واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:
مقاسیه رفتارهای عجیب علی دایی و یحیی گل محمدی در قبال این روزهای پرسپولیس
روز نو : بعد از آنکه در مسابقه اخیر جام حذفی بین پرسپولیس و ذوبآهن داور به اشتباه دروازهبان سرخپوشان را اخراج کرد و مقدمات حذف شاگردان برانکو را فراهم آورد، جنجالهای زیادی در این مورد به وجود آمد؛ به خصوص که پرسپولیسیها در بیشتر مسابقات این فصل از ناحیه داوری ضرر کردهاند و به نظر میرسد این سریال همچنان ادامه خواهد داشت. در اوج بحرانها اما، یحیی گلمحمدی مطلبی روی صفحه شخصیاش نوشت که دستکم فضا را در مورد او تعدیل کرد؛ یک پیام هوشمندانه که به صورت همزمان وی را به چند هدف مختلف میرساند. در روزهایی که مدیرعامل ذوبآهن به غریبترین شکل ممکن قصد دارد اتفاقات رخ داده در فولادشهر را عادی و فاقد اهمیت جلوه بدهد، یحیی حصار مافوقش را شکست و نوشت در این فصل تنها در دو بازی اشتباهات داوری به سود ذوب از کار در آمده که از بدشانسی او، هر دوی این مسابقات در مقابل پرسپولیس بوده است! حالا این رفتار را با واکنشهای حیرتانگیز علی دایی بعد از دیدار با سرخپوشان مقایسه کنید؛ جایی که او اندوه از دست دادن یک امتیاز را با داغ مرگ هادی نوروزی مقایسه کرد و در پایان یک بازی کاملا ساده، مدعی شد چون داوران نمیخواستند پرسپولیس غم دیگری را تحمل کند بازی را برای این تیم در آوردهاند!
علی دایی و یحیی گلمحمدی حالا تبدیل شدهاند به دو روی یک سکه. انگار که همان استایل دوران بازیگریشان را حفظ کرده باشند. دایی همچنان به اتکای قدرت ذاتیاش هجوم میبرد و یحیی با همان ظرافت مثالزدنی دفاع میکند. یکی مشتری عشق است و دیگری خریدار نفرت؛عجیب است که یحیی ناعادلانه میبرد و محبوبتر میشود، اما دایی عادلانه مساوی میکند و از چشمها میافتد! در زندگی چیزهایی وجود دارند که در هیچ دانشگاهی تدریس نمیشوند. اینکه چه بگویی، چطور بگویی، چه وقت بگویی و به چه کسی بگویی، بخشی از همین اصول هستند. علی دایی یک مثال تاریخی است برای اینکه بفهمیم حتی در صنعتی شریف درس خواندن، آلمانی حرف زدن و گرینکارت آمریکا را گرفتن هم برای «کامل» شدن کافی نیستند. بعضی چیزها باید در فلز آدم باشند، وگرنه کار را سخت میکنند. حالا حکایت گلمحمدی و دایی است. انگار یکی امتحان میدهد و دیگری قبول میشود! بعد از آن کاری که گلمحمدی با مهدویکیا کرد، خیلی سخت میشد بازگشت او به محبوبیت را انتظار کشید. یحیی اما هم از نظر فنی در مورد خودش «بحث» ایجاد کرد و هم از نظر رفتاری آنقدر پختگی به خرج داد که حالا خیلی از پرسپولیسیها دوباره به آینده تیمشان در حضور او فکر میکنند. دایی اما همین روال را به وارون ترین شکل ممکن طی کرد. اگر آن شادیهای اغراقآمیز و آن مصاحبههای لجدرآر سه سال پیش در آستانه فراموشی بودند، شهریار امسال بعد از بازی صبا و پرسپولیس یک بار دیگر نشان داد کاراکتر او عوض شدنی نیست. هنوز عکس نوروزی از بازوبند مهدی رحمتی پایین نیامده بود که دایی یک امتیاز سرخپوشان را صدقه داور به پیکر بیجان هادی توصیف کرد. این یک تقلب معکوس است؛ یحیی نشسته و دایی را تماشا میکند؛ او میداند فقط کافی است مثل دایی نباشد تا محبوب شود. همین!
در مورد نیمکت تیم ملی، ذایقه اکثر مردم (مسلما نه تمام آنها) به استفاده از مربی بزرگ خارجی نزدیک است و استقلال و تراکتورسازی هم هر یک به دلایلی برای دایی سرزمین ممنوعه به شمار میآیند. در این شرایط و با اصراری که شهریار روی دفع کردن خودش از نیمکت پرسپولیس دارد، تنها باشگاههایی که برای ادامه کار او در دسترساش باقی میمانند، امثال همین صبا یا سایپا و راهآهن خواهند بود؛ تیمهایی با استادیومهای خالی که بعد از گلزنی در آنها میتوان صدای شکسته شدن قولنج کمر دایی در اثر پرشهای بهزاد غلامپور را هم شنید! این انگار عقوبتی است که خود شهریار برای رسیدن به آن بیتابی میکند و کاری هم از دست کسی ساخته نیست!
تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۳۹۴ - ۱۷:۴۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روز نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 112]