تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):چه بسیارند دانشمندانی که جهلشان آنها را کشته در حالی که علمشان با آنهاست، اما به حالش...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812730084




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

آمریکا شرایط را به قبل از برجام برنگرداند


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: انعکاس اخبار و روید اد ها د ر رسانه های ایران به هوشیاری بیشتر نیاز داریم ـ مدارا؛ راه حل خشکاندن ریشه تروریسم ـ وقتی حامیان تروریسم، تروریسم را محکوم می کنند! ـ هفته های ناآرام تندروها ـ معانی یک تصمیم انتخاباتی ـ سیدحسن به انتخابات نشاط می بخشد ـ «خبره» جوان ـ قانون درباره روزنامه اطلاعات ـ چنین بود بامداد شاعر آمریکا شرایط را به قبل از برجام برنگرداند، عنوان یادداشتی است در صفحه اول روزنامه جام جم به قلم دکتر سیدحسین نقوی حسینی عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس که در آن نوشته است: «مصوبه اخیر مجلس نمایندگان آمریکا درخصوص اعمال محدودیت برای سفر به آمریکا در صورت سفر به چند کشور از جمله ایران، از ابعاد مختلف قابل بررسی است. اولین نکته این مصوبه این است که آمریکایی ها به شدت نگرانند و وحشت از ناامنی به جان آنها افتاده است و به نظر می رسد در این زمینه باید به آنها حق داد، زیرا به همراه متحدانشان در منطقه، آتشی را روشن کرده اند که حتما دامن آنها را خواهد گرفت اما این که برای فائق آمدن بر این وحشت با گذراندن مصوبه ای، ایران را در کنار برخی دیگر از کشورها به عنوان کشورهای ناامن قرار می دهند، رفتاری واقعا خبیثانه و خصمانه است، زیرا آنها می خواهند با این اقدام این گونه وانمود کنند که ایران حامی تروریسم است و گروه های تروریستی در ایران فعال هستند. این در حالی است که ایران، قربانی تروریسم است و اتفاقاً این آمریکاست که از تروریست ها حمایت می کند. از سوی دیگر و به لطف خدا، با اشراف اطلاعاتی و امنیتی که ایران دارد، نه گروه تروریستی می تواند در ایران فعالیت کند و نه اجازه داده می شود که تروریست ها به ایران رفت و آمد کنند و این پرسش مطرح است که چرا ایران باید در این مصوبه در کنار کشورهایی قرار بگیرد که در آنها داعش مشغول فعالیت است و عملیات تروریستی انجام می دهد. نکته حائز اهمیت دیگر، زمان تصویب این طرح است. ما اکنون در مقطعی هستیم که برجام در حال رسیدن به سرانجام است و دو طرف به اجرای آن متعهدند و همین موضوع باعث شده که مناسبات ایران و کشورهای غربی، رفته رفته بهبود یابد، اما این مصوبه، شرایط را به قبل از برجام برمی گرداند و تزریق کننده نوعی رفتار خصومت آمیز در روابط دیپلماتیک بین جمهوری اسلامی ایران و کشورهای غربی است بنابراین از این جهت نیز مصوبه اخیر، یک اقدام خصمانه محسوب می شود و مخل بهبود مناسبات جمهوری اسلامی ایران با کشورهای غربی است. مصوبه مجلس نمایندگان آمریکا، خلاف روح برجام است، زیرا تعهد بر این است که ۱+۵ رفتار خصومت آمیز علیه جمهوری اسلامی ایران نداشته باشند، اما چنین مصوبه ای کاملا اقدام خصمانه علیه ایران محسوب می شود. علاوه بر این مصوبه، این روزها شاهد افزایش رفتارهای خصمانه از سوی آمریکایی ها هستیم که یکی از آنها بیانیه وزیر خارجه آمریکا بود که ایران را به نقض حقوق بشر متهم می کرد. این رفتار نشان می دهد که آمریکا با وجود توافق برجام، بر اقدامات خصمانه خود افزوده و جمهوری اسلامی ایران قطعا باید به این موضوع واکنش نشان دهد و اگر تهران احساس کند که با وجود اجرای برجام، آمریکا رفتاری انجام می دهد که نتایج برجام را از بین می برد یا خنثی می کند در اجرای برجام تجدید نظر خواهد کرد.» به هوشیاری بیشتر نیاز داریم به هوشیاری بیشتر نیاز داریم، عنوان یادداشت روز، روزنامه کیهان است به قلم سعدالله زارعی تحلیلگر مسایل منطقه که متن آن به شرح زیر است: «تشدید اقدامات امنیتی علیه محور مقاومت در منطقه به مرز هشدار رسیده است. ورود نظامیان ترکیه به شمال عراق و اقدام مجلس نمایندگان آمریکا در بازتولید اتهام محور شرارت علیه ایران و همزمان با این مباحث سخن گفتن از اعزام نیروهای جدید غربی عربی بنام اقدام علیه داعش در سوریه و عراق، علامت های بالینی تشدید وضعیت امنیتی منطقه می باشد. برای چند و چون این تحولات توجه به نکات زیر ضرورت دارد: ۱- حمله به هواپیمای نظامی روسیه که به دعوت دولت دمشق وارد فضای شمال سوریه شده بود، درست چند روز پس از ماجرای تروریستی پاریس اتفاق افتاد و همزمان با ابراز تأسف شدید نسبت به ماجرای پاریس، دولت آمریکا حمایت کامل خود را از اردوغان در مناقشه پیش آمده بین روسیه و ترکیه اعلام کرد. این در حالی است که محکوم کردن تروریزم و اسقاط هواپیمای نظامی روسیه که به منظور مقابله با داعش و بقیه گروه های تروریستی وارد سوریه شده بود، قابل جمع نیست. ۲- درست در فضایی که ترکیه از واکنش نظامی روسیه در نگرانی به سر می برد، نظامیان ترکیه یک واحد نظامی به استعداد ۱۳۰ نفر و حدود ۲۰ تانک و نفربر زرهی را به شمال موصل اعزام کردند و علیرغم مخالفت صریح دولت عراق، آنکارا بر ابقاء این نیروها در خاک عراق و افزایش آنان تأکید کردند: اردوغان اعزام این نیروها را به درخواست مسعود بارزانی رئیس دولت اقلیم کردستان عراق مرتبط کرد و حال آنکه قوانین بین المللی اجازه نمی دهد در امور امنیتی به استناد درخواست دولت یک اقلیم مداخله نظامی صورت گیرد چراکه چنین اقدامی نقض صریح حاکمیت ملی آن کشور محسوب می شود و این در حالی است که منطقه حضور نظامیان ترکیه هیچ ارتباطی با دولت اقلیم ندارد. پایگاه «عشیقه» بخشی از استان عرب نشین نینواست و ربطی به مناطق کردی ندارد. در این منطقه ایزدی ها، مسیحی ها و کردها حضور دارند و اردوغان با مداخله در این منطقه علاوه به نقض حاکمیت ملی عراق، مقدمات درگیری های خونین طایفه ای را نیز فراهم کرده است. مداخله نظامی ترکیه در شمال موصل نشان می دهد که حمله به هواپیمای روسیه در سوم آذر ماه جاری یک اقدام برنامه ریزی شده با هدف تغییر وضع امنیتی منطقه به نفع آمریکا و ترکیه صورت گرفته است. این موضوع علی القاعده می تواند بیانگر سلسله رخدادهایی باشد که یکی پس از دیگری از سوی آمریکا و ترکیه به اجرا گذاشته می شود و نیاز به واکنش فیصله دهنده دارد. ۳- مذاکرات بارزانی و اردوغان که پیش از این بصورت محرمانه انجام شده بود، پس از مداخله نظامی ترکیه در شمال موصل جنبه رسمی و علنی پیدا کرد. پس از این حمله، بارزانی تأیید کرد که این مداخله با اطلاع او صورت گرفته است. این موضوع نشان می دهد که ترکیه به موازات تشدید درگیری با کردهای خود، درصدد برآمده است تا از اختلافات کردهای عراق با دولت بغداد برای پیشبرد سیاست های ضدعراقی خود سود جوید. در این میان جدا از اقدام فتنه انگیزانه دولت اردوغان، شاهد خیانت مسعود بارزانی از یک سو علیه کردها و از سوی دیگر علیه دولت عراق هستیم. در این مداخله جرم بارزانی قطعاً از جرم اردوغان سنگین تر است و دولت عراق باید با استفاده از ابزارهای خود ابتدا حاکمیت خود را بر کردستان اعمال کند و پس از آن به تجاوز نظامی ترکیه خاتمه دهد. جالب این است که حدود یک سال پیش وقتی که منطقه کردی عراق از سوی داعش مورد تهدید قرار گرفت درخواست بارزانی از آمریکایی ها برای کمک به جایی نرسید و اگر کمک به موقع ایران نبود داعش با کمک ترکیه بر منطقه کردستان مسلط شده بود. بارزانی در این میان با نادیده گرفتن هم پیمانی اردوغان- ابوبکر البغدادی در زمان حمله شهریور ماه گذشته داعش به اربیل، هم اینک که داعش با ضربات نیروهای عراقی مؤتلف ایران، بشدت ضعیف شده به هم پیمانی با حامی داعش رسیده است! بارزانی جدای از اینکه به کردهای ترکیه و سوریه پشت کرده و جنایات دولت اردوغان علیه آنان را نادیده گرفته است، موقعیت امنیتی منطقه کردستان عراق را نیز به مخاطره انداخته است چرا که در صورت بهم خوردن موازنه در منطقه شمال عراق، بغداد و تهران سکوت نمی کنند و این می تواند منازعات کنونی را به منطقه کردی در عراق بکشاند. طبعاً در چنین شرایطی مانع موجود بر سر راه توسعه داعش به سمت شمال نیز ناخواسته از میان می رود و دیوارهای دفاعی اربیل در همان دقایق اولیه فرو می ریزد. در واقع در اینجا بارزانی پیش از آنکه مرتکب خیانت علیه کردهای ترکیه و سوریه شده باشد، به مردم کرد عراق خیانت کرده است. ۴- اقدام روز سه شنبه گذشته مجلس نمایندگان آمریکا در باز تولید اتهام «محور شرارت» علیه ایران و تصویب طرحی که ایران را نا امن و یکی از مراکز تولید تروریزم معرفی می کند، معنادار به حساب می آید. این در حالی است که دو روز پس از آن «حنان فتلاوی» یک نماینده مجلس عراق فاش کرد وزرای خارجه و دفاع آمریکا سرگرم آماده سازی شرایط در عراق برای اعزام دهها هزار نیروی نظامی مزدور- عمدتاً عربی- هستند. آمریکایی ها به خوبی می دانند که آنچه نیروهای نظامی آنان را در سال ۲۰۱۱ از عراق اخراج کرد، هماهنگی های انجام شده میان عراق و ایران بود و امروز نیز، ایران مهمترین مانع بازگشت دوباره نظامیان آمریکا به عراق محسوب می شود. در واقع مجلس آمریکا با تصویب طرح ضدایرانی خود که بدون شک با درخواست وزارت خارجه و دفاع آمریکا همراه بوده است بازسازی موقعیت نظامی آمریکا در عراق را کلید زده است. البته این موضوع ساده ای نیست و تحقق آن نیازمند همراهی دولت عراق می باشد. از این رو هیچ بعید نیست که مداخله نظامی ترکیه در شمال موصل یک قطعه از پازل آمریکایی ها برای هل دادن عراق به سمت آمریکا به گمان رها شدن از تجاوز نظامی ترکیه باشد. اگرچه رئیس جمهور، دولت عراق، مرجعیت و گروههای مختلف عراقی بخصوص گروههای شیعی در این مورد موضع یکپارچه ای داشته اند ولی مواضع دولت اقلیم کردستان عراق و مواضع بعضی از شخصیت های سنی عراق – از جمله موضع سلیم الجبوری – به نحو تاسف انگیزی مسئولانه و در جهت مقابله با مداخله خارجی نبوده است. این شکاف سیاسی کار را بر دولت عراق سخت می کند ولی با این حال اگر شیعیان عراق موضع یکپارچه کنونی خود را حفظ کنند، شکاف های موجود و مواضع ضعیف رهبران کردی و رهبران سنی عراق کمک چندانی به طرح های مداخله گرایانه آمریکا و ترکیه نمی کند. ۵- موضع مجلس نمایندگان آمریکا علیه ایران که بدون شک به درخواست دولت آمریکا صورت گرفته است، حساسیت شرایط را به ما گوشزد می کند. آمریکایی ها با ناامن نشان دادن ایران به عوامل تروریستی خود گرا داده اند که ناامن سازی ایران کلیدخورده و آنان باید برای ایفای نقش در این موضوع آماده باشند. در ادبیات نظامی دنیا، این یک علامت انکار برای مداخله به حساب می آید. اما این چه نوع مداخله ای است؟ در این روند دو سطح مداخله می تواند اتفاق بیفتد و البته این دو سطح می توانند توأمان مدنظر قرار گیرد. یکی از این مداخلات شبیه آنچه در عراق یا سوریه اتفاق افتاده است، می تواند مداخله امنیتی و نظامی مستقیم و غیرمستقیم – یا یکی از این دو – باشد. اقدام آمریکا در شکل دهی به یک ائتلاف و آنچه اخیرا توسط «فتلاوی» فاش شد، شکل دهی به «ارتش مزدوران» علیه سوریه می تواند یک الگو باشد و در جای دیگر- یعنی ایران – نیز کاربرد داشته باشد. کما اینکه مداخله نظامی مستقیم ترکیه در عراق زیر چتر یک گروه داخلی در این کشور، می تواند یک الگو باشد و در جای دیگر نیز کاربرد داشته باشد. در واقع در این دو مدل رفتاری، مداخله نظامی یک یا چند کشور علیه یک کشور دیگر، الزاما نیازمند موافقت دولت آن کشور نیست، خواست یک ائتلاف بین المللی یا درخواست یک گروه داخلی – ولو غیر قانونی- برای مداخله نظامی کفایت می کند؛ اقدام توأمان و هماهنگ آمریکا و ترکیه که پس از ماجرای پاریس صورت بندی شده و با حمله ترکیه به سوخوی ۲۴ روسیه کلید خورده، نوعی تغییر حقوقی و امنیتی در جغرافیای منطقه است و از این رو ایران باید پیش از آنکه با چنین الگوها و فرمول هایی تهدید امنیتی و حقوقی شود به مقابله جدی با آن برخیزد و از این منظر می توان به اهمیت توافق ایران و روسیه در مسائل امنیتی منطقه پی برد. توافق ایران و روسیه از آنجا که از یک سو ناظر بر مقابله فراگیر با تروریزم است و از سوی دیگر عملیات نظامی ناظر بر محور قرار گرفتن دولت ها در سرزمین های مورد تهدید تروریزم است، یک اقدام آفندی قوی در دفاع از مرزها و حقوق کشورهای منطقه به حساب می آید. اما یک جنبه دیگر از اقدام مجلس نمایندگان آمریکا مربوط به حوزه سیاسی می شود. این اقدام در آستانه انتخابات پیش روی مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان ایران صورت گرفته و دارای پیام خاصی است. آمریکایی ها چندی است گمان کرده اند مردم ایران «کنار آمدن» را بر مقاومت در برابر آمریکا انتخاب نموده و نیروهایی در حاکمیت ایران هستند که این انتقال از مقاومت به کنار آمدن را مدیریت می نمایند. مجلس نمایندگان آمریکا در این طرح با زنده کردن اتهام محور شرارت درصدد برآمده است تا به خیال خود مردم ایران را از ترس جنگ و تحریم های جدید به سمت تنزل از مواضع انقلابی سوق دهد. اما آنان این روش را در طول سال های گذشته تجربه کرده و همواره ناکام بوده اند این بار هم به نتیجه نمی رسند البته به شرطی که بزک کردن هایی که «دوستان آمریکا» در ایران از چهره و نیات آمریکا می کنند به توهم آمریکایی ها دامن نزند و آنان را وسوسه ننماید.» مدارا؛ راه حل خشکاندن ریشه تروریسم مدارا؛ راه حل خشکاندن ریشه تروریسم، عنوان یادداشت صفحه اول روزنامه همشهری است به قلم دکتر مهدی ذاکریان استاد حقوق بشر دانشگاه پنسلوانیا که متن آن در پی آمده است: «مشاهده و مطالعه اتفاقات ۱۵ سال اخیر در جهان نشان می دهد که برخورد فیزیکی با گروه های تروریستی به تنهایی نمی تواند به نابودی تروریسم در جهان بینجامد و برای رسیدن به این هدف باید به طور جدی با تفکرات متعصبانه و اندیشه های افراط گرایانه مقابله کرد. در سپتامبر ۲۰۰۱، گروهی تروریستی که از سوی القاعده مدیریت و هدایت می شد، حمله هایی را علیه غیرنظامیان در خاک آمریکا برنامه ریزی و اجرا کرد. در آن زمان نومحافظه کاران آمریکا و شخص جورج بوش به عنوان رئیس جمهور این کشور معتقد بودند که باید با تروریسم به صورت جدی مبارزه کرد. آنها در سال ۲۰۰۲، یک استراتژی تحت عنوان استراتژی امنیت ملی آمریکا تدوین کردند که در آن بحث حمله های پیش دستانه را به عنوان یک دستور کار جدید مورد پذیرش قرار دادند و با استفاده از همین استراتژی به افغانستان و عراق حمله کردند. اما بعد از آنکه القاعده فعالیت هایش را همچنان ادامه داد و در لندن و دیگر نقاط جهان دست به عملیات تروریستی زد، آمریکایی ها ادعا کردند که باید شخص بن لادن را از بین ببرند و همین کار را هم کردند. اما سؤالی که پیش می آید این است که آیا به رغم تمام هزینه هایی که کشورهای غربی طی این سال ها کرده اند، موفق شده اند ریشه های تروریسم را بخشکانند؟ آیا فعالیت های تروریستی در جهان به پایان رسیده است؟ پاسخ منفی است. اگر گروه تروریستی القاعده حذف شد – که حذف هم نشده – گروه های دیگری جایگزینش شده که یکی از آنها داعش است. ادعای کشورهای غربی این است که قصد مبارزه با داعش را دارند و به دنبال حذف فیزیکی این گروه هستند. به طور حتم باید با چنین گروه هایی برخورد فیزیکی کرد، اما تجربه حذف فیزیکی القاعده – که هنوز هم به سرانجام نرسیده – نشان داده که اینگونه اقدامات لازم است اما کافی نیست. درباره داعش هم، برخورد فیزیکی لازم است اما کافی نیست. واقعیت این است که برای مبارزه با تروریسم داعشی یا هر نوع تروریسم دیگری، باید ریشه های فکری آن را خشکاند. ریشه های فکری القاعده و داعش در تفکرات و اندیشه های محمد ابن عبدالوهاب، بنیانگذار وهابیت و پیش از او ابن تیمیه است. این تفکرات، تفکراتی است که افراط گرایی را تولید می کند. راه مبارزه با چنین تفکری از منظر اسلام، تقویت و ترویج مدارا و همزیستی است. اگر مدارا و همزیستی وجود داشته باشد، افراد فریب تفکرات محمد ابن عبدالوهاب و ابن تیمیه را نمی خوردند. افرادی که به دامن گروه های افراطی افتاده اند، اگر به اسلام حقیقی که دین رحمت و مهربانی است، اعتقاد داشتند هیچ گاه به افراط گرایی بها نمی دانند. این موضوع به شکل گسترده مورد غفلت قرار گرفته است. عامل اصلی این غفلت آن است که دولت های خاورمیانه نه تنها از تفکر مبتنی بر مهربانی و رحمت دین اسلام حمایت نمی کنند، بلکه به حمایت از مدارس وهابی و ابن تیمیه ای که مروج افراط گرایی هستند، می پردازند. دولت هایی مثل دولت عربستان سعودی، قطر، امارات، کویت و بحرین از مدارس دینی افراطی و مفتی های آنها حمایت کرده و می کنند. آنها در این مسیر، سرمایه گذاری کرده اند و اینگونه تفکرات را به اصطلاح زیر پر و بال خود گرفته اند. دلایل متعددی برای چنین رویکردی وجود دارد؛ برخی عقیدتی است، چرا که آنها خود از جنس همان تفکرات هستند و برخی هم سیاسی. در چنین شرایطی، دولت های مدعی مقابله با تروریسم یا همان دولت های غربی، از دولت هایی در خاورمیانه حمایت می کنند که پشتیبان وهابیت و افراط گرایی هستند. تا زمانی که دولت های غربی با رهبران اقتدارگرا و رهبران حامی افراط گرایی هم پیاله هستند، با مشکل تروریسم و گروه های تروریستی چون داعش مواجه خواهیم بود. بنابراین، بحران در منطقه ادامه خواهد داشت و آتش آن دامن کشورهای غربی را هم خواهد گرفت. این کشورها تنها به دنبال پاک کردن صورت مسئله هستند؛ این تفکر غلط است، چرا که باید اندیشه افراط گرایی را از ریشه پاک کرد. این موضوع چگونه ممکن می شود؟ باید مدارس مروج افراطی گرایی را بی اعتبار کرد. این مدارس چگونه بی اعتبار می شوند؟ باید در جهت ترویج فرهنگ مدارا اقدام کرد. چه کسی می تواند چنین اقدامی را دنبال کند؟ رهبران دولت های منطقه خاورمیانه. مردم این کشورها قدرت ایجاد تغییر را ندارند، چراکه برخی از آنها با حکومت های اقتدارگرایی مواجه هستند که تصمیم گیران اصلی اند. رهبران کشورهای اقتدارگرای خاورمیانه تنها درصورتی در این راستا گام برمی دارند که از سوی غرب تحت فشار قرار گیرند. در این شرایط، مشکل این است که غرب نه تنها به این رهبران فشار نمی آورد بلکه آنها را دوستان و متحدان خود می داند. فرهنگ موجود در کشورهای اقتدارگرای منطقه خاورمیانه بستر مناسبی جهت رشد افراط گرایی است که نتیجه ای جز صدور تروریسم و عقاید تروریستی ندارد. کشورهای غربی در این رابطه باید تجدید نظر جدی کرده و این کشورها را برای خشکاندن ریشه اعتقادات افراطی و در مقابل ترویج مدارا، صلح و دوستی آنگونه که در اسلام بر آن تأکید شده، تحت فشار قرار دهند. ایران طی سال های اخیر ۲ پیشنهاد مطرح کرده که هر دو پیشنهادهایی دقیق بوده اند. پیشنهاد اول در قالب ایده گفت وگوی تمدن ها و پیشنهاد دوم در قالب ایده جهان علیه خشونت و افراطی گری مطرح شد. هر دوی این پیشنهادها به صورت قطعنامه در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تصویب رسید اما هیچ گاه به صورت جدی دنبال نشد . اگر پیشنهادهای ایران جدی گرفته می شد، به طور حتم وضعیت امروز نظام بین الملل وضعیتی متفاوت بود.» وقتی حامیان تروریسم، تروریسم را محکوم می کنند! وقتی حامیان تروریسم، تروریسم را محکوم می کنند! عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که متن آن به شرح زیر است: «دولت عربستان، در روزهای گذشته با میزبانی سران گروه های تروریستی سوریه و همچنین پذیرائی از سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، اقدام به یک مانور تبلیغاتی چندجانبه کرد. آل سعود از یکطرف تلاش کردند جمهوری اسلامی ایران را غاصب جزایر سه گانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک جلوه دهند و از طرف دیگر، خود را ناجی ملت های سوریه، یمن و تمام سرزمین های عربی معرفی نماید. در بیانیه ای که به مناسبت اجلاس سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در ریاض منتشر شد، بدون آنکه اشاره ای به تهاجم ویرانگر عربستان به کشور یمن و کشتار هزاران نفر از مردم بی گناه این کشور اعم از زن و کودک و پیر و جوان و نابودی صدها مسجد و مدرسه و بیمارستان و خانه مردم شود، سخن از بازسازی یمن به میان آمده که به عنوان همراهی با دولت مزدور آل سعود در این کشور قرار است صورت بگیرد. در همین حال، اعلام حمایت همه جانبه دولت عربستان از گروه های تروریستی معارض دولت سوریه و تاکید بر ضرورت حذف بشار اسد از حکومت این کشور و حاکم شدن تروریست هائی که سوریه را به ویرانه تبدیل کرده اند و با ناامن ساختن منطقه، خدمات بزرگی به رژیم اشغالگر صهیونیستی به عمل آورده اند، رژیم آل سعود نشان داد که نه تنها ناجی ملت های عرب نیست بلکه عامل اصلی ناامنی این کشورها و کل منطقه خاورمیانه است. درباره جزایر سه گانه ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک، ادعای اعضای شورای همکاری خلیج فارس، بقدری تکراری و نخ نما شده است که به یک طنز سیاسی تبدیل شده و توجه کسی را به خود جلب نمی کند. جمهوری اسلامی ایران، همواره به این ادعای مضحک پاسخ روشن داده و شیوخ حاشیه خلیج فارس را به تعقل و پرهیز از آلت دست بیگانگان شدن دعوت کرده است. بی ارزش بودن بیانیه هائی از قبیل آنچه اجلاس اخیر شیوخ حاشیه خلیج فارس در ریاض منتشر کرده اند آنقدر روشن است که سلطان عمان حاضر نشد در این اجلاس شرکت کند. پشت پرده ادعای ارضی نسبت به جزایر سه گانه ایرانی، دستورالعملی است که دولت های استعماری به شیوخ خلیج فارس داده اند تا با این ادعا بتوانند چهره اشغالگری رژیم صهیونیستی را به فراموشی بسپارند و بر جنایات صهیونیست ها علیه مردم مظلوم فلسطین سرپوش گذاشته شود. روابط پنهان و آشکار آل سعود و شیوخ قطر و امارات با رژیم صهیونیستی بهترین شاهد برای اثبات این واقعیت است که شیوخ حاشیه خلیج فارس برای بزک کردن چهره کریه رژیم صهیونیستی به ادعای تکراری مالکیت امارات بر جزایر سه گانه ایرانی و اشغال آنها توسط ایران متوسل می شوند. روی دیگر این سکه تقلبی، جنایاتی است که خود شیوخ حاشیه خلیج فارس علیه ملت های عرب مرتکب می شوند. اکنون افکار عمومی جهان از این واقعیت اطلاع دارند که شیوخ عربستان، قطر و امارات عاملان قتل هزاران نفر از مردم یمن و ویرانی این کشور هستند. همه می دانند که جنایات تروریست ها در سوریه با هزینه آل سعود و شیوخ قطر صورت می گیرد. بر کسی پوشیده نیست که گروه تروریستی داعش و سایر تکفیری ها از آبشخور وهابیت سیراب می شوند و ریشه در حاکمیت مشترک آل سعود و مفتی های وابسته به آنها دارند. طشت آل سعود چنان از بام افتاده که حتی کشورهای اروپائی نیز آل سعود را عامل اصلی ناامنی منطقه خاورمیانه عربی می دانند و سازمان عفو بین الملل همین دیروز اعلام کرد عربستان در یمن مرتکب جنایات جنگی شده است. آل سعود، برای سرپوش گذاشتن بر جنایاتی که در یمن، بحرین، شرق عربستان و سوریه مرتکب شده اند ضیافت های آنچنانی پیاپی در ریاض تشکیل می دهند و با هزینه کردن دلارهای نفتی تلاش می کنند چهره منفور خود را بزک نمایند و چنین وانمود کنند که درصدد حمایت از ملت های عرب و تامین امنیت منطقه هستند. تبلیغات پرحجمی که دولت عربستان این روزها برای پیروز نشان دادن خود در جنگ یمن می کند و در تلاش است چنین وانمود نماید که عوامل دست نشانده خود را به حاکمیت در یمن برگردانیده، فقط یک رویاپردازی است. واقعیت یمن را باید در سرنگونی جنگنده سعودی در آسمان یمن و غرق شدن ناوهای آن در آبهای این کشور جستجو کرد. مردم یمن، چنان مقاوم هستند که هرگز در برابر آل سعود تسلیم نخواهند شد و تا انتقام خود را از آنان نگیرند از پای نخواهند نشست. آینده یمن، سوریه و بحرین از آن مردم این کشورهاست و برای آل سعود چیزی غیر از ننگ و رسوائی باقی نخواهد ماند. در مقابل، پرونده نظام جمهوری اسلامی در منطقه به روشنی نشان می دهد که همواره در کنار ملت ها قرار داشته و در برابر تروریسم و حاکمان مستبد، وابسته و زورگو از مردم حمایت کرده است. تردیدی نیست که این منطق پیروز نهائی خواهد بود، زیرا همواره این ملت ها هستند که با اراده پولادین خود بر زورگویان غلبه می کنند حتی اگر حامیان تروریسم با توسل به ترفندهای تبلیغاتی و ظاهرسازی، تروریسم را محکوم کنند.» هفته های ناآرام تندروها هفته های ناآرام تندروها، عنوان سرمقاله روزنامه شرق است به قلم صادق زیباکلام استاد دانشگاه تهران که متن آن به شرح زیر است: «اعلام آمادگی آیت الله سیدمحمد موسوی بجنوردی و آیت الله سیدحسن خمینی به همراه برخی چهره های دیگر برای شرکت در انتخابات مجلس خبرگان، این نوید را می دهد که عزم چهره های باسابقه و معتدل برای حضور جدی در انتخابات این دوره، جزم شده است. به موازات آن، اعلام آمادگی شماری از چهره های شناخته شده نزدیک به اصلاح طلبان که معتدل و میانه رو هستند مبین آن است که نامزدی در انتخابات مجلس دهم نیز در میان اصلاح طلبان و جریان های حامی دولت یازدهم، به عنوان یک راهبرد در نظر گرفته شده است. درعین حال از این واقعیت هم نمی توان گریخت که در روزهای آینده باید منتظر واکنش های برخی جریان های تندور به این اعلام کاندیداتوری ها باشیم. به یقین آنان نه از آمدن علمای با سابقه در خبرگان استقبال می کنند و نه حضور وزیران دولت های سازندگی و اصلاحات و نمایندگان ادوار مجلس در انتخابات نهاد قانون گذاری. شاید درباره نوه امام (ره)، استقبال نکردن آنان پررنگ تر هم شده و ای بسا تبدیل به یک جریان هم بشود؛ مخالفتی که برخی آثار و علائم آن در همین یکی، دو روز اخیر در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به راه افتاده است. درک اسباب و علل ناخشنودی تندروها از اعلام نامزدی آیت الله خمینی جوان، خیلی هم نباید غیرمنتظره و پیچیده باشد. اساسا از مقطع حوادث و رویدادهای پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم، اصولگرایان با ایشان زاویه پیدا کردند و هرچه جلو آمدیم، این فاصله افزایش یافت. فراموش نمی کنیم نخستین جرقه در زمان رئیس دولت دهم و در مراسم بزرگداشت امام خمینی (ره) در ۱۴ خرداد ۸۹ پیش آمد و عملا تندروها جلوی سخنرانی «سیدحسن» را در مراسم پدربزرگ ایشان گرفتند. از آن مقطع به این سو، هجمه به ایشان افزایش هم پیدا کرده است، اما این همه داستان نیست؛ به همان میزان که اصلی ترین فرد بیت امام(ره) از تندروها فاصله گرفته اند، به چهره های ملی کشور نظیر آیت الله هاشمی رفسنجانی نزدیک تر شده اند. احتمالا در روزها و هفته های آینده، حملات تندروها به جریان های اصلاح طلب و میانه رو و حامیان این چهره ها، افزایش هم خواهد یافت. این رفتار تندروها در حالی است که آیت الله خمینی بارها تأکید کرده و نشان هم داده که با اصولگرایان باسابقه و معتدل و همه نیروهای انقلاب روابط صمیمانه ای داشته و تندروی از سوی هر طیفی را مذموم می داند. بااین حال این مسئله از جبهه گیری اصولگرایان تندرو نخواهد کاست. واقعیت آن است که آنان به چیزی کمتر از جدایی کامل آیت الله خمینی از آیت الله هاشمی رفسنجانی و موضع گیری ایشان علیه رئیس مجمع تشخیص مصلحت رضایت نخواهند داد. از آنجا که سیدحسن خمینی هرگز به چنین شیوه هایی تن نخواهد داد، تندروها بیش از گذشته عصبانی خواهند شد.» معانی یک تصمیم انتخاباتی معانی یک تصمیم انتخاباتی، عنوان یادداشتی است در صفحه اول روزنامه ایران به قلم جمال کاظمی که نویسنده در آن نوشته است: «حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی برای حضور در رقابت های انتخاباتی، گویی دیگر دو به شک نیست. این را همین سه چهار شب پیش برادرش سید علی، آفتابی و علنی کرد. سخنرانی سید علی خمینی به آخر نرسیده، خبر در جهان واقعی و مجازی دهان به دهان چرخید و به صبح نکشیده انبوهی از تفسیر و نقد، پای خبر نشست. هیچ کس از منتقدان خطر نکرد تا به نام و آدرس، از تصمیم خطیر خمینی جوان خرده بگیرد. به عوض، کثیری از سایت ها و صفحات نشان دار یا بی نشان در جهان مجازی، صرفه را در