تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس به خدا و روز قيامت ايمان دارد، بايد ميهمانش را گرامى دارد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821073345




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ناظم الشعرا و احیای ادبیات حسینی


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: ناظم الشعرا و احیای ادبیات حسینی تهران – ایرنا – ناظم الشعرا، جهانبخش ذوقی، ادبیات فاخر فارسی را در دوره فترتِ قاجاری وارد نوحه ها و مرثیه های ایرانی کرد و از این نظر می توان او را از احیاگران ادبیات حسینی نامید.


در میانه سلطنت ناصرالدین شاه، دو دهه پیش از ملک الشعرا به دنیا آمد. نامش جهانبخش و کنیه اش «ذوقی» بود، اما به خاطر طبع شعری که داشت، او را ناظم الشعرا می نامیدند. او نیز تخلص «ناظم» را برای شعرهایش برگزید.در جوانی برای تحصیل علوم دینی به قم رفت و آنجا بود که بیش از گذشته، شیفته شخصیت اباعبدالله (ع) شد. ناظم الشعرا با آنکه تحصیلات حوزوی داشت، اما اهل منبر نبود. معمولا عبا و عرق چین بر تن داشت. شش ماه از سال را در طالقان کشاورزی می کرد و با آغاز پاییز، زمانی که «اَواره باد» (1) وزیدن می گرفت، همراه با کاروان طالقانی ها به شمال (معمولا تنکابن و شهرهای پیرامون) می رفت و تدریس می کرد. بی سوادی، توسعه نیافتگی و کاستی های اقتصادی، فرهنگی و بهداشتی از ویژگی های جامعه ایران در دوران ناصری بود. برآورد برخی مورخان نشان می دهد در دوران ناصرالدین شاه، حدود یک درصد از کل جمعیت ایران سواد خواندن و نوشتن داشت (2) و بیشتر باسوادان نیز روحانیان یا درباریان بودند. روحانیان به دلیل تحصیل علوم دینی و درباریان برای مکاتبات اداری به خواندن و نوشتن نیاز داشتند. در چنین جامعه ای، شمار افرادی مانند «ناظم الشعرا» که بیرون از چارچوب روحانیت و دربار به تدریس ادبیات و علوم قدیمه بپردازند، بسیار اندک بود.گاه تندی می کرد، اما طبع شاعرانه اش آنقدر لطیف بود که کینه از کسی به دل نمی گرفت. این لطافتِ طبع آنچنان بود که در جوانی، نام خود را از «جهانگیر» به «جهانبخش» تغییر داد!اهل محل، چه در طالقان و چه در شمال، به خاطر معلم بودن و نیز به خاطر حسن سابقه اش، به او بسیار اعتماد داشتند. چنانکه به نظر می رسد اعتماد به ناظم الشعرا از اعتماد به کدخدا هم بیشتر بود و از این رو است که روستاییان امور حیاتی خویش، نظیر تقسیم آب را به او می سپردند.از نظر سبک ادبی، ناظم الشعرا به انتهای دوره بازگشت و به پیش از ادبیات مشروطه تعلق داشت. برای آنکه با ویژگی های این دوره بیشتر آشنا شویم و بتوانیم آثار او را ژرفتر بررسی کنیم، ابتدا باید به دوره ها و سبک های ادبی در ایران نگاهی گذار بیندازیم.*** سبک های شعر فارسی** سبک خراسانیاین سبک ادبی، در دوره سامانیان به اوج رسید و در دوره غزنویان نیز ادامه یافت. واقع گرایی و ساده نویسی، دو ویژگی اصلی در سبک خراسانی است. محور بودنِ پند و اندرز، توصیف طبیعت و زیبایی های زندگی و مدیحه سرایی در سبک خراسانی، ناشی از واقع گرایی در آن است. همچنین، تکیه بر آرایه های وزنی و تصویرسازی، پرهیز از تشبیه ها و استعاره های پیچیده و خودداری از کاربرد واژه های پیچیده عربی نیز به ساده نویسی در این سبک بر می گردد.این مکتب، چون در شرق ایران و دور از حکومت خلفا پا گرفت، به نام سبک خراسانی نامیده می شود.رودکی و فردوسی معروف ترین شاعران سبک خراسانی هستند.** سبک عراقیسبک عراقی از اواخر قرن ششم هجری پا گرفت و پس از حمله مغول به اوج رسید. ورود عرفان به ادبیات و هجوم واژگان عربی به شعر فارسی، از ویژگی های این دوره است. تشبیه ها و استعاره ها در سبک عراقی چشمگیرتر و دل نوازترند و از نظر قالب شعری هم، غزل بیش از قصیده هوادار دارد. درباره تاثیر مغولان بر ادبیات ایران، در مقاله «مولوی؛ زمینه های ظهور و روش تدریس معارف» (1) سخن گفته شده است.این مکتب، چون در مرکز ایران (عراقِ عجم) پا گرفت، به نام سبک عراقی نامیده می شود.سعدی، حافظ و مولوی معروف ترین شاعران سبک عراقی هستند.** سبک هندیگفته می شود دربار صفوی به شعر و شاعری چندان بها نمی داد و سبک هندی هم حاصل کوچ شماری از شاعران به دربار هند بوده است. در سبک هندی، تشبیه ها و استعاره ها شکل بسیار پیچیده و گاه اغراق آمیز به خود می گیرد و درک مفاهیم را برای خوانندگان دشوار می کند. همچنین، تلمیح ها که در سبک های خراسانی و عراقی، بیشتر به داستان های ملی یا حماسی ربط داشت، در سبک هندی روی داستان ها و روایت های مذهبی متمرکز شد.بنابراین وقتی فیض کاشانی می گوید:یا رب به علی، شهِ «سَلونی»آن واقفِ سِرّ زَمَّلونیخواننده باید بداند که در مصراع نخست به روایتی از امام علی (سَلونی قبل ان تفقدونی = از من بپرسید، پیش از آنکه مرا از دست دهید) تلمیح شده است. مصراع دوم نیز تلمیح به آن روایت است که پس از دوره ای انقطاع وحی، فرشته نزد پیامبر ظاهر می شود و پیامبر می گوید «زَمَّلونی، زَمّلونی» (مرا بپوشانید، مرا بپوشانید)... . در واقع، شاعر علی را دانا به سرّ زملونی می داند.صائب تبریزی، کلیم کاشانی و بیدل دهلوی معروف ترین شاعران سبک هندی هستند.** دوره بازگشتدوره بازگشت، حاصل طغیان شاعران افشاریه، زندیه و قاجاریه علیه تشبیه ها و تلمیح های افراطی در سبک هندی بود. شاعران دوره بازگشت، سبک تازه ای نداشتند؛ بلکه می کوشیدند از سبک های پیشین (عراقی و خراسانی) پیروی کنند. قاآنی، هاتف اصفهانی، فروغی بسطامی و یغمای جندقی از شاعران دوره بازگشت به شمار می روند.طبیعی است که بسیاری از تشبیه ها و مفاهیم شاعرانه در دوره بازگشت، عاری از نوآوری هستند و همان داشته های شعرهای کهن را تکرار می کنند. هرچند، در میان همین آثار نیز می توان به صورت پراکنده، شعرهایی زیبا و دلنشین یافت.بنابراین، میان سبک هندی تا شعر نو (نیمایی، سپید، فرانو،...) فاصله ای وجود دارد که نوآوری های چشمگیری در آن دیده نمی شود. از این نظر، دوره بازگشت را می توان دوران فترتِ قاجاری در ادبیات فارسی نامید. فترت قاجاری، هرچه که به پایان دودمان قاجار می رسیم، بیشتر و ژرفتر می شود؛ تا آنکه شاعران مشروطه، مانند ایرج میرزا، ملک الشعرا بهار و پروین اعتصامی، نه تنها باعث شکوفایی شعر فارسی می شوند، بلکه به عنوان پلی برای گذار از «دوره بازگشت» به «شعر نو» عمل می کنند.*** سبک شعر ناظم الشعراناظم الشعرا در دورانِ اوج فترت قاجاری و درست یک نسل پیش از شاعران مشروطه شکوفا شد. از نظر ساختار، وی بیشترِ قالب های شعر کلاسیک را آزموده است؛ هر چند بیشترین سروده هایش در قالب های مثنوی، قصیده، غزل و ترجیع بند است.ناظم الشعرا از نظر معنایی، شاعری مرثیه سرا و نوحه گو بود، اما دو ویژگی، او را از مرثیه سرایان عصر خویش و حتی از بیشتر مرثیه سرایان تاریخ ادبیات ایران، مجزا می کرد:الف – تمرکز شعرهایش روی مرثیه بود. یعنی مانند یغمای جندقی و شیدای گراشی نبود که در کنار شعرهای معمولی، مرثیه و نوحه نیز سروده باشند؛ بلکه بیشترین شعرهای به جا مانده از ناظم الشعرا در مرثیه امام حسین و یارانش است.ب – بسیاری از شعرهای ناظم الشعرا، ضمن آنکه مرثیه است، نوعی فلسفه و اندیشه متفاوت را بیان می کند و شنونده را به فکر وامی دارد.در زیر، «شبهِ ترجیع بندی» از این شاعر را می خوانید که اگرچه نوحه ای در رثای امام حسین است، اما همزمان، شنونده را متوجهِ دشواری هایی می کند که در طول تاریخ، بر سرِ راهِ مصلحان جهان قرار داشته است:به کوی قرب حق هرکس عزیز استحدیثش مشک بیز است،به همراهش بلا تا رستخیز استمدام اندر ستیز استبلی، کار قضایی اینچنین استجهانی دل غمین استبسی باشد ره عزت خطرناکنگیرد فهم و ادراکندارد سرگذشت از هیچکس باکنماید سینه ها چاکبود یکسان تمام خاک و افلاکبرای ایزد پاکهرآنکس را که قربش بیش از این استجهانی دل غمین استگهی یعقوب را هجران نشاندز چشمش خون فشاندبه یوسف گاه ذلت می چشاندبه چاهش می کشاندز چاهش گه به زندان می رساندوزآنجا می رهاندمقرب هرکه شد، کارش چنین استجهانی دل غمین استناظم الشعرا مانند شاعران دیگر، گاه به وجد می آمد و با شور فراوان، شاعری می کرد. شعرهایی مانند آنچه در پی می آید، حاصل این شور ناگهانی است. می توان انتقال انرژی به گروه بزرگی از سینه زنان را در این سروده تصور کرد:حسین، فرزند پیمبر منمحجت حق، زاده ی حیدر منمجانِ دلِ زهره ی اطهر منمدر صدف فاطمه گوهر منمو یا این یکی:جمله سماوات شد یکسره اندر خروشاز سر لاهوتیان رفته به یکباره هوشزمره ی ناسوتیان آمده یکجا به جوشکرد مکرر همی هاتف غیب این سروشاز اثر آن سروش، قد قُتِل آمد به گوشناله ی جبریل امین در زمان، با فغانشیشه ی صبر از همه یکسر شکستآه ز بیدادت ای، گردش گردون دوندر ازل ای کج روش! کاش شدی سرنگوننایب خیرالبشر شد ز جفا غرق خونرفته به یکبارگی از همه صبر و سکوندرد دلِ دوستان، گشته ز داغش فزونکیدِ تو بر کامِ دلِ دشمنان، بی کرانفرق سر خواجه ی قنبر شکستبرخی شعرهای ناظم الشعرا، به طور خاص، برای همراهی سینه زنان سروده شده است. مانند این «مستزاد» که بخش تکراری اش را باید همراهان تکرار کنند:بارالها ز سر عهد و وفا آمده امکربلا آمده امکربلا از سر تسلیم و رضا آمده امکربلا آمده امپیشتر اشاره شد که بسیاری از شعرهای ناظم الشعرا به خردورزی بها می دهد و به جای آنکه صرفا با احساساتِ مخاطب بازی کند، خواننده را به اندیشیدن فرا می خواند. این توجه به اندیشه، حتی در عرفانی ترین سروده های ناظم نیز دیده می شود. برای مثال، در یک مثنوی بلند، وی شرح ناامیدی اش از توفیق در بیان صفات خدا را می گوید و از یاسی سخن می رانَد که بر اثر مقایسه خود با بزرگیِ جهان، او را فراگرفته است. در نقطه اوج این شعر، زمانی که انتظار می رود «دل شاعر» نجات بخش او باشد، این «خِرَد» است که روان شاعر را نجات می دهد:خرد ناگهان هوش بُرد از سرممر آن رهنما حلقه زد بر درمکه از چیست گردیده ای پای لنگ؟به دریای شعرست طبعت نهنگاین «خرد شاعر» است که به او یادآوری می کند اگرچه تو در مقابلِ هستی ضعف های فراوان داری، اما خدا به تو «طبع شعری» داده است که باید قدرش را بدانی و از آن برای رسیدن به هدفِ خویش استفاده کنی.سپس شاعر رو به ساقی، جام شرابی را طلب می کند که او را به شور آورد و بتواند از عهده کار برآید؛ شرابی که وصفش نشان می دهد ناظم تا چه اندازه هم به عرفان اسلامی و هم به معارف دینی آشنا بوده است:نمودم پس آنگه به ساقی خطابکه بنما به من چهره ی آفتاببده جامی ای ساقیِ نیکنامکه شاید درآید به دستم زمامبده ساقی آن می که کامِ منستنصیب من آمد به روز الستبده ساقی آن می که باشد طهورکه یابد از او هوشیاری ظهوربده ساقی آن می که روحانی استکه سرچشمه اش قرب یزدانی استبده ساقی آن می که بخشد حیاتز دریای اندوه یابم نجاتبده ساقی آن می که در بطنِ حوتچو یونس کنم شکر بر لایموتبده ساقی آن می که در کوه طورچو موسی شوم غرق دریای نورو...ژرف اندیشی و خردورزی، میراثی بود که ظاهرا فرزندان ناظم هم از آن بهره مند شده بودند. یکی از نوادگان ناظم الشعرا خانه مادری شان را در روستای دنبلید به یاد می آورد و نقل می کند که مادرش (فرزند ناظم) گهگاه میخِ چوبیِ بزرگی که بر دیوارِ خانه کوفته شده بود را به او نشان می داد و می گفت «این میخ را پدربزرگت به دیوار کوبیده است.»می گوید چند باری این داستان تکرار شد تا آنکه یکبار به مادر گفتم «می دانم این میخ را پدربزرگ اینجا نصب کرده است. منظور از این یادآوری چیست؟!» و مادر پاسخ داد: خواستم بدانی عمر انسان از میخِ چوبی هم کوتاهتر است.ناظم الشعرا، جهانبخش ذوقی، بیش از یکصد سال عمر کرد؛ عمری که اگرچه در ظاهر دراز می نمود، اما در قیاس با تاریخ، مانند عمر ستاره ای دنباله دار در آسمان شب، کوتاه بود. آنچه این ستاره را در آسمان ادب ایران جاودان کرد، اثری بود که در برهه ای از فترتِ ادبی بر شعرِ عاشوراییِ ایران گذاشت.این شاعر گرانمایه در 21 دیماه 1349 دیده از جهان فروبست و در گورستان ابن بابویه به خاک سپرده شد.*زمان رضاخانیفراهنگ**9163 ** 1569












10/09/1394





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 24]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن