تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 12 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):افطارى دادن به برادر روزه دارت از گرفتن روزه بهتر است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803645483




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نقش جریان نفوذ و سبک زندگی سرمایه محوردر صلح امام حسن(ع)


واضح آرشیو وب فارسی:زنان کویر: در این نوشتار سعی شده است که به عوامل اصلی که در قبل از دوره امام حسن مجتبی(ع) رخ داده و به صلح ایشان منجر شد پرداخته شود، زیرا که دلایل و ریشه های این صلح به دوره قبل از ایشان باز می گردد.به گزارش زنان کویر ، به نقل از رجا نیوز،  پیامبر اکرم(ص) آغازگر نهضت اسلام و تبدیل کننده آن به تمدن بزرگ بودند. نهضت اسلامی در شهر مکه آغاز شد و طی مبازرات بی بدیل و خونهای مطهری که ریخته شد و هزینه های مالی و فکری فراوانی که صرف شد حکوت اسلامی در مدینه پای گذاری شد و با قدرتمندتر شدن اسلام به نقاط مختلف جهان تسری پیدا کرد و به تمدن بزرگ اسلامی تبدیل شد. حکومت و تمدن اسلامی که در آن زمان پایه گذاری شد در تمام ابعاد فردی و اجتماعی حرف برای گفتن داشت و به زبان امروزی یعنی با توجه به اقتضائات زمان خودش در بنیادی ترین مسائل علمی سخن برای گفتن داشت و در زمینه جامعه شناختی، حقوق، اقتصاد، روانشناسی، سیاست، روابط بین الملل و... دارای تفکر و اندیشه بود و یک منظومه فکری قوی و قدرت تمام عیار مدیریتی برای اداره تمدن اسلامی را داشت و حتی از حیث اندیشه و مدیریتی قدرت اداره تمام جهان را هم داشت. در بعد از رحلت پیامبراکرم(ص) ظاهر حکومت و تمدن اسلامی باقی ماند اما خلفایی که حکومت را در دست گرفتند چه از حیث اندیشه و چه از حیث مدیریت نتوانستند مانند پیامبراکرم(ص) عمل کنند و همین موضوع باعث بوجود آمدن مشکلاتی عمیق شد و حوادث ناگواری برای آینده تمدن اسلامی رقم زد. از حیث مدیریتی به خاطر عزل و نصبهای نا به جایی که در زمان سه خلیفه بعد از پیامبراکرم(ص) صورت گرفت افرادی پستهای حساس آن زمان را در دست گرفتند که تعداد زیادی از آنها لیاقت این کار را نداشتند. افرادی که از نظر فکری و اخلاقی به هیچ وجه اهل عمل به اسلام نبودند و در آن روزگار نفعشان در این بود که خود را به عنوان مسلمان تمام عیار جا بزنند. این افراد که مدیریت و حاکمیت بخشهای مختلف جهان اسلام را در دست داشتند نه سواد و فکر اداره حکومت اسلامی را داشتند و نه اهل رعایت مسائل اخلاقی و بعضا شرعی اسلام بودند و این موضوع فسادهای مختلفی را بوجود آورد و همچنین باعث نفوذ گسترده در حکومت اسلامی شد که از جمله باعث شد قبیله ابوسفیان در حکومت اسلامی به صورت گسترده نفوذ کنند. افراد زیادی از این قبیله فقط به خاطر اینکه توان مبارزه با اسلام که در آن دوره به یک قدرت حداکثری تبدیل شده بود را نداشتند و به دست آوردن اهداف خود را در مسلمان شدن می دیدند اسلام آورده بودند وگرنه هیچ ارادتی به اسلام نداشتند. از حیث اندیشه ای خلفای سه گانه اسلام شناس نبودند، فهم عمیقی از تفکر اسلام نداشتند و توانایی این را نداشتند که جهان اسلام را براساس متد اسلامی اداره کنند. به طور مثال در زمانی که نهضت اسلامی آغاز شد، مردم آن دوره و تعداد زیادی از صحابه پیامبراکرم(ص) در فقر شدید به سر می بردند و حتی مکانی برای زندگی کردن هم نداشتند و در کنار مسجد النبی(ص) مکانی بسیار محقر به وسیله نخل خرما برای آنها بوجود آمد و این افراد به صورت دسته جمعی در آنجا ساکن شدند. در آن زمان سبک زندگی مردم به شکلی بود که اگر شخصی بیست درهم در ماه درآمد داشت می گفتند دیگر نیازی نیست به او صدقه پرداخت شود و با بیست درهم زندگی یک خانواده مسلمان می چرخید. در زمان خلفای سه گانه که اسلام به کشور گشایی دست زد به خاطر غنیمتهای فراوانی که کسب شد ثروت فراوانی به سمت کشورهای اسلامی سرازیر شد و سبک زندگی مسلمانان تغییر اساسی کرد و بسیاری از صحابه و خواص مسلمان که در زمان پیامبراکرم(ص) حتی جایی برای خوابیدن هم نداشتند هر کدامشان چندین قصر اشرافی داشتند، بیش از هزار درهم از بیت المال حقوق دریافت می کردند و زندگی آنها که با بیست درهم در ماه می چرخید حالا با هزار درهم هم نمی چرخید.  دلیل تغییر سبک زندگی جامعه اسلامی در آن دوره این بود که خلفای سه گانه به خاطر ضعف در اندیشه های بنیادین اسلامی نمی دانستند که باید براساس متد اقتصاد اسلامی چطور این ثروت را مدیریت کنند و این نوع سبک زندگی، جامعه اسلامی را تبدیل به جامعه ای کرده بود که پول و سرمایه حرف اول و آخر را می زد و مسلمانان به خصوص نخبگان آن دوره به افرادی اشرافی و بی تفاوت تبدیل شده بودند که دغدغه اصلی شان ثروت اندوزی بودو این سبک زندگی آنها را به اشخاصی اهل تساهل و تسامح تبدیل کرده بود. این موضوع وضعیتی را در جامعه اسلامی پدید آورد که حتی خلیفه دوم در اواخر عمرش گفت که اشتباه کردم و نباید در جامعه در زمینه اقتصادی به این شکل عمل می کردم و می خواهم این دیواری را که درست کرده ام خراب کنم. جریان نفوذ و سبک زندگی اشرافی و سرمایه محور روز به روز در جامعه اسلامی پر رنگ تر و پر رنگ تر می شد. از یک سمت جریان نفوذ که در دوره پیامبر اکرم(ص) هم وجود داشت اما به خاطر تدابیر ایشان کاری از پیش نمی بردند حالا در زمان خلفای سه گانه بسیار پر رنگ شده بود و در زمان عثمان خلیفه سوم که از بنی امیه بود به اوج رسید، در احتجاج علی اهل اللجاج،طبرسی، ج۱، ص ۲۳۴ به این مضمون نقل شده است ابوسفیان که در آن زمان نابینا شده بود با دوستانش دور هم نشسته بودند، پرسید: چه کسانی در جلسه هستند؟ پاسخ شنید که فلانی و فلانی و فلانی، وقتی خاطر جمع شد که همه خودی هستند و آدم بیگانه ای در جلسه نیست، به آنها خطاب کرد و گفت: (( تلقفوها تلقف الکرة)) یعنی مثل توپ ، حکومت را به هم پاس دهید و نگذارید از دست شما خارج بشود. ابوسفیان که در زمان نهضت اسلامی بزرگترین سد راه اسلام بود و بزرگترین صدمات را به اسلام زده بود. طی یک برنامه نفوذ برنامه ریزی شده حالا به پدر معنوی جامعه اسلامی تبدیل شده بود و از طرف دیگر خواص تراز اول جامعه اسلامی که در زمان پیامبراکرم(ص) جان و مال و زندگیشان را برای اسلام در کف دست گرفته بودند به خاطر تغییر در سبک زندگی شان حالا به افرادی بی تفاوت و بی خاصیت تبدیل شده بودند. در زمانی که امیرالمومنین علی(ع) حکومت را در دست گرفتند جریان نفوذ به صورت گسترده و تمام عیار کار خودش را پیش برده بود و تمام پستهای کلیدی را در دست گرفته بودند و سبک زندگی مردم هم به دلایل مختلف از سبک زندگی اسلامی فاصله ای فاحش پیدا کرده بود. این مباحث باعث شد که در زمان حکومت علی(ع) یک جریان با سرگردگی معاویه در مقابل ایشان ایجاد شود. مدل مبارزه در زمان امیرالمونین علی (ع) با زمان رسول اکرم(ص) بسیار متفاوت بود، زیرا که در زمان رسول اکرم(ص) دشمنان اسلام کافران و بت پرستان بودند اما حالا جریاناتی که در مقابل امیرالمؤمنین قرار داشتند همه لباس اسلام و مسلمانی به تن داشتند و حتی بعضی دارای سوابق درخشانی در صدر اسلام بودند، به همین دلیل مبارزه در دوره علی(ع) پیچیدگی های خاص خودش را داشت. هر چند علی(ع) ضربات کاری و اساسی به جریانی که در آن دوره در مقابل اسلام ناب بود زد اما به خاطر تغییراتی که در بنیاد جامعه اسلامی پیش آمده بود جریان مقابل امیرالمومنین(ع) روز به روز گسترده تر می شد.  زمانی که حکومت به امام حسن مجتبی(ع) رسید جریان بنی امیه با سرکردگی معاویه قدرت حداکثری پیدا کرده بود و جامعه اسلامی و نخبگان آن دوره به خاطر تغییرات اساسی که در سبک زندگی شان رخ داده بود یا کلا از یاری ولی زمان خودداری می کردند و به کمکش نمی آمدند و یا به خیانت به وی می پرداختند. جریان نفوذ و سبک زندگی سرمایه محور مردم و نخبگان در جامعه اسلامی کار را به جایی رساند که امام حسن مجتبی(ع) چاره ای جز صلح نداشتند و اگر امیرالمؤمنین علی(ع) و امام حسین(ع) در این دوره بودند آنها هم به جز صلح کار دیگری نمی کردند. به بیانی دیگر می توان گفت که امام حسین(ع) در قیام امام حسن(ع) شریک بود. صلح را امام حسن(ع) و امام حسین(ع) با هم انجام دادند و هر دو در آن شریک بودند، منتهی امام مجتبی(ع) جلو بود و امام حسین(ع) پشت سر ایشان بودند. سیدالشهدا جز مدافعان ایده صلح امام حسن(ع) بود. در شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱۶، ص ۱۵ به این مضمون نقل شده است که وقتی در یک مجلس خصوصی، یکی از یاران نزدیک به امام حسن(ع) اعتراضی کرد، امام حسین(ع) با او برخورد کردند و او ساکت شد. هیچ کس نمی تواند بگوید که اگر امام حسین(ع) جای امام حسن(ع) بودند این صلح انجام نمی گرفت زیرا که این موضوع با حکمت و تدبیر امام حسین(ع) در تضاد است و شواهد تاریخی هم خلاف این را می گویند.  در زمان امام حسن(ع) زمینه ای برای قیام فراهم نبود و فقط خون حضرت تلف می شد. صلح امام حسن مجتبی(ع) مقدمه ساز قیام امام حسین(ع) بود. اهل بیت(ع) به دنبال این بودند که در هر زمان و دوره ای خط اسلام ناب را حفظ کنند و در زمان امام حسن مجتبی(ع) راهبرد و وسیله ای که این خط را حفظ می کرد، صلح بود.


دوشنبه ، ۲۳آذر۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: زنان کویر]
[مشاهده در: www.zananekavir.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 67]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن