تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام جواد (ع):سه چیز است که هر کس آن را مراعات کند ، پشمیان نگردد : 1 - اجتناب از عجله ، 2 - مشورت ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815466023




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

سفر در مه به بهشت گمشده ایران


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: زیبایی های ارسباران در قاب گزارش/ سفر در مه به "بهشت گمشده ایران" تبریز- ایرنا - شهرستان مرزی خداآفرین در 240 کیلومتری شمال شرق تبریز، "بهشت گمشده ایران" نام گرفته است؛ عنوانی که درکش تنها با سفر به طبیعت زیبا، بکر و کمتر شناخته شده آن میسر است.


ساعت 5 صبح یکروز سرد پاییز است؛ تاریکی بر همه جا حکمفرماست و من و همکاران خبرنگار و عکاس ام با طراوت ناشی از استنشاق نسیم صبا بر خودرو می نشینیم تا سفر 4 ساعته ای را به جایی که رسانه های خبری در سال های اخیر به آن "بهشت گمشده ایران" لقب داده اند، آغاز کنیم. پیش از این بارها بخشی زیادی از این مسیر را طی کرده ام، اما سفر با نگاه یک روزنامه نگار به این منطقه مرزی و سحرآمیز، نخستین تجربه ام محسوب می شود؛ پیش از این زیاد از زبان فرماندار خداآفرین و دیگر مقام های شهرستان درباره زیبایی های آن شنیده بودم، اما به قول قدما"شنیدن کی بود مانند دیدن". از سه راهی اهر در اتوبان قدیم تبریز- تهران وارد سه جاده تبریز- اهر می شویم؛ مسیر که به علت تعدد تصادفات رانندگی در سال های اخیر به "جاده مرگ" معروف شده است و اکنون دولت تدبیر و امید آستین خود را بالا زده است تا بر اساس یک زمانبندی مشخص و دقیق، عملیات دوبانده کردن این مسیر پرتردد را که به ندرت هفته ای بدون تصادف منجر به مرگ و میر را از سر گذرانده است، تا پایان سال آینده به فرجام برساند و به آرزوی 20 ساله مردم شهرستان های این سامان جامه عمل بپوشاند. دو کیلومتری در مسیر تبریز به اهر نرانده ایم که لشکر مه غلیظ و سفید صبگاهی از هر طرف احاطه مان می کند؛ در آنی همه چیز به هم می ریزد و برنامه ریزی برای حضور در حاشیه افسونگر "ارس"، این رودخانه خروشان تاریخ ساز برای ایران زمین، به سرابی می ماند. غلظت مه و کاهش افق دید چنان است که در زیر نور آمیخته با قطرات شبنم، نمی توان بیشتر از 50 متر را دید؛ خودروی پژو پارس کورمال-کورمال به جلو می خزد و مانند اژدهایی پیچ در پیچ جاده را می بلعد. اما انگار هم آوازی مه با سرما پایانی ندارد و چند کیلومتری بیشتر نرفته، مجرای آب برف پاک کن ها یخ می بندد تا پیشروی به سوی مقصد بیش از پیش دشوار شود؛ اما ما عزم سفر به دل جنگل های ارسباران و بازدید از مزیت ها و مشکلات خداآفرین آرمیده در پهنه محبوس میان این جنگل ها و رودخانه غران "ارس" را داریم.در مسیر 60 کیلومتری تبریز تا گردنه معروف و برف گیر "گویجه بل"، خطوط بریده و ممتد وسط و کنار جاده تنها راهنمای ما در دل تاریکی مه آلود روزهای کوتاه پاییزی است و سفر در این فضای به ظاهر بی اتنها و مبهم، ناخواسته مرا به یاد کتاب "تبریز مه آلود"، اثر گرانسنگ محمدسعید اردوباردی، می اندازد و تلنگری به تیزبینی نهفته در نامگذاری این رمان تاریخی پرمخاطب می زند. گردنه "گویجه بل" را که رد می کنیم، انگار لشکر مه حریف خودروی ما که نماد تمدن صنعتی است، نمی شود و ما با همان هیجان و غافلگیری که وارد مه در ابتدای جاده تبریز- اهر شده بودیم، با همان سرعت نیز از دریای مه خارج می شویم تا انوار در حال رقص خورشید عالمتاب، نگرانی نرسیدن به برنامه پیش بینی شده را از دلمان بزداید.نزدیکی شهر اهر می رسیم؛ باغ شهری که مردم تلاشگر و کوشایش از نخستین لحظات صبحگاه بر کوچه و برزن می زنند تا از گردش چرخ فلک و کوشش بی وقفه خود "نانی به کف آرند" و داشته های خود را با مسافران این مسیر پررفت و آمد قسمت کنند. اهر، شهر تاریخی بزرگی است که در مرکز منطقه بزرگ و زیبای "ارسباران" (قره داغ) واقع شده و همین امر به آن جایگاه ویژه ای داده است؛ این شهر در طول تاریخ محل وقوع اتفاقات بزرگ فراوانی بوده است که شاید برجسته ترین آنان، جنگ های عباس میرزای قاجار با لشکریان تزار و رویدادهای مرتبط با نهضت مشروطه باشد. هر چند شهرستان اهر و مرکز آن به همین نام، آکنده از افتخارات تاریخی، فرهنگی است اما به جرات می توان گفت که شیخ شهاب الدین اهری، عارف بنام ایران زمین که موزه شهر نیز نام خود را از وی به عاریت گرفته، امروزه به یکی از نمادهای فرهنگی این شهرستان عالم خیز و دانشمندپرور تبدیل شده است.شهرستان اهر علاوه بر برخورداری از مزیت های نسبی علمی، صنعتی و هنری از منظر اقتصادی و گردشگری نیز ظرفیت های بالایی دارد که باغ های پرمیوه آن تنها "مشتی از خروار" است. صبحانه را با "فطیر" اهری که نوعی نان روغنی بومی این شهر زیباست، می خوریم و مسیر خود را به سمت کلیبر و شهرستان خداآفرین پیش می گیریم. هر چند می گویند پاییز فصل خزان برگ ها و باغهاست، اما گذشتن بر دامنه کوه های خاکستری و برفی مسیر 60 کیلومتری اهر- کلیبر و سکوت و آرامش خیالی حاکم بر آن، تجربه متفاوتی است که خستگی روزانه زندگی ماشینی و شهری را از تن بیرون می کند.جاده اهر - کلیبر که از دره های عمیق و دشت های مسطح می گذرد، در انعکاس آیینه گون برف نشسته بر روی ارتفاعات، زیبایی مضاعفی دارد و تماشای برف بر روی تپه ماهورها و ارتفاعات دوردست به ذره های نقره فامی می ماند که دست خالق هستی بر روی آنها پاشیده است و در زیر تلالو شعاع های خورشید چشم مسافران عبوری از این مسیر را نوازش می دهد. البته ناگفته نماند که مسیر-اهر کلیبر با همه جذابیت و زیبایی طبیعت اش، پیچ های مهیبی دارد که متاسفانه بسیاری از آنها فاقد هر گونه علایم راهداری است و می تواند برای مسافران ناآشنا با منطقه به ویژه در فصول سرد سال که جاده ها لغزنده است، خطرناک باشد.به روستای "پیغام" که می رسیم برای پر کردن باک بنزین خودرو در پمپ بنزین کنار جاده توقف می کنیم؛ از خودرو پیاده می شویم و ناخواسته با دهانی باز هوای پر از اکسیژن و تمیز کوهستان را در فاصله دورتر از جایگاه سوخت استنشاق می کنیم؛ انگار ریه ها بهتر از مغزمان کار می کنند و ملتمسانه تقاضای "دم "بیشتری از این هوای پاکیره را دارند. فاصله زیادی تا شهر کلیبر باقی نیست؛ بعد از پنج دقیقه به کلیبر می رسیم، شهری آرمیده در پای جنگل های ارسباران و قلعه تاریخی "بذ"، خاستگاه خرم دینان و فرمانده شان بابک خرمدین؛ قلعه ای تاریخی همچون آشیانه عقاب بر فراز صخره ای بلند. قلعه تاریخی "بذ" که امروزه بیشتر با نام "بابک" شناخته می شود، با تاریخ یک هزار و 200 ساله اش از جمله جاذبه های گردشگری کلیبر همراه با کمپ های گردشگری جنگلی "مکیدی" و "قلعه دره سی" است که در فصول گرم سال، میزبان میهمانان و گردشگرانی از اقصی نقاط کشورمان و خارج از کشور است. شهر کلیبر که میهمان نوازی و خونگرمی مردمانش زبانزد عام و خاص است، آمیزه ای از کوه های سبزپوش جنگلی و تپه ماهورهای صخره ای است که چشم اندازی مسحورکننده دارد؛ هر چند در این فصل درختان لباس از تن بیرون کرده و با رنگ خاکستری خود همرنگ طبیعت گشته اند، اما تماشای این منظره نیز تجربه بی بدیلی است که در کمتر جایی می توان سراغ گرفت. ساعت حدود 11 صبح از خروجی سینه کش کلیبر به سمت ارتفاعات "آغ داش" بالا می رویم، نفس های خودرو به شماره می افتاد و پس از اینکه اندکی اوج می گیریم، جنگل های مشرف به کلیبر، سینه سپر کرده مقابل چشمان مان رخ می نمایند؛ هر دو سوی دره جنگلی است که نه تنها از برگ های سبزرنگ شان نشانه ای نیست، بلکه بادهای سوزان منطقه، هفت رنگی برگ های درختان بلندقامت اش را نیز از بیشه به یغما برده است. وه! چه آرامشی دارد نشستن چهره به چهره با جنگل، دمیدن هوای تازه و نظاره کردن به جدال خورشید و جنگل در بستر یکدست خاکستری ارتفاعات منطقه در پای "بذقلعه سی"؛ رگه های برف نیز به مانند خشی است که آسمان با بارش یک هفته قبل اش بر پیکر کوه و جنگل انداخته است. در این فصل سال ما تنها مسافران این مسیر پرپیچ و خم هستیم، زیرا مسیر عادی کلیبر- به خداآفرین از دل شهر کلیبر می گذرد و 40 کیلومتری بیش نیست. انگار مسیر قلعه به خداآفرین همان مسیری نیست که در فصل بهار و تابستان به ویژه در آخر هفته ها، جا برای سوزن انداختن در آن یافت نمی شود.اما اکنون ما سه نفر هستیم و آسمان فراخی که گهگاه چلچله ای بال زنان هوا را می شکافد، بر شاخه تکیده ای می نشیند و آرام و قرارش تنها ثانیه هایی چند دوام می آورد؛ خورشید نیز با تمام توان، انوار کم جانش را بر سینه فراخ و برفی کوهستان می کوبد تا شاید در زیر تلی از برف و خاک، جنبده ای گیاهی و جانوری جان بگیرد و برای بیرون آمدن از دل خاک در فصل بهار طبیعت آماده شود. نخستین تپه ماهور هم عرض قلعه "بابک" را که رد می کنیم در محل بهم رسیدن دو قله، به رودخانه باریکی می رسیم که آب زلالش چون قطرات اشکی بر چهره کوهستان جاری است و بی هیچ منتی پس از سیراب کردن درختان مسیر، راهش را برای پیوستن به رودخانه ارس و از آنجا به دریای خزر ادامه می دهد. مسیر پر پیچ و خم کشیده شده بر دل تپه ها و ارتفاعات این منطقه، به ماری خوش و خط می ماند که راه خود را از میان دره ها، جویبارها و سینه کش کوه ها باز می کند و به پیش می غلطد؛ به چشمه ای می رسیم که آب گوارایش چیزی از "رکن آباد " و "گلگشت مصلا" کم ندارد و نوشیدن جرعه جرعه آن در سکوت گورستانی کوهستان، لذتی بی مانند دارد. بر خلاف تصور من، در این بلندی ها جنگلی سر به فلک کشیده، روستاهای زیبایی با ساختمان های رنگی و سقف های سفالی وجود دارد که ترکیب شان با کوه های جوان منطقه، چشم اندازی زیبایی را مانند آنچه در دامنه کوه های آلپ و "کانتون" های سوئیس و اتریش می توان دید، خلق می کند. با تماشای این مناظر دلربا و آهنگین بلافاصله این مثل معروف در ذهن ام تداعی می شود که "مرغ همسایه، غاز است" و از خود می پرسم آیا واقعا این زیبایی ها خدادادی و طبیعی چیزی از زیبایی های اروپا کم دارد؛ البته کتمان نباید کرد که اروپایی ها بر بستر این داشته های طبیعی و گردشگری، زیرساخت ها و امکانات زیادی ایجاد و درباره آن تبلیغ کرده اند. در طول مسیر و به صورت متناوب می ایستم تا عکاس مان، لحظات رویایی و زیبایی های نقش بسته بر دل و دامنه این ارتفاعات را ثبت کند؛ سکوت بیداد می کند و هر نیم ساعت تنها زوزه چرخ های خودرویی، آرامش کوهستان را خراش می دهد. به "آغداش" می رسیم؛ گردنه ای با دو هزار و 200 متر ارتفاع که وقتی هوا خراب می شود خودرو نیز با قدرتش یارای ایستادگی در مقابل بادش را ندارد و انسان را به پایین پرت می کند؛ از اینجا دیگر افقی به پهنای ایران و قفقاز به رویت گشوده است؛ در یک سو جنگل های ارسباران از سمت کلیبر را می بینی، زیر پایت منطقه حفاظت شده "آینالو" لبخد می زند و در نمایی دورتر رشته های کوه های منطقه قفقاز در آن سوی "ارس" با سرهای سپید برفی به احترام تاریخ پرفراز و نشیب منطقه، تمام قد ایستاده اند. از گردنه "آغ داش" به سمت پایین که سرازیر می شوی، فنس کشی منطقه حفاظت شده "آینالو" با عمارت تاریخی "تومانیانس" جلب توجه می کند؛ دره ای عمیق با تپه ماهورهای متعدد که تنوع گونه های گیاهی و جانوری اش شهرت جهانی دارد و قرار است در قالب جنگل های ارسباران در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شود. با سرعتی چند برابر سریع تر از صعود ماشینی به ارتفاعات، به سمت اراضی پست ارس پایین می غلطیم؛ مسیر بسیار دلنواز و زیبایی است که برف گیر بودن پیچ هایش ایجاد خطر می کند و هر گونه بی احتیاطی ناشی از محو شدن در سپهر زیبایی هایش می تواند به قیمت جان تمام شود. ساعت 12:30 ظهر به "جانانلو" می رسید؛ شهرمانندی که مرکز محدوده منفصل شماره 3 منطقه آزاد تجاری-صنعتی "ارس" است و بر حاشیه دریاچه سد یک میلیارد و 600 میلیون مترمکعبی خداآفرین آرام گرفته است. "جانانلو" حدود سه هزار نفر جمعیت دارد، اما قرار گرفتن به عنوان منطقه آزاد موجب شده است که توسعه شهری در آن رونق بگیرد و به دلیل تعداد طرح های عمرانی در دست اجرا، به کارگاهی می ماند.چهره روستایی جانانلو در سایه استقرار محدوده منفصل شماره 3 منطقه آزاد ارس در آن، امروزه با سرعت در حال تغییر است و در جای جای آن می توان کارگاه های عمرانی را به چشم دید. واقع شدن این اجتماع محلی سه هزار نفری در محدوده منطقه آزاد ارس علاوه بر امیدآفرینی و معکوس کردن جریان مهاجرت از آن به تهران، بستری برای بهره برداری از ظرفیت های چشمگیر کشورمان در محدوده آب های مرزی ارس در حاشیه دریاچه سد خدافرین را نیز فراهم کرده است.از جانانلو به طرف "خمارلو" مرکز شهرستان خداآفرین که راه می افتی، دریاچه زلال آرام گرفته در پشت سد خدافرین با موج های نقره گون اش، چشم را نوازش می دهد و لحظاتی آرام خلق می کند؛ هر چند تنها 500 میلیون مترمکعب از ظرفیت یک میلیارد و 600 میلیارد مترمکعبی دریاچه با آب پر شده است، اما دیدن این مقدار آب در حاشیه جاده مرزی ارس نیز آرامش بخش و موجب تسلای خاطر است. انعکاس اشعه های کم نور آفتاب در غروب پاییزی بر پهنه دریاچه به ویژه پس از عبور از میان برگ های هفت رنگ خزان شده درختان منطقه، منظره خیال انگیزی است که مشابه آن را در کمتر جایی می توان دید؛ اینجا جاده مرزی ارس، دریاچه آب های خروشان رودخانه ارس و محل تلاقی تمدن های بزرگ فلات ایران و منطقه قفقاز است.این منطقه خاطرات تلخ و شیرین و زیادی را در ادوار مختلف تاریخی تجربه و مشاهده کرده است؛ خوب که به صدای آب و خاک گوش کنی، می توانی زمزمه تاریخ را بشنوی که از جدایی سرزمین های ایرانی، شکایت می کند و از درگیری ابنا بشر با یکدیگر در طول زمان برای خاک می نالد. 5 کیلومتری پایین تر از جانانلو که خود سینه کش ورود به ارتفاعات جنگلی ارسباران است، سدی استوار میان دو طرف کوه قد برافراشته است تا خشم و غرور ارس را که در ماهیت تمدنی و تاریخی آن ریشه دارد و انگار برای رهایی از قفس کوه های "چهل چشمه" - آبشخور این رودخانه بزرگ در ترکیه - و پیوستن به مام "خزر" چهار نعل می تازد، مهار کند. اما درست در پایین دست سد سیمانی ارس با ارتفاع مهیب و در عین حال دلکش اش، پلی به درازنای تاریخ و گوژپشت به نام "پل شکسته" (سینیق کورپی) ایستاده است تا از حیثیت تاریخی خود در برابر این سازه دست ساز مدرن دفاع کند؛ پلی سنگی که قدمت اش به دوره های مختلف تاریخی می رسد و در دوره صفویان و قاجار بارها رنگ مرمت به خود دیده است. 200 متر پایین تر از "پل شکسته" نیز "پل سالم" در بستری سنگی، جلوه گر می کند؛ پلی با حدود 20 دهنه که با سنگ ساخته شده و نماد معماری ایرانی - اسلامی در سده های قبل است: در تبیین اهمیت این دو پل زیبای تاریخی همین بس که محققان و مورخان از آنها به عنوان محمل ورود اسلام به قفقاز یاد می کنند. البته امروزه این دو پل، شاخص مرزی ایران و جمهوری آذربایجان در منطقه مورد مناقشه "قره باغ" محسوب می شوند و چه نیکوست که سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی نسبت به بازسازی، مرمت و ثبت جهانی آنها اقدام کند تا خدای ناکرده قافله را نبازیم و زمانی به خود نیاییم که دیگران این داشته های میراثی و معماری را به اسم خود ثبت کنند، به ویژه اینکه زمزمه هایی نیز از کشور همسایه دال بر این امر هر از گاهی به گوش می رسد. پس از دیدن پل های تاریخی خداآفرین در پایین دست سدی به همین نام، به سمت "خمارلو"، مرکز شهرستان خداآفرین سرازیر می شویم؛ شهری کوچک، اما دنج و آرام که با موسیقی موزن ارس در مقابل و کوهستان ها بکر و وحشی در پشت سر، شب سر به بالین می گذارد و بهترین کلینیک طبیعت برای گریز از تنش های روحی و روانی زندگی ماشینی است. هر چند خداآفرین ظرفیت های طبیعی بسیاری دارد، اما امنیت مثال زدنی در منتهی الیه مرزهای شمال غرب کشورمان در این منطقه رشک برانگیز است؛ انگار نه انگار که در منطقه ای مرزی قدم می زنی؛ رودخانه زندگی با آرامش و آسایش کامل در جریان است و هم نوا و هماهنگ با جریان ارس، روز را به شب می رساند و شب را به روز گره می زند. راه اندازی شهرک صنعتی در "جانانلو"، مرکز ملی مطالعات جنگل و مرکز ملی تحقیقات بوقلمون در "خمارلو" و وجود سه باب کارخانه فرآوری پنبه در شهرستان از جمله ظرفیت های توسعه ای خداآفرین است که با اندکی توجه قابلیت ارزآوری فراوانی دارد. ساعتی میهمان فرماندار خداآفرین هستیم؛ صحبت گل می اندازد و آقای امینیان از هر در سخنی می گوید؛ از نجابت و اصالت مردم این مرز و بوم که قرن های متوالی نگهبان مام میهن بوده اند؛ از تولید پنبه ارگانیک که نمونه اش در هیچ جای ایران یافت نمی شود؛ اقدام سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی برای ثبت جهانی جنگل های ارسباران و خیلی چیزهای دیگر. و اکنون تاریکی بر همه جای خداآفرین سایه انداخته و خورشید در برابر خودنمایی ماه جا خالی کرده است؛ پس از خروج از ساختمان فرمانداری، راه خود را از مسیر جنگلی جانانلو- کلیبر به سمت کلان شهر شلوغ تبریز پیش می گیریم. آقای ملکی، قائم مقام منطقه آزاد ارس در محدوده منفصل شماره 3 این منطقه در خداآفرین در طول مسیر از پتانسیل های بالای سرمایه گذاری و تجاری منطقه و اقدامات گسترده برای عمران و آبادی اراضی شهرستان می گوید؛ از واگذاری زمین در شهرک صنعتی "جانانلو" و احداث سایت گردشگری در کنار دریاچه سد و خیلی چیزهای دیگر. جاده جنگلی 40 کیلومتری جانانلو- کلیبر در زیرنور ماه می درخشد و انگار ماه با مه افشانی، میهماناش را در مسیر احاطه شده با تپه ماهورهای جنگلی بدرقه می کند؛ به شهر زیبای کلیبر می رسیم که در ساعت 9 شب همچنان غرق در فعالیت است؛ شهری زیبا با مردمی باوقار و دوست داشتنی که به ظرفیت های گردشگری، تاریخی و کشاورزی شهرشان می بالند. دمای هوا در کلیبر در مقایسه با خداآفرین چند درجه سانتیگراد، سردتر است، اما گرمی روشنایی شهر در این موقع از شب و حضور پرشمار مردم در خیابان ها و معابر بر سردی هوا می چربد. از کلیبر به سمت تبریز می رانیم؛ به گردنه گویجه بل شهرستان اهر که می رسیم، باز هم "مه سفید" انتظارمان را می کشد؛ به سرعت خودرو را در خود می پیچد و مسیر 60 کیلومتری تا سه راهی اهر در خروجی تبریز همراهی می کند. "سفر با مه" هر چند زیبا و رویایی است، اما خطرات خود را دارد؛ دید به کمتر از 10 متر کاهش می یابد و در جاهایی که جاده یک بانده، خطوط منقطع در وسط ندارد، آهنگ خطر و تصادف احتمالی خودروهای عبوری دوچندان می شود. دریغ از یک چراغ در طول این مسیر مه آلود و طولانی؛ خطوط منقطع نیز که در جاهایی بر اثر تردد وسایل نقلیه پاک یا کمرنگ شده اند؛ با دوستان اختلاط می کنیم؛ همه متفق القول اند که چه خوب می شد اداره کل راه و شهرسازی برای تامین سلامت مردم در این مسیر مه آلود تدبیر بیاندیشد و تیربرقی در این جاده بکارد. و اکنون وارد اتوبان تبریز- بستان آباد شده ایم؛ انگار خلسه ای روی داده است و ما از یک خلاء مه آلود وارد چرخه باطلی از نور و ازدحام خودرو شده ایم که دور شهر می چرخد و پایانی برآن متصور نیست؛ اینجا تبریز است؛ شهری با بیش از یک میلیون و 800 هزار نفر جمعیت که حتی در ساعت 11 شب نیز از شلوغی خلاصی ندارد. گزارش از: محمد عزیزی راد 518















07/09/1394





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 6]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن