاصل عملکرد و اقدامات این دولت باشد. نقش دولت سربداران در گسترش تشیع پس از حمله مغولان به جهان اسلام، و نابودی خلافت عباسی در بغداد، بهعنوان نماینده رسمی و مرکز قدرت جهان تسنن، که بههرحال مانع از شکوفایی تشیع بود، شرایطی ایجاد شد که فرقههای مختلف مذهب تشیع، فرصت عرضاندام پیدا کردند و در همه جوانب رشد و گسترش یافتند. (2) در این فضا، در کنار تلاشهای بیوقفه علمای شیعه اثناعشری برای زنده نگه داشتن این مذهب، ترویج تفکر عرفان شیعی که برخلاف مرسوم، عرفانی عافیتجو، منزوی و گوشهنشین نبود، در گسترش مذهب تشیع و ایجاد حکومتهای مستقل و نیمهمستقل شیعی تسریع نمود. عرفانی که آرامش را فرو گذاشته و تحتتأثیر معارف مذهب تشیع اثناعشری برای رفع ظلم و ستم و گسترش عدل و عدالت بپاخاسته بود. شاخه شیخیان سربداران خراسان، گرایشی به این نوع عرفان داشتند و تحت تعلیم تشیع اثناعشری، برای رفع ظلم و جور مبارزه میکردند. (3) اصولاً اختلافی در مشی علمای شیعی چون شیخ خلیفه، پایهگذار جنبش سربداران با علمای سنیمذهب درباری وجود داشت، که ناشی از آموزههای مکتب تشیع بود؛ و این امر سبب جذب توده مردم ستمدیده و خشم صاحبان زروزور گشت. شاهد آنکه، شیخ خلیفه گمشده خود را در طول تحصیل، نزد شیوخ مختلف و مطرح زمان خود نیافت و سرانجام در سبزوار که شهری با اکثریت شیعی بود، اقامت نمود؛ (4) و با تأکید بر آموزههایی از مذهب تشیع که ظرفیت لازم، جهت ایجاد هیجان و تحرک در جامعه را داشت، شروع به انتقاد از علمای عافیتطلب درباری نمود. علمایی که با استفاده از مذهب تسنن، بین حکومت ظالمانه مغولان و مردم، نوعی سازگاری اجباری ایجاد کرده و بهگونهای جامعه را تخدیر نموده بودند که در مقابل هر ستمی که روا داشته میشد، سکوت کرده و دم نزنند. بعد از شیخ خلیفه، نیز راه او توسط جانشینش، شیخ حسن جوری امتداد یافت. وی با زبانی صریحتر و با احیای برخی ارزشها و معارف مکتب تشیع، همچون شهادتطلبی و قیام ظلمستیز حسینی و مهدویت و انتظار موعود، در راستای احیا و ترویج تشیع و برپایی حکومتی عادلانه برپایه ایدئولوژی تشیع تلاش نمود. (5) پس از پیروزی جنبش، سربداران که یک دولت برپایه مبانی دینی بود و با آرمانها و انگیزههای مذهبی بر سر کار آمده بود، ترویج و گسترش تشیع را از رسالتهای خود میدید. بنابراین، برای تحقق این هدف، بیهق یا سبزوار را که از قدیم، مردم آن به تشیع اشتهار داشتند، مرکز حکومت خود قرار دادند و دست به اقداماتی چون دعوت از علمای شیعی به مرکز حکومت سربداران، انتشار کتب مرتبط با مذهب تشیع، تشویق شعرای شیعی و حمایت از قیامهای شیعی و یا همسو با آرمانهای سربداران زدند و با مبارزه و مقاومت در برابر حملات و هجوم دول سنیمذهب همسایه، از حیات دولت تشیع، حمایت کردند. الف) احیای آموزههای شیعی سربداران با توجه به اعتقاد و مذهبی که داشتند، چه در آغاز قیام و چه در زمانی که به حکومت رسیدند، درصدد احیای ارزشها و معارف مذهب تشیع، همچون شهادتطلبی و ظلمستیزی در قیام حسینی، مهدویت و انتظار فرج بودند. ترویج این ارزشها در جامعه نهتنها در شکلگیری قیام و تداوم حکومت سربداران مؤثر بود، بلکه به نوعی در ترویج مذهب تشیع در جامعه اسلامی نیز نقش داشت. مسئله مهدویت و اعتقاد به ظهور امام زمان(عج)، یکی از اعتقادات شیعیان اثناعشری است که شیخ خلیفه پیش از آغاز قیام، با به میان کشیدن این بعد اعتقادی، مردم را برای مبارزه با ظلم و جور حکام بسیج میکرد.(6) این آموزهها در تعالیم شیخ حسن جوری از صراحت و روشنی بیشتری برخوردار است؛ شاهد آن نامه شیخ حسن به محمدبیک جانی قربانی است که در آن اهداف و مقاصد خود را بیان مینماید. از آن نامه چنین برمیآید که وی با تکیه بر اصول و تعالیم تشیع اثناعشری، برای رفع ظلم و ستم از سر مسلمین بهپا خاسته است. (7) این آموزهها کموبیش تا اواخر دولت سربداران امتداد پیدا کردند، تا جایی که در زمان حکومت خواجه علی مؤید، مردم سبزوار به دستور خواجه علی، هر روز اسبی را به بیرون میکشیدند و به دروازه شهر میبردند، و با این اعتقاد که ظهور امام مهدی(عج) نزدیک خواهد بود، به استقبال آن حضرت میرفتند. (8) ب) رفتار مناسب حاکمان با مردمان رفتار متواضعانه برخی امیران سربدار با مردم، که عاری از هرگونه تشریفاتی بود، فاصله و حجاب بین حکومت و مردم را کاست. بهگونهای که طبقات محروم جامعه بهراحتی به حاکمان دسترسی داشتند و امرا را از جنس خود میدانستند. این امر موجب شده بود توده جامعه نسبتبه مذهب تشیع که امیران سربدار مدعی و مروج آن بودند، نگاه مثبتی پیدا کنند. در دوره حکومت سربداران، لشکریان و درویشان میتوانستند آزادانه وارد مجلس شهریاران شوند و از اعمال آنان خرده بگیرند. (9) حکمرانان سربدار، لباسی چون مردم عادی میپوشیدند، سفره برای عموم میگستراندند و سالی یکبار خانه خود را در معرض تاراج مردم قرار میدادند. (10) نقل است امیر وجیهالدین مسعود، دومین امیر سربداران، که منابع، او را فردی دیندار، سیّاس، شایسته و صالح معرفی میکنند، (11) با پیروان خود رفتاری بسیار بیتکلف و تشریفات داشته و همانند عضوی از خود آنها، با ایشان برخورد میکرده است. همین امر سبب شیفتگی پیروانش شده بود؛ تا جایی که در نثار جان خود در راه وی تردید نمیکردند. (12) درمورد خواجه شمسالدین علی نیز نقل میکنند رفتارش بهگونهای بود که حاکمیتش خواست همه مردم و دو جناح سربدار و شیخیان بود، (13) و در کفایت به مرتبهای بود که با غسّالان شهر (در طعام) شریک میشد (14) و بین خود و مردم فاصلهای ایجاد نکرد (15) و هرآنچه از مالیات ولایات عاید حکومت میگشت، بین سربداران تقسیم مینمود. (16) پس از خواجه شمسالدین، در عصر یحیی کرابی (کراوی) نیز که مردی اهل نماز و طاعت و تلاوت کلامالله بود، (17) رابطه حاکم با مردم قطع نگردید و بر سر خوان او، تمام طبقات از غنی و فقیر مینشستند. (18) بهگفته میرخواند، یحیی کراوی، در ظاهر و باطن، پهلوانصفت و فردی بااصالت و شجاع و اهل صلاح و تقوی بود و با سیاست تعادلی که درپی گرفت، توانست بین دو جناح شیخیان و نظامیان سربدار، توازن و تعادل ایجاد نماید. (19) بهنقل از دولتشاه، حیدر قصاب، دیگر حاکم سربدار نیز مردی پهلوان و اهل مروت بوده که دارای سفره عام بوده است. (20) دفاع مردم نیشابور را با آنکه اکثریت سنیمذهب بودند، در برابر حملات سهمگین ملک غیاثالدین پیرعلی که همکیششان نیز بود، میتوان ناشی از رفتار مناسب حاکمان سربداری، بهویژه خواجه علی مؤید با مردم دانست. تا جایی که حتی اسفزاری نیز در روضات الجنات، با آنکه غالباً در مقام ذم سربداران شیعه و مدح دشمنانشان است، در گزارش حملات ملک غیاثالدین پیرعلی به نیشابور، زبان به مدح رفتار خواجه علی مؤید با مردم گشوده، و او را از میان «سربداریه» به رعایت رعیت و مردمداری، و اخلاق مرضیه، ممتاز دانسته و سرآمد آن دودمان خوانده است. (21) میرخواند نیز در روضه الصفا، در توصیف خواجه علی مؤید، وی را شخصی معرفی میکند که کرمش نهایت نداشت. (22) دولتشاه نیز خواجه نجمالدین علی را فردی ملایم و اهل دل که مردم را بسیار مورد لطف و عنایت قرار داده و عام و خاص، همه از سفره او برخوردار بودند و در آغاز هر سال، خانه خود را به رسم شهریاران سربدار به تاراج میداده، وصف نموده است. (23) ج) توجه به علمای شیعی حکومت سربداران که حاصل جنبش و حرکت مردمِ شیعه اثناعشری بود، لازم میدید برای اجرای اصول شریعت، به علمای شیعی اثناعشری توجه کرده و تا حد امکان براساس آثار و نظرات شرعی آنها عمل کند. بنابراین، علاوهبر اینکه گاهی شخصیتهای مذهبی به حکومت میرسیدند، دیگر حاکمان سربدار که از پهلوانان بودند نیز، به تقویت علما و درویشان پرداختند؛ مانند پهلوان یحیی کرابی که بیشتر اوقات خود را صرف گفتگو با علما و صلحا کرده و مهمّات شرعیه را بهواسطه علمای دین، تفویض مینمود. (24) خواجه علی مؤید نیز در تعظیم علما و سادات، تا حد توان کوشید و سادات را بر علما مرجّح میداشت. (25) سربداران برای جبران کمبود عالمان و متفکران دینی، برخی از عالمان بزرگ شیعه را که در خارج از ایران میزیستند، به سبزوار فراخواندند و باب مکاتبه و گفتگو با مراکز مهم شیعه، ازجمله حلب و جبلالعامل در لبنان را گشودند. (26) بنابر گفته شهید ثانی، بین خواجه علی مؤید و شهید اول، رابطه دوستی وجود داشته و مکاتباتی نیز در زمانی که شهید اول در عراق و سپس در شام بهسر میبرده بین آنها وجود داشته است؛ (27) حتی خواجه علی مؤید در نامهای با احترام فراوان از شهید یاد کرده (28) و از او خواسته که به دیار خراسان مهاجرت نماید، اما شهید نپذیرفته و عذر آورده است، اما کتاب لمعه را برای او نوشته و توسط شمسالدین آوی ارسال کرده است. (29) د) حمایت از نگارش کتب شیعی 1. لمعه الدمشقیه آنچنانکه ابوطالب محمد، فرزند شهید اول، بیان داشته، شهید طی هفت روز، این کتاب را نگاشته، بدون آنکه کتاب فقهی دیگری غیر از مختصر النافع در دسترس داشته باشد (30) و نسخه اصل، دست شمسالدین آوی ماند و تنها یک نفر از روی آن بهسرعت استنساخ کرد که اشکالاتی نیز در آن پیدا شد و شهید آن را اصلاح کرد. این قضیه در سال 782 ق اتفاق افتاد. (31) البته شیخ حر عاملی در أمل الآمل گزارش نموده که شهید اول به مدت یکسال، در قلعهای در شام محبوس بوده که منجر به قتل ایشان شد و کتاب لمعه را نیز طی هفت روز در آنجا نگاشته است. (32) اما نمیتوان قول شیخ حر عاملی را پذیرفت. زیرا شهید اول، کتاب را در سال 782 ق نگاشته، و حبسی که منجر به شهادت ایشان شده، در سال 785 ق رخ داده است؛ چراکه ایشان در سال 786 ق به شهادت رسیدهاند. اهمیت کتاب لمعه ـ که در عصر سربداران، و به درخواست سلطان علی، (33) توسط شهید اول تألیف شده است ـ بهقدری است که محور بسیاری از دروس و مباحث فقهی حوزههای علمی شیعی قرار گرفته و شروح و حواشی متعددی توسط فقیهان برجستهای در دوران بعد ـ همچون شهید ثانی ـ بر آن کتاب نگاشته شده است. میتوان به جرئت ادعا کرد که در چندین قرن گذشته، همه طلاب و جویندگان علم فقه شیعی در مراکز علمی، این کتاب و شروح آن را بهعنوان کتاب درسی مطالعه کرده و میکنند. اینهمه شاهد بر قوت علمی این کتاب است که محوریت برای تألیف کتب فقهی دیگر و شروح ارزشمند قرار گرفته است؛ ازجمله این شروح، کتاب البهجه المرضیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، اثر شهید ثانی است. 2. راحه الأرواح و مونس الأشباح ابوسعید یا ابوعلی الحسن بن الحسین السبزواری البیهقی که خود را در برخی تألیفاتش حسن شیعی معرفی نموده (34) در سایه حمایتهای امیران سربدار رساله راحه الأرواح و مونس الأشباح را نگاشت. (35) وی که عالمی فاضل، متکلمی عارف و فقیهی واعظ بوده، در عصر سربداران و شهید اول میزیسته است. (36) وی کتاب راحه الارواح را که در شرح زندگانی و احوال نبی مکرم اسلام| و ائمه اطهار(علیهم السلام) است، به درخواست یحیی کرابی، حاکم سربداری نوشته و به او تقدیم نموده است. (37) ه) تشویق و ترغیب شعرا هنر شعر در جامعه آن روز که فاقد رسانههای جمعی پیچیدهای مانند امروزه بود، تا حدودی نقش رسانهها را ایفا میکرد. همانطور که در دنیای امروز، دولتها از برخی رسانهها که همسو با اهداف آنها فعالیت میکنند، حمایتهای مادی و معنوی میکنند، سربداران نیز با هدف احیا و گسترش مذهب تشیع، شاعران شیعی را مورد حمایت قرار دادند. ابنیمین نمونهای از شعرای شیعی مورد حمایت دولت سربداران است. ابن یمین، یگانه شاعر با مسلکی است که از روی عقیده و ایمان، قلم و هنر خود را در راه پیشرفت نهضت سربداران بهکار انداخته و حاضر نشده است که نیروی ذوق و قریحه خود را در راه مدیحهسرایی امرای فئودال به کار اندازد. (38) وی یکی از شاعرانی است که در قالب قطعه، نمونههای دلپذیری خلق کرده است. این قطعهها که بخش قابل توجهی از دیوان او را تشکیل میدهند، در موضوعاتی چون نصیحت، اندرز، مدح، دعا، حکمت و ... سروده شدهاند. البته درعینحال بخش عمده دیگر دیوان وی را قصاید و غزلیات و دیگر قالبهای شعری شکل دادهاند. (39) در جنگی که بین امیر وجیهالدین مسعود سربداری و سلطان معّزالدین حسین کرت در سال 743 ق در خواف روی داده و ابنیمین نیز آن هنگام در اردوی نظامیان بوده و جنگ به شکست سربداران منجر شده، نسخه نخستین این دیوان بهدست غارتگران افتاده و از بین میرود. هرچند بعدها به تدوین دوباره این دیوان پرداخته و آنچه از اشعار سابق یافته بر آن افزوده است. (40) هماکنون نسخهای خطی از این دیوان در موزه و مرکز اسناد کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است. سربداران در راستای سیاست گسترش تشیع، شعرای غیر شیعی را نیز مورد حمایت قرار داده و آنها را تشویق به سرودن اشعاری در مدح اهلبیت(علیه السلام) و درباره آرمانهای شیعه نمودند و گاهی نیز آنها را بر این کار اجبار مینمودند. اما این اقدام سربداران در حمایت از شعرا، زمانی دچار انحراف از اهداف اولیه خود شد که، شعرا به سرودن اشعاری در مدح حکومت و سران دولت پرداختند و حاکمان نیز از این امر،که مخالف معارف شیعی و مرامنامه نانوشته سربداران بود، استقبال نمودند. و) تأثیرگذاری سربداران بر قیامهای مشابه فکری و حمایت از آنها برخی از قیامهایی که در قرن هشتم هجری در ایران به وقوع پیوست، از لحاظ ترکیب اجتماعی و معتقدات و تمایلات، به مذهب سربداران خراسان نزدیک و تا حدی انعکاس جنبش مزبور بود. (41) تعدادی از این قیامها در زمان حکومت سربداران رخ داد و مورد حمایت مستقیم آنها قرار گرفت؛ مانند حمایت خواجه علی مؤید از پهلوان اسد بن طوغان شاه خراسانی. پهلوان اسد، علیه منافع آلمظفر سنیمذهب در عهد حکومت شاه شجاع، حکومتی نظیر حکومت سربداران در کرمان ایجاد کرده بود. (42) همچنین حمایت از دولت مرعشیان مازندران و آلکیا گیلان که مستقیماً تحتتأثیر سربداران شکل گرفتند. (43) برخی قیامها نیز بعدها و در نقاطی دورتر از خراسان، تحتتأثیر تفکر سربداران صورت پذیرفت که پارهای از آنها منجر به تشکیل دولتهای شیعی در ایران گردید، مانند نهضتهای مردمی با عنوان سربداران در شهرهای سمرقند، هرات، اصفهان و کرمان در دوره تیمور گورکانی. (44) حرکت شاه اسماعیل صفوی و تشکیل حکومت شیعی یکپارچه در سرتاسر ایران را نیز میتوان برجستهترین محصول تفکر جنبش سربداران دانست. اینهمه نشان نفوذ عمیق فکری و عقیدتی سربداران بهویژه جناح مذهبی آن یعنی شیخیه دارد که به خراسان محدود نماند (45) و افکار سربداران در نواحی ساحلی دریای خزر یعنی گیلان و مازندران که مردم آن از دیرزمان به مذهب شیعه گرویده بودند، رواج یافت (46) و بنابر گزارش ابنبطوطه حتی در عراق، آفریقا نیز شناخته شده و تأثیرگذار بود. (47) ی) حمایت از حیات دولت شیعی با هجوم مغولان، سه قدرت برجسته جهان اسلام، یعنی قدرت خوارزمشاهان، قدرت خلفای عباسی و قدرت اسماعیلیان، از هم فرو پاشید. (48) هرچند ایرانیان از مدتها قبل با حکومت متمرکز آشنایی داشتند و درواقع پایههای حکومتشان بر مبنای تمرکز بود، اما مغولان، بهدلیل زندگی بیابانگردی و شبانی، عادت به کوچ کردن، بهویژه بین مناطق ییلاق و قشلاقی داشتند و به حکومت متمرکز علاقهای نداشته و با شیوه تقسیم مملکت به ایالات متعدد حکومت میکردند. (49) نمایندگان ایلخان نیز در ایالات باعنوان «حاکم» و گاه «والی»، امور نظامی را خصوصاً در مناطق خطرناک و مرزی عهدهدار بودند. (50) این موضوع، پس از مرگ ابوسعید و پایان کار ایلخانان مغول، نمود بیشتری پیدا کرد و هرکس از حکام ایلخانی در قلمرو حکومت خود کوس استقلال فرو کوفت. (51) بنابراین، در ایران شاهد ایجاد جریانهای سیاسی، مذهبی، اقتصادی و اجتماعی گوناگونی میباشیم که نزدیک به یک و نیم قرن، تا روی کار آمدن صفویان، بهطول انجامید. (52) دولتهای مانند آلکرت، آلمظفر، ... از آن جملهاند. این دول، برای کسب قدرت بیشتر، غالباً با یکدیگر درگیر بودند، و گاه اختلافات مذهبی بر شدت این مخاصمات میافزود. نمونهای از این جنگها، جنگ زاوه (53) بود. این نبرد با انگیزهای سیاسی ـ مذهبی در سال 743 ق، توسط ملک معزالدین حسین کرت که خود را ملک اسلام میخواند و مدعی رهبری جهان اسلام بود، آغاز شد. وی از نظر عقیدتی وابسته به اهلسنت و از نظر سیاسی متحد طغاتیمورخان بود که در نبردی قبل از جنگ زاوه، از سربداران شکست خورده بود. ملک معزالدین حسین، بسیار نگران گسترش تشیع در خراسان و نفوذ آن در سرزمینهای شرق خراسان بود. بنابراین، برای تحریک احساسات مذهبی اهلسنت و شرکت آنها در جنگ، مانند سربداران، دست به تبلیغات مذهبی زد و علمای اهلسنت را در جنگ شرکت داد تا هرچه بیشتر سپاهیان خود را راغب به جنگ سازد. (54) نمونه دیگر اینگونه جنگهای مذهبی، حمله ملک غیاثالدین پیرعلی که مذهب حنفی داشت و دارای تعصبات مذهبی بسیاری بود به نیشابور است. وی تحتتأثیر ائمه نظامیه هرات که فتوا میدادند دفع شیعه واجب است، لشکر کشیده و به نیشابور رفت. خواجه علی مؤید نیز مردان نامدار و دلیران کارزار را از سبزوار به نیشابور فرستاد و در محافظت و استحکام شهر تلاش بسیاری نمود. درگیریهای میان هر دو گروه، به کوچههای نیشابور کشیده شد و اوضاع بر مردم شهر بسیار سخت گردید. هرچند بیشتر مردم نیشابور سنیمذهب بودند، اما چون حکومت، مذهب تشیع را تقویت میکرد، سنیمذهبان نیشابور نیز برپایه «الناس علی دین ملوکهم»، خود را بر تشیع میداشتند. بنابراین، با همکاری مردم، دروازهها بر سپاهیان ملک غیاثالدین پیرعلی بسته و طرفین به جنگ در پشت دیوارهای شهر مشغول شدند. مدت محاصره شهر به درازا کشید و نواب ملک غیاثالدین مصلحت دیدند که به هرات بازگردند و سال بعد بیایند. (55) پس بازگشتند و سال دیگر در اول فصل بهار که ملک غیاثالدین با لشکر جرار قصد حمله به نیشابور کرد، خواجه علی مؤید جمعی را برای یاری و صیانت بدانجا، فرستاد و خود در سبزوار باقی ماند و برای اهالی نیشابور پیغام دلداری فرستاد. زمانیکه ملک غیاثالدین به نزدیکی دروازههای نیشابور رسید، مردم از شهر بیرون آمده و بر هرویان حمله بردند. تعداد بسیاری از طرفین کشته و زخمی گشته و سرانجام نیشابوریان به داخل دیوار و باروی شهر پناه بردند و تا چهل روز وضعیت چنان بود که بیشتر وقتها از صبح تا شام به جنگ و پیکار و کارزار مشغول بودند و هیچ پیروزی برای لشکر ملک غیاثالدین میسر نمیشد. بنابراین، دوباره به هرات باز گشتند. (56) سال بعد، ملک غیاثالدین دوباره به نیشابور لشکر کشید و در این حمله خرابی و ویرانی بسیاری بهبار آورد، باغات نابود، عمارات ویران، کاریزها انباشته و درختان از بیخ انداختند. نقل است در خلال این احوال، ملک غیاثالدین از یکی از رعایای آنجا پرسید که بنای اسلام چند است؟ آن شخص بیتأمل در پاسخی جالب و معنادار، چنین گفت: «بمذهب ملک، سه، اول: غلات مردم را چرانیدن، دوم: کاریزها انباشتن سوم: درختهای مسلمانان از بیخ برکندن.» ملک غیاثالدین متأثر گشته، دست از آن افعال برداشت، و به هرات بازگشت. (57) پی نوشت: [1]. آژند، قیام سربداران، ص 5. 2. همان، ص 30. 3. همان، ص 31 ـ 30. 4. زمچی اسفزاری، روضات الجنات، ج 2، ص 29؛ میرخواند، روضه الصفا، ج 5، ص 4499. 5. آژند، قیام سربداران، ص 41. 6. همان، ص 38. 7. همان، ص 41. 8. زمچی اسفزاری، روضات الجنات، ج 2، ص 29؛ میرخواند، روضه الصفا، ج 5، ص 4524. 9. راوندی، تاریخ اجتماعی ایران، ج 2، ص 340. 10. همان. 11. میرخواند، روضه الصفا، ج 5، ص 4498 ـ 4497 و 4511. 12. امیر مسعود، در میان نوکران و اصحاب، خود را همچون یکی از ایشان میداشت و در تصرف اموال، خود را بر دیگران تفضیل نمینهاد و با خلق طریقه صلاح و سداد و راستی میبرزید، نوکران به جان از او بازنمیماندند. (آملی، تاریخ رویان، ص 182) 13. میرخواند، روضه الصفا، ج 5، ص 4513. 14. همان، ص4516. 15. راوندی، تاریخ اجتماعی ایران، ج 2، ص 338. 16. کمالالدین، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج 1، ص 276. 17. دولتشاه سمرقندی، تذکره الشعراء، ص 283. 18. راوندی، تاریخ اجتماعی ایران، ج 2، ص 338؛ میرخواند، روضه الصفا، ج 5، ص 4518. 19. همان. 20. دولتشاه سمرقندی، تذکره الشعراء، ص 284. 21. زمچی اسفزاری، روضات الجنات فی اوصاف مدینه هرات، ج 2، ص 30. 22. میرخواند، روضه الصفا، ج 5، ص 4524. 23. دولتشاه سمرقندی، تذکره الشعراء، ص 287. 24. میرخواند، روضه الصفا، ج 5، ص 4518. 25. همان، ص 4524. 26. خضری، تشیع در تاریخ، ص 356. 27. و کان بینه و بین المصنف+ موده و مکاتبه علی البعد إلی العراق، ثم إلی الشام. (عاملی (شهید ثانی)، الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، ج 1، ص 239) 28. در این نامه خواجه علی، شهید اول را «وارث علوم الانبیا و المرسلین و محیی مراسم الائمه الطاهرین» نامیده است و سپس نیاز شیعیان خراسان را به دانش وی متذکر شده: «انّ شیعه خراسان صانها الله تعالی عن الحدثان متعطّشون الی زلال وصاله و الاغتراف من بحار فضله». و در ادامه از نبود عالمی در خراسان که آنها از دانش وی بهره برند، خبر داده: «انا لا نجد فینا من یوثق بعلمه فی فتیاه او یهتدی الناس برشده و هداه» و آنگاه از ایشان دعوت نموده که به خراسان سفر نماید: «أن یتفضّل علینا، و یتوجّه إلینا، متوکّلا علی الله القدیر، غیر متعلّل بنوع من المعاذیر». (عاملی (شهید اول)، غایه المراد فی شرح نکت الإرشاد، مقدمه ج1، ص 165) 29. عاملی (شهید ثانی)، الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، ج 1، ص 239. 30. عاملی (شهید اول)، اللمعه الدمشقیه، ص 11. 31. عاملی (شهید ثانی)، الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، ج 1، ص 239. 32. حر عاملی، أمل الآمل، ج 1، ص 183. 33. عبارت شهید اول در مقدمه کتابش دلالت بر سفارشی بودن این کتاب میکند: «فهذه اللّمعه الدّمشقیّه فی فقه الإمامیّه إجابه لالتماس بعض الدّیّانین.» (عاملی (شهید اول)، اللمعه الدمشقیه، ص 21) البته بهاعتقاد شهید ثانی، منظور از دیانین در عبارت شهید اول، شمسالدین آوی، از اصحاب خواجه علی مؤید است که واسطه شهید اول و خواجه علی در انتقال کتاب لمعه بوده است. (عاملی (شهید ثانی)، الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، ج 1، ص 238) 34. امین، أعیان الشیعه، ج 5، ص 51. 35. خضری، تشیع در تاریخ، ص 356. 36. امین، أعیان الشیعه، ج 5، ص 51. 37. همان. 38. راوندی، تاریخ اجتماعی ایران، ج 2، ص 337. 39. میرجعفری، «ابن یمین شاعر سربداران»، رشد معلم، ش 245، دی 1388، ص 24. 40. آقابزرگ تهرانی، الذریعه إلی تصانیف الشیعه، ج 4، ص 148، ش721؛ همان، ج 9، ص 34، ش 191؛ ابنیمین، دیوان اشعار ابنیمین، مقدمه مصحح، ص الف. 41. روحانی، «انعکاس نهضت سربداران در جهان اسلام»، کیهان اندیشه، ش 30، خرداد و تیر 1369، ص 30؛ پطروشفسکی، نهضت سربداران خراسان، ص 108. 42. همان؛ آژند، قیام سربداران، ص 84. 43. پطروشفسکی، نهضت سربداران خراسان، ص 102 و 108؛ خضری، تشیع در تاریخ، ص 358. 44. آژند، «سربداران سمرقند»، کیهان فرهنگی، ش 8، آبان 1363، ص 25. 45. پطروشفسکی، نهضت سربداران خراسان، ص 101. 46. همان، ص 102. 47. یعرفون بالعراق بالشطّار و یعرفون بخرسان بسرابدالان و یعرفون بالمغرب بالصّقور. (ابنبطوطه، رحله ابنبطوطه، ج 3، ص 46) 48. آژند، قیام سربداران، ص 22. 49. اشپولر، تاریخ مغول، ص 335. 50. همان، ص 337 ـ 336. 51. ابنبطوطه، رحله ابنبطوطه، ج 2، ص 43. 52. آژند، قیام سربداران، ص 23 ـ 22. 53. زاوه، منطقهای بین هرات و نیشابور بود که شامل 220 روستا بوده است. (یاقوت حموی، معجم البلدان، ج 3، ص 128؛ صفیالدین بغدادی، مراصد الاطلاع، ج 2، ص 655) این مکان محل زندگی و دفن شیخ صالح قطبالدین حیدر (618 ق) بوده (ابنبطوطه، رحله ابنبطوطه، ج 3، ص 56) که همان تربت حیدریه امروزی میباشد. (همان، پاورقی 127) 54. آژند، قیام سربداران، ص 60 . 55. زمچی اسفزاری، روضات الجنات، ج 2، ص 30. 56. همان. 57. همان، ص31. سید روحالله پرهیزکاری: دانشجوی دکتری تاریخ و تمدن اسلامی دانشگاه معارف اسلامی. فصلنامه علمی ـ پژوهشی تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی 13 ادامه دارد...
http://fna.ir/
94/10/12 - 05:45
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]
صفحات پیشنهادی
آرمانگرایی شیعی و نقش آن در تحقق نظام سیاسی ـ اجتماعی مطلوب - بخش اول عنصر ایرانیّت و پذیرش تشیّع
آرمانگرایی شیعی و نقش آن در تحقق نظام سیاسی ـ اجتماعی مطلوب - بخش اولعنصر ایرانیّت و پذیرش تشیّعآرمانهای شیعه به لحاظ ذات پویا پیشرونده و متصرف خود در هر تاریخی که جریان پیدا کنند در دل واقعیتها و با خلع و لبسی که نسبت به واقعیتها دارند به نقطه کمال و تحقق کامل خود نزدیک میارائه ۱۴۰ مقاله به همایش/ پیام آیت الله مظاهری به همایش دولت، تمدن اسلامی
رئیس حوزه علمیه اصفهان آنچه لطمه های سنگین تری را بر پیکر تمدن اسلامی وارد ساخته جهالت و عمل نادرست خود مسلمانان در برهه هایی از تاریخ بود که هنوز نیز در گوشه و کنار جهان اسلام دیده می شود به گزارش خبرنگار صاحب نیوز همایش دولت تمدن اسلامی با حضور اندیشمندان حوزویان و دانشگاهآئین اختتاحیه اولین هفته علمی تمدن نوین اسلامی برگزار میشود
آئین اختتاحیه اولین هفته علمی تمدن نوین اسلامی برگزار میشود شناسهٔ خبر 3010932 - یکشنبه ۶ دی ۱۳۹۴ - ۱۵ ۳۶ حوزه و دانشگاه > علوم انسانی آیین اختتاحیه اولین هفته علمی تمدن نوین اسلامی فردا ۷ دی ماه در دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی برگزار می شود به گزارش خبرگزارخبر گزاری فارس - حجتالاسلام غلامی در اختتامیه هفته تمدن نوین اسلامی: فرض تمدن نوین اسلامی منهای دولت اسلامی ا
حجتالاسلام غلامی در اختتامیه هفته تمدن نوین اسلامی فرض تمدن نوین اسلامی منهای دولت اسلامی امکانپذیر نیسترئیس شورای سیاستگذاری هفته علمی تمدن نوین اسلامی گفت شک نکنیم که وجود نظام سیاسی و دولت اسلامی قدرتمند در رسیدن ما به تمدن اسلامی نقش منحصر بفردی دارد بهطوری که فرض تمدنبررسی شرط تقوا و عدالت مقامات حکومتی در فقه امامیه و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران - بخش اول ماهیت فقهی مناص
بررسی شرط تقوا و عدالت مقامات حکومتی در فقه امامیه و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران - بخش اولماهیت فقهی مناصب حکومتیبر مبنای فقه شیعه هیچکس بر دیگری حق حاکمیت و ولایت ندارد مگر اینکه شارع مقدس ولایت را برای او تنفیذ کرده باشد چکیده &در مسابقات فوتسال کارمندان دولت خراسان جنوبی: دادگستری در مقابل بانک سپه مغلوب شد/ شورای هماهنگی تبلیغات اسلام
در مسابقات فوتسال کارمندان دولت خراسان جنوبی دادگستری در مقابل بانک سپه مغلوب شد شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی از سد بانک تجارت گذشترئیس هیئت ورزشهای همگانی بیرجند گفت در مسابقات فوتسال کارمندان دولت خراسان جنوبی تیم فوتسال بانک سپه در مقابل تیم دادگستری پیروز میدان شد و تیم شودر همایش «دولت تمدن اسلامی» مطرح شد انتقال ارزشهای انقلاب اسلامی دیگر ملتها را به حرکت واداشته است
در همایش دولت تمدن اسلامی مطرح شدانتقال ارزشهای انقلاب اسلامی دیگر ملتها را به حرکت واداشته استرئیس همایش دولت تمدن اسلامی گفت الگوگیری از ارزشهای انقلاب اسلامی کشورهای نیجریه لبنان بحرین و یمن را به حرکت واداشته است به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان سالن همایش صدا و سیمایتمدن نوین اسلامی منهای دولت مقتدر اسلامی، منتفی است
رئیس شورای سیاستگذاری هفته تمدن نوین اسلامی تمدن نوین اسلامی منهای دولت مقتدر اسلامی منتفی است شناسهٔ خبر 3011439 - دوشنبه ۷ دی ۱۳۹۴ - ۱۰ ۵۸ دین و اندیشه > همایش ها و میزگردها حجت الاسلام رضا غلامی گفت تمدن نوین اسلامی منهای دولت مقتدر اسلامی فرضا منتفی است و به نظر من اخبر گزاری فارس - آرمانگرایی شیعی و نقش آن در تحقق نظام سیاسی ـ اجتماعی مطلوب - بخش دوم و پایانی عبور از سلطنت
آرمانگرایی شیعی و نقش آن در تحقق نظام سیاسی ـ اجتماعی مطلوب - بخش دوم و پایانیعبور از سلطنت و تحقّق ولایتاصولاً ایرانیان تحصیلکرده به خصوص اگر چند اثر فلسفی اروپایی را خوانده باشند و با ادبیات کشورشان نیز آشنا باشند خود را به مراتب بالاتر از هر روشنفکر اروپایی تصور میکنند &«امر به معروف و نهی از منکر» از منظر فقه و حقوق و بررسی جایگاه دولت و ملت - بخش اول جایگاه دولت و ام
امر به معروف و نهی از منکر از منظر فقه و حقوق و بررسی جایگاه دولت و ملت - بخش اولجایگاه دولت و امر و نهی آن بر مردمامر به معروف و نهی از منکر از جمله واجبات مهم دین اسلام است که اجرا یا اجرا نکردن آن تأثیر عمیق و گستردهای بر تمام ابعاد جامعه دارد چکیده «امر به معرو-
گوناگون
پربازدیدترینها