تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 13 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):عدالت نيكو است اما از دولتمردان نيكوتر، سخاوت نيكو است اما از ثروتمندان نيكوتر؛...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820357578




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

افسانه ها و اسطوره هاي ايرلند و اسكانديناوي


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : افسانه ها و اسطوره هاي ايرلند و اسكانديناوي pareparvaz519th September 2008, 06:09 PMشگون های ايرلندی لپركان ها كه نام ديگرشان كلاريكورن است در طبقه بندي بندي و.س.ج در طبقه سوم قرار دارد يعني جادوگران كاردان مي توانند اين موجودات را رام كنند.لپركان از پري باهوش تر است و مانند وروجك،جن كوتوله يا داكسي خبيث نيست اما در هر حال بدجنس و ونابكار است.طول قامت لپركان ها به 15 سانتي متر مي رسد ،رنگ آن سبز است و تنها در ايرلند يافت مي شود.اين جانور با استفاده از برگ درختان لباس ساده اي براي خود درست مي كند.از ميان "ردم مينياتوري" فقط لپركانها هستند كه صحبت مي كنند اما هيچ گاه خواستار تغيير گروهشان به "آدميزادگان"نشده اند.لپركانها بچه زا هستند و اكثرا در جنگل ها و مناطق جنگلي زندگي مي كنند.لپركان ها ماده اي شبيه به طلاي واقعي توليد مي كنند كه پس از چند ساعت از بين مي رود و موجب خنده و سرگرمي آنها مي شود.لپركانها از برگ درختان تغذيه مي كنند و با وجودي كه مسخرگي و لودگي آنها معروف است هيچ گاه آسيب جدي و پايداري به انسانها وارد نكرده اند. راگناروك چيست؟ راگناروک راگناروک یا Ragnarok یا Ragnarök، فرجام خدایان , نبرد نهایی آنهاو پایان کار جهان در اساطیر اسکاندیناوی است. نشانه‌های راگناروک راگناروک دارای نشانه‌هاییست: نخستین نشانه فیمبولوتر، زمستان زمستانها است. سه زمستان پیاپی، بدون تابستانی در میانه. نزاع و شرارت افسارگسیخته‌ای در میان انسانها پدید می‌آید، حتی در میان اعضای خانواده‌ها، و هر آنچه نیکی است به فراموشی سپرده خواهد شد. این شروعی است بر پایان همه چیز. تعقیب همیشگی خورشید توسط گرگ اسکول به نتیجه می رسد و گرگ خورشید را خواهد بلعید. برادرش هاتی نیز ماه را فروخواهد داد و بدین ترتیب زمین در تاریکی فرو می رود. ستارگان از آسمان به زیر می افتند. یک خروس بر یوتون ها و خروس طلایی بر خدایان بانگ می زند و رسیدن زمان موعود را اعلام می کند. خروس سومی نیز با بانگ خویش مردگان را بر می انگیزد. زمین بر اثر زلزله های شدید در آستانه متلاشی شدن قرار می گیرد و هر چه بند و زنجیر در جهان هست، از هم خواهد پاشید. بدین ترتیب گرگ سهمگین فنریر و همچنین پدر منحوسش لوکی از بند رها خواهند شد و برای مقابله با خدایان برخواهند خاست. یورمونگاند برای رساندن خود به ساحل به خود پیچ و تابهای هولناکی می دهد که در اثر آن موج‌های عظیم در در دریا پدید می‌آیند. با هر نفس، افعی شوم زمین و آسمان را به سم خویش می‌آلاید. بر اثر موجهای ناشی از حرکت یورمونگاند، کشتی ارواح از خشکی رها می‌شود . ساکنان دنیای مردگان به فرماندهی لوکی بادبان می‌کشند. در جنوب غول‌های آتشین به فرماندهی سورت به مقابله با خدایان برمی‌خیزند. سورت شمشیری به دست خواهد داشت که به مانند خورشید می‌درخشد و سطح زمین را سوزانده و تاول‌دار می‌کند. pareparvaz5119th December 2008, 11:44 AMتک‌شاخ موجودی افسانه‌ای به شکل اسب با یک شاخ روی سر است. بر پایه افسانه‌ها، تک شاخ ها را نمی توان به آسانی شکار کرد زیرا بسیار چابک هستند ... آن ها زنان و دختران را به مردان ترجیح می دهند ... البته بعضی گویند که آن ها فقط توسط زنان رام می شوند. اسب تک شاخ اسبی (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) سفیدو (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) زیبا با یال های بلند است که در افسانه (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) های