واضح آرشیو وب فارسی:کبنانیوز: به نهایت ادب و اخلاص، از حضرتعالی که درلباس مقدس روحانیت وکالت همشهریانم بودی و با تخلص به شهرت شیدای ایثارگری دردمند محورمیت ها بودی و مشهور بودی به صداقت گویی در آنچه باور قلبی داشتی، سپاس و امتنان وافر دارم.کبنانیوز؛ سیدعلی عباس محدث آنچنان سوخته این خاک بلاکش که دگر*** انتظار مددی از کرم باران نیست « زبانی که خود از کار افتاد» ۸ سال هر آنچه را در توان داشتی، نگاشتی و آنچه را باور داشتی، با صلابت و بانگ رسا، گفتی. نقدهای تند من و امثال من را بجان خریدی و به باورهایت همچنان ایمان داشتی. به اندازه همه ادوار قبل از خودت، وزیر و رئیس و مدیر و مسئول کشوری و استانی را به حوزه های انتخابیه ات آوری و مخالفانت نادیده گرفتند و دوستانت به دنبال نان بودند و ندیدند. چرام و لنده را به هر شکلی بود، شهرستان کردی لیکن چون نخواستی مِنتی بر مردم بگذاری، فراموش کردند که تو هم نقشی داشتی. خودت به فکر خدا بودی و مردم، پشت سرت به فکر خرما بودند و خر مردم. فریادت برای نان مردم بود و کنارت به فکر برداشتن نامی برای خود بودند. آنچه ما را بر آن داشت تا گاهاً بر تو نقد بنویسیم، حس نقاله گویی مان نبود که گُل کرده بود، بلکه درد بی انصافی بود که از انتصاب های نامعقول و انتخاب کارگزاران بی دانش و مردم گریز، در حق خود روا داشته بودی. زبان آراسته به صداقت و تعهد و اخلاصی که باید درد مردم محروم حوزه های انتخابیه را می گفت -و الحق هم می گفت-، با اطلاعات غلط و مغایر با واقعیت های موجودی که از منطقه دریافت می کرد، فقط فریاد بلندی را سر می داد. اگر یک دهم آنچه را در نامه ای که به آقای تاجگردون نوشتی، در ادوار قبل از تو انجام می گرفت، مردم استان ما، عکس شان را هر شب در ماه می دیدند. در این سالها جمله ای مؤدبانه را از زبان رقیب و رفیق می شنیدیم که« سیدِ مظلومِ صادق و پاک دست و خوش باوری که هر هفته ای یکی از مسئولین را به منطقه انتخابیه اش می آورد، فقط می آورد». نتیجه ی این آمد و رفتن ها را مردم در اخبار استان کهگیلویه و بویراحمد می شنیدند و بس. حاج آقای بزرگواری؛ نمی خواهم مجدداً تو را نقد کنم و یا گلایه ای را با شما بحث کنم. چون« هر کسی آن دِرَوَد عاقبت کار که کِشت». می خواهم عمیقاً از این تأسف بخورم که موفقیت شما را در هر دو دوره ای که برنده انتخابات بودی، به خالی بودن میدان رقابت می دانند و تصمیم بر انصراف تان را ناشی از قطعی بودن شکست تان در این دوره می دانند. می دانی چرا؟ چون هیچ دوربینی، هیچ قلمی، هیچ زبانی، هیچ نفسی، هیچ آدم عاقلی در کنار شما نبود که بگوید لوله آب آشامیدنی که از تنگ پیرزال، دهها کیلومتر از سینه کوه های صعب العبور را درنوردیده تا پس از سالیانی به قدمت تاریخ مردم آن دیار، رفاه را در منطقه سواری و مندان و غیره هدیه کند، در کارنامه کی ثبت است. هیچ یک از هیچ های بالا نگفتند که ده ها کیلومتر شکاف زمین برای لوله کشی گاز قلعه رئیسی و دیشموک از کجا نشأت گرفت. یادم هست که در مقطع راهنمایی تحصیل می کردم که می گفتند جاده دهدشت- سرفاریاب- امام زاده علی(ع) به یاسوج را به این دلیل بازسازی و توسعه نمی دهند که جزء جاده های «مال رو» قلمداد کرده اند. و الان هم که جاده بین شهری دهدشت و چرام و سایر بخش ها با شهرستان بویراحمد شده است، باز هم از آن همه هیچ، هیچ خبری نیست. و خیلی های دیگر … جناب آقای بزرگواری؛ هر نیتی که در پشت این تصمیم داری انشاء الله که خیر است. و الان هم که این متن را می نویسم، فقط دو هدف دارم. اول اینکه می خواهم از زحمات شما د رعین نقدهایی که دارم، تقدیر کنم. چون معتقدم اگر در نتیجه ی نداشتن مشاور باکفایت و لایق، در جایی گَلی را از گلدان درآوردی و خار مغیلان نشاندی، اما بیشتر از تاجگردون مسئولان را به شهرستانهای چهارگانه آوردی و دست آوردهای گران سنگی را در دوران وکالتت به همراه داشتی. دوم اینکه نماینده آتی ولو اینکه از رقبای سیاسی جنابعالی باشند، از دوران مدیریت جنابعالی، آنچه را قابل عبرت است، اصلاح کنند و آنچه را موجب حکمت است، به نهایت بکار گیرند. به نهایت ادب و اخلاص، از حضرتعالی که درلباس مقدس روحانیت وکالت همشهریانم بودی و با تخلص به شهرت شیدای ایثارگری دردمند محورمیت ها بودی و مشهور بودی به صداقت گویی در آنچه باور قلبی داشتی، سپاس و امتنان وافر دارم. اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
سه شنبه ، ۲۴آذر۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کبنانیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 10]