آن دیدند که به چهره این تصمیم اسید بپاشند و از همین آغاز که هنوز سه چهار منزل تا شب انتخابات راه مانده است، زبان به سرزنش واقعه بگشایند. ماجرا به سید حسن خمینی فیصله نیافت و دیگرانی نیز به میدان آمدند و خبر دادند که در معرکه آتی انتخاب مردم، نام شان را به محک رأی و خواست مردم خواهند گذاشت. همین ماجرا، حلقه منتقدان تنگ چشم را به صرافت انداخت تا در هر مکانت و منزلت و مرتبتی که هستند و از هر تریبون و میکروفونی که برخوردارند هشدار بدهند که انگار قرار است جمعی به هوای تغییر در ترکیب پارلمان یا خبرگان، پا به میدان بگذارند. یکی از احیای فتنه سخن گفت و دیگری از تشکیل یک اقلیت قوی. رسواتر از همه، صفحاتی در جهان مجازی بود که حتی از اغفال و اغوای خمینی جوان سخن به میان آوردند. ماجرا اما ساده تر از همه این توطئه اندیشی ها است. ۱- سید حسن خمینی، نواده نامدار امام خمینی (ره) است. نفس این انتساب و نیز موضعگیری های پخته و پاکیزه او در خلال رخدادهای پرغبار، قهراً او را بهره مند از منزلتی نیکو ساخته است. به تعبیری سهم سید حسن از کاریزمای خاندان خمینی، سهمی چشمگیر بوده است، اما او اینک با حضور در یک رقابت عمومی، مبنای مشروعیت کاریزماتیک خانوادگی خود را در معرض تخمین مشروعیت قانونی خواهد گذاشت. این، غیر از آنکه نشانی از شجاعت و اعتماد به نفس خمینی جوان است، التزام او به آداب دموکراسی را نیز اثبات می کند. چه بسا او نوادر مصادیق در میان بزرگان صاحب کاریزماست که از قرار گرفتن روی ترازوی افکار عمومی پرهیز ندارد. به این اعتبار، سیره سید حسن خمینی، می تواند آغاز یک سنت بدیع و کم سابقه در حیات مردان سیاسی ایران باشد. ۲- خمینی جوان، چهره ای شناخته به «استقلال» است. او را نه می توان سراسر به اردوی اصلاحات سنجاق کرد و نه تماماً به جبهه اصولگرایی. به حسب همین مشی و مرام، سید حسن خمینی نمونه نامداری از گفتمان اعتدال به شمار می آید. لهجه او در اعتدالگرایی، لهجه و لحن انفعالی نیست؛ نمی توان گفت که او «هم اصلاح طلب است و هم اصولگرا» یا «نه اصلاح طلب است نه اصولگرا». تفسیر او از انقلاب، امام و نظام، صاحب ارکان و اصولی ایجابی است که معنایی دقیق به تعریف اعتدال می بخشد. به این اعتبار، تصمیم سید حسن خمینی برای ورود به عرصه انتخابات را می توان به معنای تقویت جریان اعتدالی سیاسی تفسیر کرد که البته با سنت تاریخی تحول طلبی در ایران پیوندهای فراوانی دارد. نفس این اعتدالگرایی، کمترین فایدت و منفعتی که دارد، آن است که گرایش های سیاسی گریز از مرکز را مهار، تضعیف یا نقض می کند. ۳- مجلس خبرگان، مجمع معتمدان نظام است. سید حسن خمینی را کمتر کسی است که به عنوان معتمد نظام نشناسد، حتی اگر با مذاق و منش سیاسی او بر سر مهر نباشد. مهم آن است که به گفته روحانی، «تمام چهره های علاقه مند به خدمت، در انتخابات حاضر شوند.» روحانی در آخرین مواضع انتخاباتی خود از همگان خواست که انتخابات آینده را به «جلوه گاه وحدت، قدرت ملی و انسجام ملت ایران» بدل کنند. گفتن ندارد که انتخابات در حکم سالن تشریح برای یک نظام سیاسی است تا تحمل، بی طرفی، امانتداری و قانونگرایی ناظران و مجریان پیش چشم همگان، ارزیابی شود. حاصل این ارزیابی آنگاه مایه سربلندی خواهد بود که حق الناس پنداشتن فرآیند انتخابات، برای تمامی ارکان حاکمیت فریضه به شمار آید. زبانی که از لحظه اعلام حضور خمینی جوان در انتخابات آینده، بی درنگ و بی وقفه از «نگرانی» سخن می گوید، بی گمان از حق الناس دانستن انتخابات عاجز خواهد بود.» سیدحسن به انتخابات نشاط می بخشد سیدحسن به انتخابات نشاط می بخشد، عنوان یادداشتی است در صفحه اول روزنامه قانون به قلم حمید دهقانی استاد دانشگاه که متن آن در پی آمده است: «از نشانه های پویایی نظام انتخاباتی یک کشور، تبد یل سرمایه های بالقوه سیاسی آن به سرمایه های بالفعل است. همان طور که د ر انتخابات ۱۳۹۲ ریاست جمهوری شخصیت هایی همچون روحانی و به د نبال انتخاب مناسب وزیر امور خارجه اش ظریف، چهره هایی ملی بالقوه جامعه به چهره های معتبر بین المللی تبد یل شد ند ، د ر انتخابات پیش رو نیز به نظر می رسد د ر سایه رقابتی عاد لانه، پتانسیل بالای شخصیت معتبری همچون یاد گار امام با قرار گرفتن د ر متن سیاست به سرمایه ای بالفعل تبد یل شود . از سویی، شخصیت کاریزمای او، خود می تواند به انتخابات اعتبار د هد و نشاط و پویایی انتخابات را د و چند ان نماید . بنابراین موقعیت او د ر نسبت با انتخابات، اعتبار گیرند ه ای است که خود به انتخابات اعتبار د هند ه است و کمتر نامزد ی از چنین موقعیتی برخورد ار است. د ر نبود احزاب قد رتمند و ریشه د ار و د ر نتیجه شکل نگرفتن هویت سیاسی قوی د ر میان شمار زیاد ی از رای د هند گان ایرانی، نامزد های انتخاباتی معتبر نقش بسزایی د ر افزایش مشارکت رای د هند گان د ارند . چنین شخصیت هایی قاد رند رای د هند گانی را که کمتر د ر انتخابات شرکت کرد ه اند یا هرگز د ر انتخابات مجلس خبرگان شرکت نکرد ه اند به پای صند وق رای بیاورند و به انتخابات نشاط بیشتری د هند . د ر هر انتخابات شماری رای سرگرد ان نیز وجود د ارد که خواهان شرکت د ر انتخابات هستند اما نمی د انند به کد ام نامزد انتخاباتی رای د هند و غالب نامزد های انتخاباتی اعتبار و جایگاه لازم را ند ارند که بتوانند این قشر از رای د هند گان را جلب کنند . نوه امام د ر قامت نامزد انتخاباتی مجلس خبرگان د ر جلب آرای سرگرد ان انتخابات پیش رو نیز می تواند بسیار تاثیر گذار باشد . حضور چنین چهره هایی د ر عرصه انتخابات، اجازه نمی د هد که سرنوشت انتخابات با شانس رقم بخورد و رای های سرگرد ان بر اساس تصاد ف به این یا آن نامزد بد ون شناسنامه رای خود را به صند وق بیند ازند . یاد گار امام همچنین د ارای چند ویژگی د یگر است که او را از سایر نامزد های انتخاباتی متمایز می کند ؛ نخست، جایگاه ویژه ای است که به عنوان نوه امام د ر افکار عمومی د اخل و خارج از ایران د ارد . از سویی، فراجناحی بود ن شخصیت او امکان ایجاد همگرایی میان جناح های مختلف کشور و افزایش انسجام ملی را می د هد که د ر حال حاضر کشور بیش از هر زمان د یگر به چنین وفاقی نیاز د ارد . و د ر نهایت اینکه، وجود شخصیت هایی همچون یاد گار امام د ر رقابت انتخاباتی از هرگونه راد یکالیزه شد ن انتخابات جلوگیری می کنند و همد لی لازم را میان نیروهای مختلف ایجاد می نمایند . اما آنچه د ر این میان بیش از هر چیزی لازم است پیشگیری از شخصیت سوزی سرمایه های سیاسی کشور به بهانه رقابت انتخاباتی است زیرا سال ها زمان لازم است تا چنین سرمایه هایی د ر یک کشور به وجود آیند ولی تخریب آن ها می تواند د ر طی چند روز صورت گیرد .» «خبره» جوان «خبره» جوان، عنوان سرمقاله روزنامه همدلی است به قلم ولی الله شجاع پوریان مدیرمسئول این روزنامه که متن آن در پی آمده است: «اعلام قطعی کاندیداتوری آیت الله سیدحسن خمینی در انتخابات مجلس خبرگان توسط برادر ایشــان به مهم ترین موضوع سیاسی کشور تبدیل شده است. سیدحسن خمینی اولین نوه از فرزند دوم حضرت امام خمینی بنیانگذار فقید جمهوری اسامی یعنی سیداحمد خمینی است که با توجه به انتساب ایشان به بیت امام،ذکاوت سرشار، تحصیات بالای جوزوی، ویژگی های شخصیتی، موضع گیری های اعتدال گرایانه، تسلط به زبان های خارجی، تالیفات و سوابق اجرایی، عایق جوان پسند مثل فوتبال، محبوبیت خاصی بین افکار عمومی به ویژه نسل جوان دارد؛ در باب این حضور، تاثیرات و دستاوردهای آن چند نکته حائز اهمیت است: ۱- اعـلـام نامزدی و حضور سیدحســن خمینی امری غریب و غیرقابل پیش بینــی نبود؛ در این روزها افــرادی عَلَمِ حمایت از خط و منش امام را بــر دوش گرفته اند که در دوران آغازین مبارزه در برابر رژیم گذشته حضرت امام را همراهی نکردند و حتی یک برگ ســند از حمایت آنها از انقاب و امام در تاریخی که خود به نگاشتنش مشغولند یافت نمی شود؛ از سویی در سال های اخیر افرادی چون محمود احمدی نژاد متولی بازخوانی خط امام خمینی شد که در طول هشت سال زمامداری اش آمال و آرمان های خود را به امام نســبت داد ولی بارهــا بیت معــزز امام خمینی را مــورد تحدید و تحریــف قــرار داد تا جایی که بــا برنامه ریزی هوادارانش در مراسم بزرگداشت رحلت امام، از هیچ تاشی برای جلوگیری از سخنرانی نوه امام فروگذار نکردند! اکنون در چنین شرایطی که منش، شیوه و اندیشه آزادی طلبانه و مردم سالارانه امام خمینی توســط دورترین افراد به تفکر و اندیشه امام، در خط اعوجاج، انحراف و مصــادره قرار دارد، اعام کاندیداتوری خمینی جــوان برای دفاع از میراث گرانقدر قیام کمترین چیزی است که از بیت امام و سیدحسن خمینی انتظار می رود. ۲- انتخابات مجلس خبرگان به دلیل نوع کارکرد و رسالت این نهاد، از اهمیت و ارزش والایی برخوردار است، اما بنا بر پاره ای دلایل مردم و رای دهندگان برخاف توجه و حساســیت خــود در انتخابات ریاست جمهوری، مجلس و حتی شوراهای اسامی شهر و روستا، با آگاهی، شناخت و انگیزه کمتری در این انتخابات حاضر می شوند. از سویی برخاف انتخــاب رییس جمهور، نماینــده مجلس و عضو شورا که زمانی چهارساله دارد، انتخاب در مجلس خبــرگان، اعتباری ۸ ســاله دارد. از این رو اعام کاندیداتوری سیدحســن خمینی می تواند باعث افزایش اهمیت و آگاهی و شناخت مردم نسبت به مجلس خبرگان شود و آنها را به انتخابی منطقی و آگاهانه رهنمون سازد. همچنین در شرایط فعلی از ۷۹ نفر عضو محترم مجلس خبرگان ۴۶ نفر از اعضا در ســنین بالای ۷۰ سال و ۶۰ نفر در سنین بالای ۶۰ سال قرار دارند؛ هرچند کارویژه مجلس خبرگان میانگین ســنی بالای مجلس خبرگان را توجیه می کند، اما تردیدی نیست با آمار بالای جمعیت جوان کشــور، ضرورت حضور چهره های جوان در این مجلس هر چه بیشتر احساس می شود. فراموش نکنیم چهل ســالگی ســن رســیدن بــه پختگی، بینــش و دانایی اســت و اگر غالب پیامبران در چهل ســالگی رسالت سنگین نبوت و رهبری جامعه را عهده دار می شدند، سیدحسن ۴۴ ساله موهبتی ارزشمند برای مجلس خبرگان به شــمار می آیــد و می تواند چهره هــای جوان دیگــری را به حضــور در ایــن انتخابات ترغیب کند. ۳- هم زمان باا عام کاندیداتوری سیدحسن خمینی در انتخابات مجلس خبرگان نوع واکنش مخالفان و موافقان نیز قابل تامل بود. استقبال گسترده افکار عمومی به ویژه نســل جوان و کاربران شبکه های اجتماعی مشــهودترین رویکرد در این ماجرا بود. تشکیل کمپین ها و کانال های متعدد خودجوش در شبکه های اجتماعی در حمایت از کاندیداتوری سیدحســن خمینی حاکــی از میزان محبوبیت ایشــان بود که به مذاق برخی از اشخاص خوش نیامده است. در این میان توهین شاگردی که استادش سابقه عدم همراهی با نهضت خمینی را در پرونده دارد نیز امری عجیب نیست، ولی نکته قابل تامل اینجاست که حتی در رژیم گذشته رعایت حرمت و احترام سلسله جلیلیه روحانیت امری قابل پذیرش و مرسوم بود، اما برخی مدعیان ولایتمداری و انقلابی گری امروز بی توجه به جایگاه و شخصیت سیدحسن خمینی، خواسته یا ناخواسته تضعیف جایگاه روحانیت و بریدن شاخه درختی که خود روی آن نشسته اند را نشانه گرفته اند، گویی این انقلاب به نام آنها سند خورده و حتی نزدیک ترین افراد به مکتب، اندیشه و بیت خمینی نیز باید از فیلتر این افراد عبور کنند. ۴-عملکرد رسانه ملی و نوع پوشش خبری این موضوع در یکی از اصلی ترین بخش های خبری نیز قابل تامل بود. رسانه ملی که پیش از این با برداشت گزینشی از مکتب خمینی، تلاش داشت به بهره برداری سیاسی و جناحی خود از حضرت امام ادامه دهد، با موضع گیری اخیر خود در پوشش این خبر نشان داد تغییری در رویکرد این رسانه در برخورد با بیت معزز حضرت امام به عنوان میراث دار اصلی امام صورت نگرفته است. همچنین این رسانه مانند گذشته از جایگاه ملی خود عدول کرده و بسان یک حزب سیاسی در انتخابات، جانبدارانه عمل می کند. در پایان ضمن استقبال از کاندیداتوری سیدحسن خمینی در پنجمین دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبری انتظار می رود ضمن رعایت اخلاق، تلاش همگان به ویژه مسئولان، فعالان سیاسی و اصحاب رسانه بر این امر استوار باشد که با فراهم کردن زمینه یک انتخابات سالم و عادلانه، شرایط را برای انتخاب آگاهانه مردم به عنوان ولی نعمت اصلی این نظام و انقلاب مهیا کنیم؛ بی گمان نتیجه آن هرچه باشد، سربلندی، استواری و موفقیت نظام و مردم خواهد بود.» قانون درباره روزنامه اطلاعات قانون درباره روزنامه اطلاعات، عنوان سرمقاله روزنامه وقایع اتفاقیه است به قلم بهمن کشاورز حقوقدان که در آن نوشته است: «بدون توجه به موضوع و حواشی گوناگون آن، حکم قضیه بیان می شود. ۱٫ براساس اصل ۲۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند، مگر آنکه مخل مبانی اسلام و حقوق عمومی باشند که تفصیل آن را قانون معین می کند. مسئله آزادی ها و حقوق فردی و اجتماعی از چنان اهمیتی برخوردار است که اصل ۹ قانون اساسی می گوید: «در جمهوری اسلامی ایران آزادی، استقلال، وحدت و تمامیت ارضی کشور از یکدیگر تفکیک ناپذیرند و حفظ آنها وظیفه دولت و آحاد ملت است» قانون گذار اهمیت این موارد را به این شکل تصریح می کند: « هیچ فرد، گروه یا مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی به استقلال سیاسی، فرهنگی، نظامی و تمامیت ارضی ایران کمترین خدشه ای وارد کند»، اما بلافاصله می فرماید: «و هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادی های مشروع را، هرچند با وضع قوانین و مقررات، سد کند». بنابراین اصل بر آزادی مطبوعات است و محدود کردن این آزادی محتاج دلیل روشن و قطعی است. ۲٫ موضوع دیگری که در اینجا قابل توجه و درخور بحث است، اینکه باز هم به موجب قانون اساسی اصل ۳۷ «اصل بر برائت است و هیچ کس از نظر قانون مجرم شناخته نمی شود، مگر اینکه جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد». همچنین از نظر اصولی، اصل اباحه است، یعنی هرچیزی مجاز است، مگر اینکه خلاف آن ثابت شود. ۳٫ به طورکلی محدود کردن آزادی های فردی واجتماعی یا سلب آنها استثنا است و در دو مورد ممکن است اتفاق بیافتد: ۱- به طور موقت و بر مبنای نظر مقام قضائی ۲- به طور غیرموقت و به عنوان تکمیل، مجازات باز هم بنابر نظر مقام قضائی. باید توجه کرد که در هر دو مورد لازم است اقدامات، منطبق بر قانون و درراستای آن باشد. در عین حال حتی درباره محروم کردن از حقوق جنبه غیرموقت دارد و مکمل مجازات است، مدت آن نمی تواند از دوسال بیشتر طول بکشد. به طریق اولی محرومیت های موقت نیز ناچار به مدت محدود قابل اعمال خواهد بود، به عنوان مثال می توان گفت: «وقتی بازپرس مثلا برای متهم به قتل، حکم بازداشت صادر می کند «که مجازات قتل اعدام است»، اگر تا دو سال ادله کافی در این باره به دست نیاید، نمی تواند فرد را در بازداشت نگه دارد و ناچار به تبدیل حکم است. این مدت برای جرم هایی که مجازات آن اعدام یا صلب یا قطع اعضا نیست، «یک سال است». به هر حال فراموش نکنیم که همه این اقدامات مانند ممنوع الخروج کردن یا ممنوعیت های دیگر باید صریحا در قانون پیش بینی شده باشد. اصل ۳۶ قانون اساسی می گوید: «حکم مجازات و اجرای آن باید فقط از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد». از آن جا که سلب حقوق در تحلیل نهایی مجازات محسوب می شود، اعمال آن صرفا با حکم دادگاه میسر است و اگر اقدامی احتیاطی باشد، باید مستند قانون باشد و مدت آن نیز محدود و مشخص باشد.» چنین بود بامداد شاعر چنین بود بامداد شاعر، عنوان یادداشتی است در روزنامه آرمان امروز به قلم آِیدین ریاضی که نویسنده در آن نوشته است: «افزون بر جایگاه بلند شاملو در شعر و ترجمه در دوران معاصر، وی حضور موثری نیز در ژورنالیسم ادبی داشته و کتاب هفته، جنگ خوشه و کتاب جمعه و… همه و همه، گواه کاری مسئولانه و حرفه ای است. از اینها مهم تر، کار عظیمی است که او با همکاری آیدا سرکیسیان در فرهنگ عامه نویسی انجام داده است و حاصلش، کتاب کوچه ای است که آدمی شگفت زده می شود چگونه چنین حجم عظیمی از کاری گسترده و تحقیقی، توسط یک نفر انجام گرفته است. مگر نه اینکه بخش ناچیزی از کتاب های کوچه شاملو، قاعدتا باید کار سال های سال چندین و چند موسسه و مرکز فرهنگی بوده باشد؟احمد شاملو، با استفاده از زبان کوچه و بازار، با ساده ترین گفتار، شگفت انگیزترین معانی را در شعرهایش به تصویر کشید. تلاش شاملو برای زنده کردن ادبیات عامه و دفاع از آن به شعرهایش ختم نشد و با نوشتن کتاب کوچه که هنوز هم که چند سالی از مرگ این شاعر بزرگ می گذرد، به چاپ نرسیده و این حاکی از وسواس زیاد و دقت سرش

[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 58]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن