تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835636294
خاطرات یک عکاس از سفر پیاده روی کربلا - قسمت دوم
واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز:
خاطرات پیاده روی اربعین - پایان روز اول سفر کربلا
خاطرات یک عکاس از سفر پیاده روی کربلا - قسمت دوم فرهنگ نیوز تصمیم دارد خاطرات یکی از مسافرین کربلا در پیاده روی اربعین امسال را، از نجف تا کربلا منتشر نماید. در این مجموعه خاطرات که از دید یک عکاس ثبت گردیده، جزئیات، فراز و فرود و حاشیه های این سفر معنوی به خوبی و بسیار جذاب ترسیم شده است.
به گزارش فرهنگ نیوز: در ادامه قسمت اول... : در قسمت اول خاطرات اربعین که از دید یک عکاس به رشته تحریر در آمده است، ازدحام در هنگام خروج از ایران، کسب اجازه از امیرالمومنین در نجف و روبرو شدن با ملت های مختلف در شروع سفر و همچنین توصیف های دقیقی از نحوه پذیرایی مسافران کربلا و خدمات بی نظیری همچون ماساژ را بیان کردیم. در ادامه قسمت دوم این خاطرات را در اختیار شما مومنین گرامی قرار می دهیم.دارم پسته می خورم و راه می روم که کنارم دو خانم لبنانی راه می روند اول که تعارفشان می کنم رد می کنند بعد می پرسم لبنانی هستید می گویند بله می گویم ایرانی هستم که یخ شان آب می شود و پسته را بر می دارند. یکی شان عوض اش یک عدد قرص جوشان می دهد و توضیح می دهد باید با آب بخوری و فیتامین ث است و می گویم می دانم ممنون! کلا بهداشت و نظافت و حساسیت به تمیزی مان آمده پایین قرص را می گذارم توی جیبم و اولین جایی که آب معدنی می دهند، می اندازم داخل اش و می خورم. چند متر بعد از اسمم می پرسد و اینکه کدام شهرم .تا می شنود محمد ام می گوید دو پسر دارد و یکی شان محمد جواد است واهل بیروت اند.
می خواهند ازشان عکس بگیرم که یکی دو جا می ایستند و می گیرم، بعد می گوید دوربین را بده من هم از تو عکس بگیرم. بهش یاد می دهم و یکی دو عکس می اندازد.چند قدمی دور می شود باز بهم می رسیم صحبت را شروع می کند، فارسی را می فهمد ولی به عربی جواب می دهد.می گوید به امید دیدار در کربلا و روز های دیگر ، کمی بعد بین جمعیت گم شان می کنم و دیگر هم نمی بینم شان.
بهداشت در پایین ترین سطح است. استکان چای را داخل آب می کنند و باز چایی می ریزند. زوار زیادند و چاره ای جز این نیست، تعدادی غذارا با دست می خورند .البته ظروف یک بار مصرف پر است و تقریبا تمام حاشیه مسیر پر شده از ظروف یک بار مصرف و آشغال میوه ها و زباله. توی مسیر پیاده روی علاوه بر ایستگاه های فراوان خوردنی خدمات مجانی دیگری هم هست ،مثل ماساژ، دوختن کیف و کفش، خدمات پزشکی، شارژر برای انواع موبایل ، صدور کارت آدرس کودکان که اگر گم شدند پیدا کردن والدین راحت تر شود و...آخر شب بند کوله ام پار می شود وصله پینه اش می کنم تا اینکه چرخ بزرگی نظرم را جلب می کند و می بینم دارد کیف زائران را می دوزد. بعد کمی معطلی کوله ام را درست می کند. ادم فهمیده ای است. از زائران تعریف می کند و کار را با طمانینه راه می اندازد.دائم صلوات می گیرد و دعا می کند.
جاده نجف به کربلا تقریباً جنوب به شمال است و این در زمستان یعنی بدترین نور برای عکاسی؛ در تمام طول روز، نور از پشت به زائران می خورد و جز صبح زود ، نور خوبی برای عکاسی نیست. ولی مجبوراً باید با هر نوری عکاسی کرد، فرصت ها از دست می روند.
تا غروب روز اول، به خاطر عکاسی تقریباً 10 کیلومتری عقب افتاده ام، بعد از نماز دوربین را جمع می کنم و سریعتر می روم. توقف هایم محدود تر می شود. ساعت 8 به محل اسکان اول که گفتند می رسم ولی از حدود 5 به بعد موکب پر شده و البته برخلاف قول مسئولین کاروان هماهنگی در کار نیست. اطراف همه موکب ها پر شده اند. به امید یافتن جایی راه می افتم که شانس چه پیش آورد؛ تقریباً تا ده و نیم شب راه می روم 7 کیلومتر بیشتر از برنامه ریزی!
بین راه یکی از بچه های تهران که پایش در رفته و لنگ لنگان راه می ورد همراهم می شود کمی بعدتر یک جوان عرب حدودا 25 ساله از روستایی حوالی ناصریه که به شدت غلیظ صحبت می کند به ما می پیوندد . تقریباً بیشتر حرف هایش را نمی فهمیم. کاملاً تفاوت لهجه اش با نجف و کربلا مشخص است. یکسره حرف می زند و توقع جواب دارد. ما هم به فارسی عربی دست پا شکسته حرف های بی ربطی بهش تحویل می دهیم. او هم یک کلمه از حرف مان را می گیرد و باز حرف میزند؛ از مشهد و ایران و ... به دوستم می گوید دستت را بگذار روی شانه ام راه برو روی هم رفته آدم مهربان و با معرفتی است. اولین مستشفی به زور دوستمان را می برد دکتر ببیند و پایش را ببندند.
دیروقت به چادر دوستم می رسیم. قرار می شود من پیششان بمانم، اما دوست عربمان خیال ماندن ندارد، خداحافظی می کند و می رود. تا می خواهم وارد چادر شوم پیرمردی عرب کنار وانتی داد می زند که بیایید منزل ما ، جای گرم و... سریع با دوستمان خداحافظی می کنم و می پرم پشت وانت. بدون هیچ فکری که کجا می خواهیم برویم. خودم را می سپارم دست سرنوشت، خسته تر از آنم که فکر کنم. کلاً 5 نفر می شویم که وانت راه می فتد و به دهی می رسیم ، کنار منزلی توقف می کند. یکی از عرب ها سنگین است و پا درد دارد؛ کمک می کنم پیاده شود. با کمی تعارف و تأمل وارد منزل می شویم و یک راست به اتاق پذیرایی بزرگی می رویم. خانه را از قبل مرتب کرده اند برای ما ، پیرمرد می رود و پسرش از ما پذیرایی می کند آب می آورد و می گوید شام بیاورم؟ که می گوییم نه.
شال مشکی را دور سرم بسته ام و قیافه افتاب خورده و نا مرتبم در کنار بج سینه ای که پرچم بحرین است روی لباسم باعث می شود قریب به اتفاق گمان کنند عراقی یا بحرینی ام. حتی در هتل خودمان که همه ایرانی هستیم، باز ایرانی ها مختصر می پرسند: عراقی؟ بحرینی؟
یکی از آن چهار نفر می پرسد: بحرینی هستی که می گویم: ایرانی ام. صدایم را درست نمی شنود.عربی که کمکش کردم پیاده شود می گوید فارس است. باز می پرسد که پس چرا این نشان بحرین را زده ؟ که باز دوستش بدون سوال از من می گوید: یعنی کلنا شیعه ! او هم لبخند طعنه آمیزی می زند و ساکت می شود.
پماد گیاهی ضد درد را بر می دارم به زانو و مچ پایم بزنم که درد اش کم شود، می گوید به من هم بده. می دهم و پایش را چرب می کند و می بندد. خیلی تعارفی نیستند. تقریباً اول کار جو سردی غالب است. تا اینکه پیرمرد دوباره با نه نفر دیگر وارد می شود ، همه سلام می کنند و داخل می شوند ، خودمان را کمی جمع و جور می کنیم. همین مهمانان تازه وارد مارا کمی بهم نزدیک تر می کنند و سؤال از اینکه از کجا آمده ای و کجا هستیم و... شروع می شود. عرب ها عادت دارند توی فضای خانه سیگار می شکند ولی فضا قدری بزرگ هست که خیلی اذیتم نکند. صاحبخانه دوتا پسرش را که گوشه ای خوابیده اند، بیدار می کند و با تشر به اندرونی می فرستد تا جایمان باز شود. بعضی ها موبایلشان را بدون شارژر می دهند پسر صاحبخانه تا شارژ کند و صبح تحویل می گیرند.
صاحبخانه با کوهی از پتو وارد می شود و هی پتو روی هم تلمبار می کند. تشکشان ابری است که روکش پارچه ساده دارد و پنج سانت قطر. متکاها کوتاه و بعضا ملیله دوزی شده و پتو هم پتوهای عادی خودمان. جای همه را می اندازد و می گوید هرکسی چیزی لازم دارد بخواهد بی تعارف. همه خسته ایم و هرکس یک جایی دراز می کشد ، من سریع خوابم می برد.کلا عادت ندارند موبایل شان را سایلنت کنند، نیمه شب چندباری از صدای زنگ گوشی ها بیدار می شوم واز زور خستگی زود خوابم می برد.
خانه یک طبقه و بزرگ است مثل خانه شهرستان های کویری خودمان. کف موزاییک است و سقف سرامیک! دقت که می کنم می بینم قطرات آب از سقف آویزان شده. بخار نفس های ما 14 نفر است .
صبح بعد نماز ، سفره بزرگی می اندازند با دو نوع نان. تخم مرغ آ ب پز، نیمرو، گوجه خام برش خورده، خامه و پنیر خامه ای مانندی و چای هم که غلیظ و پر شکر.تقریبا صبحانه مفصلی می خوریم .
خواب خوبی بود و تجربه ای جالب .با سرحالی می خواهیم راه بیفتیم که صاحبخانه آن چند نفر را با وانت می فرستد و ما 5 نفر را سوار خودرو شخصی خودش می کند. 4 نفره عقب می نشینیم ولی سخت نیست. صبح کمی می شود دهکده را ببینم. به شدت وضع راه شان خراب است و کوچه ها و خیابان اصلی ، بخاطر بارندگی هفته قبل آب گرفته! نزدیک جاده پیاده مان می کند و بعد از مصافحه می رود. با این دوستان هم خداحافظی می کنم به عربی هرکس چیزی می گوید و همانی که کمکش کردم به فارسی می گوید خداحافظ و دست تکان می دهد و وارد مسیر پیاده روی می شوم.
ادامه دارد...
راوی: محمد دهقانی
فرهنگ نیوز مشتاق انتشار خاطرات و تصاویر شما خواننده گرامی از این سفر با شکوه و معنوی است، در صورت تمایل می توانید آن را به ایمیل فرهنگ نیوز ارسال نمایید[email protected]
94/9/3 - 17:26 - 2015-11-24 17:26:04
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[مشاهده در: www.farhangnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 179]
صفحات پیشنهادی
خاطرات یک عکاس از سفر پیاده روی کربلا در اربعین
خاطرات پیاده روی اربعین- قسمت اول خاطرات یک عکاس از سفر پیاده روی کربلا در اربعین فرهنگ نیوز تصمیم دارد خاطرات یکی از مسافرین کربلا در پیاده روی اربعین امسال را از نجف تا کربلا منتشر نماید در این مجموعه خاطرات که از دید یک عکاس ثبت گردیده جزئیات فراز و فرود و حاشیه های این سفدومین سفر عکاسان به شرکت تعاونیها برگزار میشود
جمعه ۲۹ آبان ۱۳۹۴ - ۱۱ ۵۷ دبیرخانه سومین جشنواره عکس تعاون از برگزاری دومین سفر گروهی عکاسان به شرکت تعاونیهای برتر در حوزه استان تهران خبر داد به گزارش ایسنا در این سفر که قرار است روز چهارشنبه چهارم آذرماه برگزار شود عکاسان به یکی از شرکت تعاونیهای برتر در استان البرز منتاجرای «نجم الثاقب» در مسیر پیاده روی کربلا
اجرای نجم الثاقب در مسیر پیاده روی کربلا شناسهٔ خبر 2977453 - سهشنبه ۳ آذر ۱۳۹۴ - ۱۲ ۲۶ هنر > تئاتر گروه فصل شیدایی برای دومین سال متوالی به مسیر پیاده روی زائران به کربلا رفته اند تا نمایش نجم الثاقب را طی ۱۰ روز اجرا کنند به گزارش خبرگزاری مهر علیرضا کوهفر رییس مرکاجرای گروه «فصل شیدایی» در مسیر پیاده روی کربلا
سهشنبه ۳ آذر ۱۳۹۴ - ۱۲ ۰۳ گروه فصل شیدایی برای دومین سال متوالی به مسیر پیاده روی زائران به کربلا رفتهاند تا نمایش نجم الثاقب را با دو آیتم کربلا و ظهور با مضمون جنایات داعش گروههای تکفیری و جنگ در عراق طی 10 روز اجرا کنند به گزارش گروه دریافت خبر ایسنا علیرضا کوهفر رییکمتر از ۱۰ روز تا اربعین مانده است خاطرات مرحوم کافی از پیادهروی اربعین+صوت
کمتر از ۱۰ روز تا اربعین مانده استخاطرات مرحوم کافی از پیادهروی اربعین صوتمردم عراق برنجهایشان را در طول سال کنار میگذارند و به بچههای خود در آن هوای گرم نان و خرما میدهند به جای هندوانه آب فرات و به جای خورشت خرما میدهند و اندکی که برنج دارند میگویند صبر کنید زوار سیداشرق اصفهان در هفته ای که گذشت… کارگرانی که منتظر خبر خوش دستمزد ۹۵ نیستند تیموریان: بوسه ام بر قرآن بزرگ ترین
به گزارش اصفهان شرق پربازدیدترین اخبار اصفهان شرق در هفته ی گذشته را در بین اخبار زیر مشاهده کنید برای دیدن متن کامل اخبار روی تیتر آن ها کلیک کنید کارگرانی که منتظر خبر خوش دستمزد ۹۵ نیستند در بین میلیون ها کارگری که این روزها و ماه های پایانی سال منتظر اخبار خوش از تعیین رقثبت نام ۱۱۵ هزار اصفهانی برای پیاده روی اربعین/ فرصت ۲ روزه تکمیل مدارک سفر به کربلا
نزدیک شدن به اربعین حسینی و اشتیاق زائران برای رسیدن به کربلا آن هم با پای پیاده باعث شده تا این روزها صحبت از سفر به عتبات عالیات پر رنگ تر شود و مسوولان برای انجام شدن بهتر این سفر برنامه ریزی های لازم را در دستور کار قرار دهند به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از صاحدانستیهای سفر اربعین /۱ برای پیادهروی آسان از نجف تا کربلا به چه نکاتی باید توجه کرد؟
دانستیهای سفر اربعین ۱برای پیادهروی آسان از نجف تا کربلا به چه نکاتی باید توجه کرد هرساله میلیونها زائر به شوق زیارت سیدالشهدا ع در ایام اربعین با پای پیاده از نجف تا کربلا پیاده حرکت میکنند بنابراین توجه به نکات و اطلاعات ضروری برای آسان شدن سفر برای هر زائری لازم است بهطرح زیارت نیابتی اربعین برای جامانده ها از سفر معنوی و پیاده روی کربلا برگزار می شود
رئیس ستاد زیارت اربعین جامعه الزهرا س از برگزاری طرح زیارت نیابتی برای جامانده ها از سفر معنوی و پیاده روی کربلا خبر داد به گزارش خبرگزاری برنا از قم محمد رضا محمدی گفت ستاد زیارت اربعین جامعه الزهرا سلام الله علیها از افراد و جاماندگان این سفرمعنوی جهت زیارت نیابتی ثبتهیچ دوربینی توان انعکاس تجمع بزرگ روز اربعین در کربلای معلی را ندارد/اینترنت همراه اول در تمام طول مسیر پیاده
دبیرکاروان خادمان اربعین حسینی بااشاره به اینکه هیچ دوربینی توان انعکاس تجمع بزرگ روزاربعین درکربلای معلی راندارد گفت طبق هماهنگیهای صورت گرفته با مسئولان همراه اول خدمات اینترنت همراه در طول مسیر نجف اشرف به کربلای معلی توسط این اپراتور انجام خواهد شد به گزارش شبکه اطلاع رسانی-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها