واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۸ آذر ۱۳۹۴ (۰:۱۵ق.ظ)
سيب زميني هاي سياسي يا سياست هاي سيب زميني؟ موج-گروه فرهنگي
«آنتن موج» يا همان وحيد زندي فخر که مسوول رصد اخبار عجيب و غريب است تا با تعبير و تفسير آنها لبخند را بر لب هاي شما هديه دهد، اين بار به موضوع بسيار جالب و البته عجيبي برخورده که سياست مداران را هم با خود درگير کرده است. حتما شما هم خبر معدوم شدن 1700تن سيب زميني در استان فارس را شنيده ايد. اين خبر به سرعت مثل توپ در رسانه ها ترکيد.
مي شود اين سوژه را از چند جهت مورد بررسي قرار داد. آن زماني که بعضي ها به سيب زميني مي گفتند «ديب دميني» اگر الگوي کشت براي کشاورزان ترسيم مي شد، الان اين حال و روز را نداشتيم. حالا آن قدر موضوع براي مسوولان مهم شده که برخي ها سياست شان را بر مبناي سيب زميني قرار داده اند و به نظر مي رسد تا پوست از آن جدا نکنند، ول کن ماجرا نيستند. خلاصه پيش آمدي است که انجام شده و بايد آن را پذيرفت.
اما نکته اي که به شدت مغز مرا درگير کرده، اين است که درست چند روز بعد از امحاي سيب زميني ها سر و کله هلندي ها براي ارتباط دوباره با ايران پيدا شد. داشتم به اين موضوع فکر مي کردم که اي کاش لااقل اين سيب زميني ها را به آنها هديه مي داديم تا هم دست خالي به کشورشان برنگردند و هم بيچاره ها لااقل چند ماهي با سيب زميني سرخ کرده يا آب پز، وعده هاي غذايي شان را پر مي کردند...چون آنها مثل ما آن قدر پيشرفته نيستند که اين همه کارخانه فراوري و توليد چيپس داشته باشند؛ فکر مي کنم تعداد کارخانه هاي شان آن قدر کم است که به تعداد انگشتان دست هم نمي رسد. تازه چيپس هايي که توليد مي کنند آن قدر هوا توي پاکتش مي ريزند که بايد بين مولکول هاي اکسيژن و نيتروژن و هزار کوفت و زهرمار ديگر، بگرديد و ورقه هاي نازک چيپس را پيدا کنيد. حتي گفته شده يک خانواده هلندي که دچار گازگرفتگي شده بودند و توانايي حرکت به سوي پنجره و باز کردن آن را نداشتند، توانستند با هواي يک پاکت از اين چيپس ها تا رسيدن نيروهاي امداد، دوام بياورند.
برگرديم به داخل کشور خودمان...مي گويند بعضي از مسوولان از اين اتفاق به قدري ناراحت شدند که قيد درآمدهاي چند ده ميليوني را زدند و با استعفاي شان خانه نشين شدند. فکر کنم اين ها ديگر تا زماني که دوباره براي پست جديد انتخاب نشوند، لب به سيب زميني نزنند... کسي نيست به آنها بگويد برادر من! سوژه اي بهتر از اين براي استعفا پيدا نکرديد؟ آخر در فرم استعفا، دليل خود را چگونه توضيح داديد؟ حتما جلويش نوشتيد: «سيب زميني!»
يک بار هم نزديک بود چنين اتفاقي براي گوجه فرنگي بيافتد اما يار دبستاني ما با تدبيري که داشت اجازه چنين فرصت طلبي را نداد و با جواب دندان شکن خود تمام انحصارها را شکست. او گفت: اگر گوجه گران است، بياييد از سرکوچه ما بخريد!
جالب تر اين که يکي از مسوولان گفته سيب زميني ها براي دولت نبوده! خب عزيز من، معلوم است که «ديب دميني ها» يا همان سيب زميني ها براي دولت نيست اما معدوم کردن آنها کار چه بخشي بوده؟ الله اعلم.
اصلا کاري به اين مسائل ندارم، اگر انتهاي اين طنز جانانه يک نفر رابطه بين سياست و سيب زميني را براي من توضيح دهد ممنون مي شوم.(2نمره)
شاد و سيب زميني دوست باشيد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]