اکثر نقاط اروپا از آن یاد شده است. این موجود تخیلی بدنی به شکل اسب و شاخی در بالای سر خود دارد که قالبا به شکل مارپیچ است. تک شاخ ها در ابتدای کره بودنشان طلایی (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) رنگند و پس از آن در سیر بلوغ به رنگ نقره ای در می آیند و بعد از بلوغ کامل سفید رنگ می شوند . آن ها عموماً از اسب های عادی لاغر تر ولی بلند ترند. ریشه اصلی تولد این موجود افسانه (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) مشخص نیست . بعضی می گویند که این افسانه از یونان نشات می گیرد اما به خاطر گستردگی داستان هایی با شخصیت تک شاخ در کل اروپا و به خصوص شمال اروپا نمی توان آن را کاملاً جز اساطیر یونان (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند D 9%86%D 8%A 7%D 9%86) نام برد. ریشه تک شاخ کنونی تندیسی از تک‌شاخ در ایرلند تک شاخ های کنونی با تک شاخ های افسانه های گذشته اروپا بسیار متفاوت است. تک شاخ های سفید و بزرگی که شاخی چند متری بر سر داشتند و صورتشان کمی گرد تر از اسب بود در طول زمان دستخوش تغییراتی شدند که آن ها را به صورت اسبی سفید و لاغر با شاخی مارپیچ و کوتاه و یال های بلند در آورد. ریشه این تک شاخ های کنونی هم مشخص شده نیست اما گمان می رود این تک شاخ از دانمارک (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) و اسکاندیناوی (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند 8%A 7%D 9%88%DB%8C) ریشه می گیرد. قضيه از اينجا شروع ميشود که در کنار رودخانه ي آرپا چايی که در آذربايجان جاريست و اين رود از شعبه های قيزيل اؤزن(زرینه رود) ميباشد در يکی از دهات دختری ساري تللي(گيسو طلا) و آلا گؤز(چشم شهلا) به دنيا مي آيد. پدر و مادرش نام اين دختر را سارای که در ترکي آذري شکل تغییر يافته ساری آی(ماه نقره فام) ميباشد ميگذارند. سارایِ داستان ما در طبيعت آذربايجان پرورش مي يابد و دختری ماه رو ميشود.بزرگان ده سارای را به پسری به نام خان چوپان نامزد ميکنند. روزی چشم خان ده به سارا ميافتد. خان ، پدر سارای را فرا ميخواند و از او ميخواهد که سارای را به عقد او در آورد.پدر سارای که مرد ريش سفيدی بود و به خان چوپان قول مردانه داده بود و مصداق آتاسؤزي(حرف مرد یکیه!)(ضرب المثل) آذربايجانی (کيشی توپوردوغون يالاماز) پيشنهاد خان ده را رد ميکند.خلاصه از خان اصرار و از پدر انکار. و در این موقع است که خان متوسل به زور شده و او را مورد ضرب و شتم قرارداده و سارای را تهدید میکند که در صورت سرباز زدن از خواسته ئ خان دیگر پدر خود را نخواهد دید چون او پدرش را خواهد کشت. سارای که به جز پدر کسی را نداشت و نمیتوانست رنج و عذابش را ببیند بر خلاف علاقه ئ وافرش به خان چوپان و قولی که به او داده بود تن به خواسته ئ خان ظالم داد. و روزی که سارای گفت که آماده ازدواج با خان ميباشد همه از اين تصميم او متحیر شدند ولی او چاره ای جز این نداشت چون او شیر دختر ترک آذری بود و پاکدامن. و سارای به دنبال خان راهی شد اما در راه تنش را به آب جاری آرپا چای(رودخانه آرپا) سپرد و خود را جاودانه ساخت. pareparvaz5121st December 2008, 11:05 AMوالهالا (Valhalla) یعنی تالار کشتگان (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند %A 9%D 8%B 4%D 8%AA%DA%AF%D 8%A 7%D 9%86&action=edit&redlink=1) (تالار شهدا (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند %B 4%D 9%87%D 8%AF%D 8%A 7&action=edit&redlink=1)) در اساطیراسکاندیناوی (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند DA%A 9%D 8%A 7%D 9%86%D 8%AF%DB%8C%D 9%86%D 8%A 7%D 9%88%DB %8C) تالاری است متعلق به اودین (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند). این تالار عظیم پانصد و چهل در دارد. تیرهای سقف این تالار نیزه هستند و سقف تالار از سپرهای بسیار پوشیده شده است. زره‌های سینه‌پوش فلزی نیز برای ساخت کرسی‌های این تالار به کار رفته‌اند. یک گرگ از درب غربی تالار مراقبت می‌کند و عقابی در بالای آن در پرواز است. والگيری‌ها (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) نیمی از افرادی که در میدان نبرد کشته می‌شوند را به این تالار می‌آورند. این قهرمانان که اینهریار (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) نامیده می‌شوند، در این تالار خود را برای نبرد روز راگناروک (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) آماده می‌کنند. در روز راگناروک (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) از هر در این تالار هشتصد جنگجو شانه به شانه خارج شده و به سوی میدان نبرد می‌روند. والهالا ترجمه ای انگلیسی از واژه نوردیک وال هول یا (Valhöll) به معنی تالار کشتگان است. pareparvaz5123rd December 2008, 09:57 AMاینهریار Einherjar در اساطیر نورس قهرمانانی هستند که شجاعانه در میدان‌های نبرد به خاکمی افتند. این قهرمانان راوالگيریها (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) از میان کشتگان نبردها انتخاب می‌کنند و به والهالا (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند)، تالار مخصوصاودین (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند)درآسگارد (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند)منتقل می‌کنند تا در آنجا خود را برای نبرد نهایی در روزراگناروک (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) آماده کنند. به روایتی این قهرمانان را اودین (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) و فریا (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند)میان خود تقسیم می‌کنند. اینهریار هر صبح با صدایخروسی به نام گولینکامبی (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند A 9%D 8%A 7%D 9%85%D 8%A 8%DB%8C&action=edit&redlink=1)، که معنی نامش «زرین شانه» است، از خواب برخاسته، به تمرین جنگ میپردازند. آنها به این تمرین ادامه می دهند تا زمانی که همگی یکدیگر را قطعه قطعهمی‌کنند. اما شب هنگام به صورت معجزه‌آسایی زخمهای آنها شفا یافته و در کناراودین (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند)به جشن وشادمانی می‌پردازند. غذا و شراب لازم برای این جشنها به شیوه ای عجیب تهیه می شوند. غذای آنها توسط آشپزی به نامالدریم نیر (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند 85_%D 9%86%DB%8C%D 8%B 1&action=edit&redlink=1)از گوشت گرازی به نامسیریم نیر (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند %86%DB%8C%D 8%B 1&action=edit&redlink=1)که هر شب کشته شده و صبح دیگر بار زنده می شود، در دیگی به نامآندریم نیر (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند 85_%D 9%86%DB%8C%D 8%B 1&action=edit&redlink=1)پخته می شود. شراب ویژه ای به ناممید (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند)نیز از پستانهای بزی به نامهایدرون (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند 88%D 9%86&action=edit&redlink=1)، که بر پشت باموالهالا (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند)زند� �ی می کند و از برگهایایگدراسیل (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند 9%84)تغذیه می کند جاریست که به مصرف اینهریار واودین (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند)میرسد. درراگناروک (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند)� � شجاع‌ترین اینهریار لشکراودین (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند)را برای مبارزه بایوتونها (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند)شکل می دهند و به همراه خدایان به نبردی که سرانجام آن از پیش گفتهشده می‌تازند. وایکینگ‌ها شمایل‌ها و آویزهای اینهریاررا به نشان دلاوری و امید پیوستن به آنها با خود حمل می‌کردند. pareparvaz5126th December 2008, 12:12 PMنورن‌ها (Norns) در اساطیر اسکاندیناوی نیمه الهگان، یافرشتگان سرنوشت هستند. این سه خواهر به نامهایاورد (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) (به معنی سرنوشت) ،ورداندی (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند AF%DB%8C&action=edit&redlink=1)(بایستگی و ضرورت) واسکولد (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند AF&action=edit&redlink=1) (زمان حال) هم سرنوشت انسان‌ها و هم سرنوشت خدایان و هم جریانهای طبیعی و دائمیکیهان را کنترل می کنند. آنها همچنین نگهبان چاه سرنوشت،اورداربرونر (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند B 1%D 8%A 8%D 8%B 1%D 9%88%D 9%86%D 8%B 1&action=edit&redlink=1)، در زیر یکی از ریشه هایایگدرازیل (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند 9%84)درآسگارد (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند)هستند. وظیفه و ماموریت مهم دیگر نورن ها مراقبت ورسیدگی بهایگدرازیل (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند 9%84)است. از آنجا که این درخت همواره در معرض خطر قرار دارد و در حال فساداست، نورن ها با پاشیدن گل و آب چاه سرنوشت، سعی در توقف و یا حد اقل کند کردن اینروند دارند. در بعضی روایت ها، نورن ها همچنین در امروضع حمل و تولد نوزاد به مادر و فرزند کمک می کردند، و در بعضی موارد چنین تصور میشده که هر شخص، نورن مخصوص به خود را دارد pareparvaz5128th December 2008, 06:54 PMثور یا Thor خدای آذرخش در اساطیر اسکاندیناوی، پسر اودین و یورد و یکی از قدرتمندترین خدایان است. او با سیف، یکی از الهگان باروری ازدواج کرده است، ولی با ماده غولی به نام یارسانکسا (به معنی قمه آهنی) نیز رابطه دارد و حاصل این رابطه دو پسر به نامهای ماگنی و مودی و دختری به نام ثراد است. تیالفی، قاصد خدایان، همدم و خدمتگزار ثور است.ثور را معمولاً بصورت مردی قوی پیکر با ریش قرمز و چشمانی درخشان تصویر کرده‌اند. با وجود ظاهر نه چندان دوستانه، پرستش ثور به عنوان نگهبان و حامی خدایان و انسان‌ها در برابر نیروهای شر بسیار رایج بوده است. محبوبیت و رواج پرستش ثور حتی از پدرش یعنی اودین نیز بیشتر بود زیرا او بر خلاف اودین خواستار از جان گذشتگی انسان‌ها نبود. در معبد مخصوص ثور به نام معبد اوپسالا (که در سال ۱۰۸۰ میلادی ویران شده و به جای آن یک کلیسا ساخته شد!) ثور و اودین که در سمت راست او ایستاده بود به تصویر کشیده شده بودند.وایکینگ‌ها اعتقاد داشتند که در زمان توفان‌های صاعقه، این ثور است که در آسمانها سوار بر ارابه‌اش که توسط دو بز به نامهای تانگریسنی و تانگنوست کشیده می‌شود حرکت می‌کند و هر بار که پتک معروفش، میولنیر را پرتاب می‌کند صاعقه به وجود می‌آید. ثور برای استفاده از این پتک، دستکشی به نام مگینگیارد به دست می‌کند که قدرت بسیار زیاد او را دو برابر می‌کند.ثور در قسمتی از آسگارد به نام ثرادهایم (یعنی محل اقتدار) تالاری به نام بیلسگیرنیر (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند 8C%D 8%B 1%D 9%86%DB%8C%D 8%B 1&action=edit&redlink=1) دارد. بزرگ‌ترین دشمن ثور، مار جهانی یورمونگاند است. در روز راگناروک، ثور سرانجام یورمونگاند را می‌کشد اما خود بر اثر زهر این مار جان می‌سپارد و پسرانش پتک او را پس از مرگش به ارث خواهند برد.در اسطوره‌های تیوتونیک، خدایی به نام دونار معادل ثور دانسته شده، حال آنکه رومی‌ها او را معادل ژوپیتر، خدای خدایان خود می‌دانستند. روز پنجشنبه روز ثور است. pareparvaz5131st December 2008, 10:27 PMبالدر (Baldr) رب النوع نور، لذت، پاکی، معصومیت و دوستی در اساطیر اسکاندیناوی است. پسراودین (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) و فریگ (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند)، هم در میان خدایان و هم در میان انسان‌ها محبوب بود، و انسان‌ها او را بهترین خدایان می‌دانستند. او بسیار زیبا، خردمند و خوش زبان بود، هر چند که قدرت کمی داشت. همسر اونانا (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) دختر نپ (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) و فرزند آنها نیز فورستی (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند 8C&action=edit&redlink=1)، رب النوع عدالت بود. تالار ویژهٔ بالدر درآسگارد (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند)برینداب لیک (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند A 7%D 8%A 8%D 9%84%DB%8C%DA%A 9&action=edit&redlink=1) به معنی شکوهمند نام دارد. مرگ بالدر بیشتر داستان‌های حول شخصیت بالدر، داستان مرگ او را بازگو می‌کنند: بالدر رویاهایی راجع به مرگ خودش میبیند و مادرش، فریگ (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند)، برای حفاظت از فرزندش در جهان دوره افتاده و از همه اشیا، موجودات و نیروهای طبیعت (از مارها، فلزات، بیماریها، سموم و حتی آتش) سوگند گرفت که به پسرش آسیبی نرسانند. همه اینها سوگند یاد کردند که نوع آنها هرگز به بالدر آسیب نرسانده و در آسیب زدن به او نقشی نیز نداشته باشند. با تصور رویین تن شدن بالدر، خدایان از آن پس با قرار دادن بالدر به عنوان هدف تیرها و سلاحهای خود به تفریح می پرداختند. لوکی (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) خبیث و حقه باز، به بالدر حسادت ورزید و در پی علت رویین تنی او ظاهر خود را تغییر داد و نزد فریگ (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) رفت و علت را پرسید. هنگامی که فریگ (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) پاسخ داد که تمام موجودات سوگند خورده اند که به بالدر آسیبی نرسانند، لوکی (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) بداندیشانه پرسید:«همه چیز؟» و فریگ (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) به او گفت که تنها یک بوته کوچک داروش در غرب بود که به خاطر کوچکی، فریگ (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) بی توجه از آن گذشته بود. لوکی (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) با عجله به سراغ داروش رفت و آنرا یافت و از آن یک دارت ساخت. سپس به محل ضیافت خدایان بازگشت و دید که هود (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) (یا هودر (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند)) برادر دوقلوی بالدر که نابینا بود در گوشه ای از محفل نشسته است. به سراغ هودر (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) رفت و از او پرسید که چرا در بازی شرکت نمیکند. هودر (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) جواب داد که اولا چون کور است و ثانیا چیزی برای پرتاب به سمت بالدر ندارد. لوکی (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) دارت را به هودر (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) داد و از او خواست که با راهنمایی او در بازی شرکت کند. هودر دارت را با راهنمایی لوکی (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) پرتاب کرد و دارت مستقیما به قلب بالدر خورد و او بیجان بر زمین افتاد. در حالی که خدایان مشغول عزاداری برای بالدر بودند، اودین (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) فرزند دیگرش، هرمود (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) دلاور را سوار بر سلیپنیر (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند 8C%D 8%B 1&action=edit&redlink=1) به سوی هل (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند)، الهه دنیای مردگان فرستاد تا به التماس از او بخواهد که بالدر را به دنیای زندگان بازگرداند. هل (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) تقاضای خدایان را تحت یک شرط پذیرفت: هرآنچه که در دنیا وجود دارد، زنده یا مرده باید برای بالدر عزاداری و شیون نمایند. با توجه به محبوبیت بالدر کار ساده به نظر میرسید و همه در جهان با کمال میل برای او گریستند. همه جز یک تن که گریه تمام جهان را بی اثر نمود: لوکی (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) خود را به صورت ماده غولی درآورد و از گریه کردن برای بالدر سرباز زد و لذا بالدر در دنیای مردگان باقی ماند. خدایان جنازه خدای مرده را لباس سراسر قرمز پوشاندند و او را بر روی تل هیزم مرده سوزی بر عرشه کشتی خودش، رینگهورن (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند 88%D 8%B 1%D 9%86&action=edit&redlink=1) قرار دادند. در کنار او همسرش، نانا (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) آرمید که پس از مرگ بالدر از شدت اندوه قلبش شکست و او نیز در پس همسرش مرد. اسب بالدر و گنجینه هایش نیز در کنار او قرار گرفتند و پس از آتش زدن تل هیزم، کشتی توسط ماده غولی به نام هیروکین (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند 8C%D 9%86&action=edit&redlink=1) به دریا فرستاده شد. لوکی (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) نتوانست از انتقام خدایان بگریزد و هودر (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) نیز توسط والی (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند)، پسراودین (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) و ریند (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) کشته شد. والی (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) دقیقا به همین هدف و برای گرفتن انتقام بالدر زاده شده بود. بالدر در راگناروگ گفته شده که پس از نبرد روزراگناروک (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند)� � هم بالدر و همهودر (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) دوباره زاده شده و به اداره جهانی که از خاکستر جهان برمیخیزد می پردازند pareparvaz512nd January 2009, 06:12 PMایگدراسیل درخت جهان در اساطیر اسکاندیناوی است. درخت زبان گنجشکی (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند %A 8%D 8%A 7%D 9%86_%DA%AF%D 9%86%D 8%AC%D 8%B 4%DA%A 9&action=edit&redlink=1) که نه عالم جهان وایکینگ‌ها (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند C%D 9%87%D 8%A 7) بر آن قرار گرفته‌اند و در اساطیر آنها جایی خاص دارد. در اساطیر اسکاندیناوی، ایگدراسیل که به معنای «اسب آن یگانه هراس‌انگیز» است، و درخت جهانی نیز نامیده می‌شود، درخت زبان گنجشک عظیمی است که همه قسمت‌های جهان (جهان اسطوره‌ای اسکاندیناوی نه قسمت دارد) را به هم پیوند داده و حفاظت می‌کند. ایگدراسیل ریشه‌های متعدد و طولانی دارد که ما تنها از محل سه ریشه آن با خبریم: یک ریشه در آسگارد (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) است و در زیر آن چاه سرنوشت، اورداربرونر (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند B 1%D 8%A 8%D 8%B 1%D 9%88%D 9%86%D 8%B 1&action=edit&redlink=1)، قرار دارد که نورنها (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) از آن مراقبت و نگهبانی می‌کنند. دومین ریشه، به یوتونهایم (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند 87%D 8%A 7%DB%8C%D 9%85&action=edit&redlink=1) میرسد و چاه خرد (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند %AF&action=edit&redlink=1)، میمیزبرونر (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند A 8%D 8%B 1%D 9%88%D 9%86%D 8%B 1&action=edit&redlink=1)، در زی سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 685]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن