واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: كتاب - بيكلاه نميماني
كتاب - بيكلاه نميماني
اميد كاظمي: «عشق روي چاكراي دوم» مجموعهاي است كه هر منتقد، با هر نگرشي ميتواند از آن بگويد و حولش قلم بزند. از داستانهايش هر چه بخواهي ميتواني بيرون بكشي و در مجموع بساطي است كه در سورش سرت بيكلاه نميماند. داستانهاي اين مجموعه به لحاظ فرم و زبان و مضمون بسيار متنوعاند. نويسنده درونمايههاي مختلف آزموده و بر هر قامتي قبايي دارد. جامعهشناس باشي و سياسي يا يك عامي، فرقي ندارد. حتي اگر به هيات يك منتقد ادبي هم وارد شوي و با رويكردهاي متنوع نقد سراغش بروي، بينصيب نميماني. «آنكه شبيه تو نيست» را اجتماعي بدان. اگر بازيهاي زباني، شيفتهات ميكند، «ششمين نسل با حرفهاي اضافه» را بخوان. اگر به روايتهاي كهن علاقهمندي ميتواني «هاروت ماروت» را بخواني و اگر شيفته داستانهاي شگفتي، بسياري از داستانهاي اين مجموعه جوابگو هستند. از اين منظر كه بنگري اندكند مجموعه داستانهايي كه خواستهات را برآورده كنند و همين اندك مجموعهها گاه بسيار دردساز. مشكلات فراوان اينگونه مجموعهها زماني آغاز ميشود كه پاي نقد در ميان باشد. فلاني از فلان داستان خوشش ميآيد به فلان دليل و بهمان به همان دليل مورد پسندش نيست. داستانهاي غير يكدست همين هستند و اين اگر مضراتي دارد از مزايايش هم نميتوان غفلت كرد. مضراتش گفتيم. مزايايش يكي ديگر اينكه در اين مجموعه كمتر پيش ميآيد دست خالي باشي. بارها شده كتابي را خواندهاي و بستهاي و زير لب به اتلاف وقت آن مقر بودهاي. اما اينگونه مجموعهها 10 قصه هم كه داشته باشد لااقل يكي به مزاقت خوش خواهد آمد و يكي به دلت خواهد نشست. اگر كتابخوان باشي برخي قصهها و اگر نباشي برخي ديگر. اما به نظر ميرسد اقبال عامه بيشتر از داستانهاي اجتماعي است. «آنكه شبيه تو نيست» نيز در اولين برخورد نقدي است بر جامعه پيرامون؛ جامعهاي كه در آن نفس ميكشي و گاهي رفتار و گفتار عدهاي آزارت ميدهد. چنان كوتهفكرند و تنگنظر كه دشنامشان ميدهي و در عين حال بر آنها دل ميسوزاني؛ ترحم از سر اينكه نميدانند و نميدانند كه نميدانند: «كرم ترك پا به پاشنهاش ميماليد. در آرايشگاه موهايش را رنگ و ناخنهايش را مانيكور ميكرد. به كلاسهاي مثبتانديشي و يوگا ميرفت. مرغ را با چاشني هفت ادويه توي مايكروفر ميگذاشت و سر ميز شام قطره سسي را تعقيب ميكرد كه از موي سبيل شوهرش بر يقه بلوزش ميچكيد و به حرفهايش از زيبايي طرح ترنج، محراب و ساروقي فرش و چك برگشتي مشتريها گوش ميداد. آتش ملايمي را ميديد كه خانه بزرگش را گرم ميكرد و از ياد ميبرد مرد را به اين بهانه كه با ديدن خاليبودن باد چرخهاي پاترول، قفل فرمان پرايدش را شكسته بود، به كلانتري كشانده بود... صبحها دنبالم ميآمد تا به سينما برويم. ديگر انتظار نداشتم با نگاه به تصاوير متحرك فيلم ادعا كند عين زندگي خودش است: شوهري كه با آتش همزنه شومينه به كمر زنش كوبيده و با گواهي پزشكي قانوني مجبور شده بود در كلانتري تعهد بدهد و بعد از آن به جاي زدن او، ظرفهاي چيني را ميشكست...»
عشق روي چاكراي دوم
(مجموعه داستان)
ناتاشا اميري
نشر ققنوس
1387
1650 نسخه
3200 تومان
پنجشنبه 9 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 462]