تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 16 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):دوست ندارم كه در كودكى از دنيا مى رفتم و وارد بهشت مى شدم و بزرگ نمى شدم تا پروردگارم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804904079




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

یلدای یک فرمانده شهید


واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: سه‌شنبه ۱ دی ۱۳۹۴ - ۰۸:۴۴




naseri-1.jpg

وقتی فرمانده باشی، همه گردان مثل فرزندانت عزیز می‌شوند، مثل برادرت. حالا فکر کن فرمانده گردانی باشی که برادر کوچکترت هم آنجاست. به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) – منطقه مرکزی، سی‌ام آذرماه سال 1366 همان زمانی که مردم ساوه انارهای سرخ را در سفره‌های شب یلدا می‌چیدند، نمی‌دانستند این گرمای خون سرخ سردار شهید «مهدی ناصری» فرمانده دلاور گردان همیشه سربلند «ولیعصر(عج)» است که آرامش را در خانه‌هایشان مهیا کرده است.از آن سال یلدا در ساوه به رنگ و بوی آقا مهدی و به طعم شهادت است. حالا نه برای همه، اما برای خیلی‌ها این گونه است، خیلی‌ها که هنوز یادشان هست. از آن سال به بعد همه، حاجی‌ها و سیدها و مشدی‌ها و ... آنها که دیگر گَرد سالیان را بر چهره دارند، آنها که یا سرفه می‌کنند، یا گاه از درد به خود می‌پیچند، یا نفس‌های تند خود را می‌شمارند، همان بچه‌ها جمع می‌شوند برای غبارروبی از خانه دلشان، از چند روز قبل به شور می‌آیند، یکدیگر را خبر می‌کنند. با اشتیاق قرار می‌گذارند، سال‌هاست که قرار می‌گذارند، سال‌هاست که قرارشان فقط یکجاست: «خیابان شریعتی، کوی شهید هادی ناصری، منزل آقا مهدی.» دوستان آقا مهدی می‌گویند: فرمانده مردی عاقل بود و بسیار اهل دل، اما همیشه به اعتقادش عمل می‌کرد، وظیفه بر عقل و دل غلبه کرد: هادی برای آقا مهدی امشب پیشانی گروه شناسایی است. آقا هادی مراقب کمین‌ها باش. هادی باید جلو می‌رفت تا گردان شوری تازه پیدا کند. فرمانده عزیزترینش را در خطرناک‌ترین پست گذاشته است، هادی باید «اسماعیل»، مهدی می‌شد در آن «منا» تا همه بدانند که ما همه چیزمان را برای امام‌مان فدا می‌کنیم. از آن شب که هادی رفت چشمان فرمانده به دشت ماند، گروه آمد، اما هادی نبود، تا ساعت‌ها بعد چشم‌های براق فرمانده «نیزار» را می‌پایید، سایه‌ها را، حرکت‌ها را، فردا هم همین‌گونه، فرداها هم ... هر شب خودش برای شناسایی می‌رفت، هم شناسایی می‌کرد و هم جستجو، هرچه گشت کمتر یافت؛ نبود، هیچ چیز نبود. پدر پیشانی مهدی را بوسید، «راضی‌ام به رضای خدا. مهدی جان، تو چرا شرمنده باشی، تو باعث افتخار منی باباجان.» پدر صورت پسر را بر شانه گذاشت تا پسر اشک‌های پدر را نبیند، اما شانه‌ها همراهی نکردند، لرزش شانه‌ها نگذاشت چیزی بین آن دو پنهان بماند. دستانشان را که برای خداحافظی به هم دادند، مهدی به پدر قول داد «بدون هادی برنمی‌گردم»؛ دستان پدر سرد شد، دلش لرزید، ای کاش مهدی این قول را نمی‌داد. پائیز رو به پایان بود، از هادی هیچ خبری نشد، نه نشانه‌ای، نه جنازه‌ای، نه حتی امیدی، مهدی دیگر طاقت نداشت، آن شب چقدر طولانی شده بود، به درازای تمام چشم انتظاری‌ها در یلدایی بدون هادی، مهدی دیگر طاقت نیاورد و با آخرین سوت خمپاره پرواز کرد، به قولش هم عمل کرد، «بدون هادی برنگشت.» مهدی در عملیات‌های مختلفی حضور داشت، از جمله رمضان ، الی بیت‌المقدس،والفجر مقدماتی،والفجرهای 1، 2 ، 3 ، 4 ، 8، خیبر و بدر، کربلای 4 و 5 و با پذیرش مسئولیت‌های خطیری همچون فرماندهی گردان ولی‌عصر (عج) متشکل از بسیجیان شهرستان‌های ساوه، محلات و دلیجان و قائم مقامی فرماندهی سپاه ساوه جان خود را در راه دفاع از اعتقاداتش فدا کرد و یلدای 1366 شهادت رسید. انتهای پیام








این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن