تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 20 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام جواد (ع):سه چیز است که هر کس آن را مراعات کند ، پشمیان نگردد : 1 - اجتناب از عجله ، 2 - مشورت ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1839860406




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ادب جهان - مدام نفس‌ام را تطهير مي‌كنم


واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: ادب جهان - مدام نفس‌ام را تطهير مي‌كنم


ادب جهان - مدام نفس‌ام را تطهير مي‌كنم

ترجمه فرزانه دوستي: يك‌شنبه 6 آوريل 2008 جويس كارول اوتس در آستانه 70 سالگي مصاحبه‌‌اي با جفري اسمالدن از نشريه اخبار كلمبوس ديسپچ انجام مي‌دهد. جان آپدايك او را برجسته‌ترين «زن نويسنده» آمريكا خوانده و مايكل ديردا «زن يكه‌تاز اين عرصه» مي‌نامد. اولين كتابش مجموعه داستان كوتاهي بود كه در 1963 منتشر شد و از آن زمان اوتس بيش از 700 داستان كوتاه و 35 رمان و بيشمار مقاله، شعر و نمايشنامه تحرير كرده است. تازه‌‌ترين اثر او مجموعه داستاني است با عنوان شب‌هاي وحشي! داستان‌هايي از آخرين روزهاي پو، ديكينسون، توآين، جيمز و همينگوي. رمان بعدي او در ژوئن امسال به بازار مي‌آيد. در فوريه امسال ريموند اسميت همسر اوتس پس از 48 سال زندگي مشترك با او درگذشت. به اين بهانه مصاحبه‌اي نوشتاري با او ترتيب داديم.

مجموعه داستان اخير شما به تصوير تخيلي آخرين روزهاي حيات نويسندگاني مشهور مي‌پردازد. چطور به اين موضوع رسيديد؟
سال‌ها پيش از من خواستند تا مختصري از شرح حال همينگوي را بنويسم. اما علاقه چنداني به بيوگرافي رسمي و طرح جزئيات زندگي نداشتم و بنابراين از پروژه صرف نظر كردم. به اين فكر مي‌كردم كه من اگر بودم چطور مي‌نوشتمش و اين شد كه دقيقا با داستان «پاپا در كچام: 1961» كارم را شروع كردم؛ يعني صحنه آخر زندگي همينگوي. موضوعي بود كه عميقا درگيرم كرد، قوي و مداخل بود. مي‌دانستم كه هميشه دلم مي‌خواست يك روز درباره همينگوي بنويسم... همينطور سال‌ها ايده نوشتن ادامه متني را داشتم كه در يك ورق كاغذ با عنوان «فانوس دريايي» لابه‌لاي كاغذهاي آلن پو بعد از مرگش پيدا شده‌بود. هميشه هم دلم مي‌خواست درباره سم كلمنس و دختربچه بازي‌هايش بنويسم... . فكر كردم اگر روي آخرين سال‌ها و روزهاي زندگي اينها تمركز كنم، يعني دوراني كه هيچ چيزش روشن و معين نيست و دستمايه دراماتيك خوبي هم دارد، همه اين موضوعات جذاب خوب كنار هم مي‌نشينند.
عنوان مجموعه داستان شما از اول شعر ديكينسون «شب‌هاي وحشي! شب‌هاي وحشي!» گرفته شده كه معمولا آن را شعري درباره اشتياق مي‌دانند. چه چيز اين شعر به‌خصوص براي شما جالب است و آن را چطور به خواست خود در اتمام اين مجموعه داستان مرتبط مي‌دانيد؟
همه اين داستان‌ها درباره شب‌هايي وحشي‌اند - و شوق و هوسي ناتمام. آرزوي تجربه چيزي تعريف ناشده و شايد غيرقابل دسترسي كه به نظر من در كنه‌ِ اين تنازع خلاق نهفته است و از همين روست كه نويسنده‌ها و شاعران بعد از تكميل اثرشان دچار ماليخوليا مي‌شوند. شعر ديكينسون زيباست و برآمده از خودِ دروني شخصيت اوست.
يكي از منتقدان BOOKLIST شب‌هاي وحشي را مجموعه داستاني خوانده كه به شكل متهورانه‌اي ويرانگر است و به تخريب شخصيت‌هاي موجه نقب زده است. به اين انتقاد چطور پاسخ مي‌دهيد؟
من فكر نمي‌كنم تصويرهايي كه ساختم چهره موجه اين شخصيت‌ها را نقب زده بلكه به آنها بسط و عمق هم داده است. احساس مي‌كنم تصوير هنري جيمز مردي پرحرارت، دلسوز و بخشنده و پرجرأت را ترسيم مي‌كند كه كمتر كسي در او ديده است يا از كارهاي داوطلبانه او در بيمارستان‌هاي لندن در جنگ جهاني اول خبر داشته است. من تعمدا مي‌خواستم تصاوير سم كلمنس و همينگوي تراژيك باشند.
داستانتان درباره زن و شوهري كه يك مدل زنده اميلي ديكينسون مي‌خرند و در خانه مثل يك حيوان دست‌آموز به راهش مي‌اندازند مضحك و غم‌انگيز است. مي‌خواستيد در اين داستان به‌خصوص به چه چيزي برسيد؟
آثار اميلي ديكينسون فوق‌العاده‌اند و زندگينامه او به شكل غريبي با دستاوردهاي ادبي‌اش همخواني دارد، نويسندگان ديگر او را داراي استعدادي ذاتي مي‌دانند. از اين داستان اقتباسي نمايشي شده كه وجه مضحك/ سوررئال آن را پررنگ‌تر مي‌كند و شكاف عظيمي را كه بين اين نابغه شاعر و ميزبانان او در گلدرز گرين وجود دارد، به نمايش مي‌گذارد.
كنجكاوم بدانم در سال 2008 درباره طرح روزنوشت‌هاي شخصي‌تان چه برنامه‌اي داريد. در پايان روزنوشت‌هاي طولاني و تاثيرگذار خود درباره والدينتان كه هردو مرحوم شده‌اند، نوشته‌ايد «هيچ‌وقت قادر نيستم بار ديگر اينها را بخوانم، اصلا چرا مي‌نويسمشان؟» حالا كه 25 سال از آن سوال گذشته چطور به آن جواب مي‌دهيد؟
ميل به نوشتن در دفتر خاطرات روزانه مثل ميل به نيايش در روان انسان ريشه دارد. ما يادداشت مي‌كنيم تا آنچه را كه هست واضح‌تر ببينيم، حتي اگر آنچه را نوشته‌ايم ديگر نخوانيم، يا نخواهيم آن احساسات بار ديگر در ما برانگيخته شوند. نياكان ما به روش‌هاي طبيعي‌تري نيايش مي‌كردند، در كليسا، خاطراتشان را مي‌نوشتند. در حالي كه ما در عصري شتاب‌زده به سرعت پيش مي‌رويم بي‌آنكه پشت سرمان را نگاه كنيم. روزنويسي زندگي را اعتلا مي‌دهد، فرد را وامي‌دارد تا از نماي نزديك به آن نگاه كند و بيشتر دركش كند. در اين لحظه از زندگي‌ام من از نگه‌داشتن روزنوشت‌هاي رسمي فاصله گرفتم و در عوض ايميل‌هايم را نگه مي‌دارم، نامه‌هاي طولاني و اغلب جالبي كه با ديگران رد و بدل مي‌كنم. اين تبادل ايميل خرده‌ژانر تازه ادبيات است، محشر است!
در روزنوشته‌هايتان خودتان را «تنبل» و حتي «دائما سست و مست» خوانده‌ايد و با اين حال شما دهه‌هاست به‌شكل تعجب‌برانگيزي پركاريد. آيا هنوز هم اين تناقضات در شما وجود دارند؟
از زمان مرگ غيرمنتظره شوهرم واقعا نيروي چنداني ندارم. تقريبا هميشه خسته‌ام و شب‌هاي بي‌خوابي وحشتناكي را مي‌گذرانم. پس شايد زمان انرژي ناتمام من به سر آمده... حالا تنها زندگي مي‌كنم، انگار مركز ثقلي ندارم يا اكسيژن كم مي‌آورم... آزاديِ تنها بودن چيز غم‌انگيزي است. همسرم اصلا درگير زندگي ادبي من نبود، بيشتر نوشته‌هايم را نمي‌خواند، فقط بعضي نقدهاي مقتضي را مي‌خواند ري در مقام ويراستار چشمان تيزبيني داشت. ما بيشتر وقت‌ها در اين خانه با هم بوديم، در اتاق‌هاي كار جداگانه‌مان و وقت غذا و پياده‌روي عصرانه و دوچرخه‌سواري و اجتماعات عمومي همديگر را مي‌ديديم. ري هيچوقت در زندگي حرفه‌اي من مداخله نكرد، نظر نمي‌داد و به بيشتر نقد و بررسي‌ها و مقاله‌هايي كه درباره من بودند اعتنايي نمي‌كرد. ما بهترين دوست‌ها و محرم اسرار هم بوديم، البته من سعي مي‌كردم تا وقتي مجبور نشدم ري را با اخبار بد و ناخوشايند آزار ندهم.
در يكي از مقاله‌هاتان پروسه نويسش خود را تلاش در رسيدن به نوعي حس «تسخيرشدگي» خوانده‌ايد. مي‌شود بيشتر توضيح دهيد؟
«نمي‌دانم مي‌خواهم به تسخيرشدگي برسم يا نه؛ من فقط احساس مي‌كنم تسخيرشده‌ام و نوشته‌هايم نتيجه اين احساس است، شايد نوعي روش تطهير نفس است. فكر نمي‌كنم كه نوشتن يا هر نوع هنري اگر تا حدودي «تسخير» نشده نباشد، بتواند قدرت حسي لازم را داشته باشد‌.
من شيفته طرز استفاده به‌خصوص نقطه‌گذاري شما هستم؛ دونقطه‌ها، سه‌نقطه‌ها، علامت تعجب، خط‌فاصله‌هايي كه پشتشان ويرگول مي‌گذاريد و امثال آن. رويكرد خاصي به استفاده از نقطه‌گذاري داريد كه شاگردانتان از آن پيروي ‌مي‌كنند؟
نه. من مخصوصا شاگردانم را به طرز استفاده خاصي از نقطه‌گذاري‌ها تشويق نمي‌كنم. چنين افراط‌هاي سبكي اگر در كار باشد، بعدها وارد حرفه نويسنده‌ مي‌شود.
من متن‌هاي داستاني مي‌نويسم كه از فيلتر «صدا»ي شخصيت گذشته‌اند. وقتي مي‌گوييد نقطه‌گذاري من طرز بخصوصي دارد، منظورتان اين است كه بعضي از شخصيت‌هاي من خودشان را به طرق بسيار بخصوصي بيان مي‌كنند، مثل شخصيت‌هاي نمايش. اين نوشتار من نيست، صداي من هماني است كه الان در متن اين مصاحبه مي‌بينيد. اما مثلا وقتي داري شخصيتي چون ادگار آلن پو را احضار مي‌كني، نيازي به عرف زباني خاصي نيست.
شما سال‌ها معلم ادبيات و نويسندگي بوده‌ايد، به قدمت سال‌هاي نويسندگي‌تان يعني چيزي حدود 50 سال. جاناتان زفران فوئر شاگرد سابق شما در پرينستون و نويسنده جوان و مطرح امروز با كتاب همه چيز روشن‌است شما را اولين كسي مي‌داند كه او را تشويق كرديد تا نويسندگي خودش را جدي دنبال كند. دوست دارم بدانم چه خصوصيت‌هايي در او ديده بوديد.
جاناتان زفران فوئر اولين و تنها شاگرد نويسنده من بود كه شخصا به واليدينش نامه نوشتم و گفتم چه آينده درخشان و اميدواركننده‌اي در انتظارش است. دقيقا نمي‌دانم چه چيز باعث اين شد. من در طول اين سال‌ها شاگردان بااستعداد ديگري هم داشتم. اما هركسي مي‌توانست قابليت‌هاي بخصوص جاناتان را ببيند .
چه موضوعات يا مشغوليت‌هايي موجب شده تا اشكال مختلف خشونت را اغلب در آثار خود بياوريد؟
من به اين اصل معتقدم كه زندگي غم‌انگيز است، تاريخ غم‌انگيز است؛ ممكن است در مجامعي ارزشمند و پرمعني زندگي كنيم و در خانواده خود به خوشي سر كنيم. اما اغراق نيست اگر بگوييم كه تاريخ جهان به خون آغشته است و جنگ در ميان انواع بشر پاياني ندارد... در واقع در نوشته‌هايم خشونت نسبتا كمي ديده مي‌شود و هرچه هست توجه به عواقب خشونت است و اينكه چطور افراد، مخصوصا زن‌ها و كودكان سعي مي‌كنند زنده بمانند و قوي‌تر شوند.
آيا خواننده‌ها مي‌توانند خود واقعي شما را لابه‌لاي داستان‌هايتان پيدا كنند؟
هنري جيمز در جمله معروفي گفته تنها جاي پيدا كردن خود نويسنده در اثرش است، چيزي كه نويسنده را نويسنده مي‌كند اثرش است و اين مسئله‌اي صرفا زباني است. داستان‌هاي من خيلي متنوع‌اند، شخصيت‌هايم مجموعه وسيعي از افراد را شامل مي‌شود، به سختي بتوان گفت من يكي از آنهايم.
در رمان جديدتان خواهرم، عشقم: داستان محرمانه اسكايلر رمپايك منتظر چه چيزي باشيم؟
داستان درباره آمريكايي‌هايي است كه در جايي كه من «چكيده جهنم» مي‌خوانم، زندگي مي‌كنند، مخصوصا دخترها و پسرهاي آدم‌هاي بدنام.
اولين كتابتان 45 سال پيش منتشر شده و تا دو ماه ديگر 70 ساله مي‌شويد. آينده را براي خود چطور مي‌بينيد؟
در حال حاضر از مرگ شوهرم بي‌حس و حالم و روحيه‌ام را باخته‌ام. در آينده چيزي براي خودم نمي‌بينم. دست‌كم آينده‌اي كه برايم خوشبختي بياورد، نمي‌بينم. ازدواج من، عشقم به شوهرم، اول آن وارد زندگي‌ام شد و بعد نويسندگي‌ام. در حال حاضر نويسندگي با مرگ شوهرم برايم جذابيتي ندارد.
 پنجشنبه 9 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 746]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن