واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اين طنز پارسي (1) نويسنده: سيد مهدي حسيني ياد داشت هايي درباره طنز خواني و طنز نويسي اشاره تقريبا تمامي انسان ها- به نسبت علاقه و تمايل شان- اهل شوخي، تفريح و طنز هستند. امّا درصد بسياري از همين انسان ها مرز بندي و به بيان بهتر: تقسيم بندي درستي از انواع تفريح و طنز ندارند؛ به عبارت ديگر اگر چه بسياري از اصطلاحات مهم را- كه مرتبط با خنده اند- شنيده اند اما فرق آنها را نمي دانند. مثلاً فرق مطايبه و فكاهي با هزل يا هجو چيست؟ طنز كدام است و نه طنز(!) كدام؟! يكي از اهداف مهم اين نوشته، رسيدن به پاسخ اين سؤال هاست. البته قرار نيست ادعا كنيم و شاخ غول بشكنيم نخير! تلاش داريم به مرور با معرفي آثاري كه تا كنون ارائه شده، به اين مرز بندي دست يابيم و آنها را تقسيم بندي كنيم. خب، البته اين كار بسيار مهمي است كار مهم تر از آن، اين كه براي آنان كه دنبال طنز نويسي اند، تقسيم بندي ديگري هم داشته باشيم. آن هم تفكيك و معرفي شگردها و تكنيك هاي طنز پردازي؛ به عبارت خودماني تر، اين كه چه كنيم تا «طنز» واقعي خلق شود تا خلق اللّه بخندند؛ آن هم خنده معنادار و هدفمند. اميدواريم توانسته باشيم در اين مقدمه كوتاه، منظور خود را رسانده باشيم كه قرار است به دو كار بزرگ دست بزنيم. 1. تقسيم بندي براي طنز خواني 2. تقسيم بندي براي طنز نويسي حال اگر اين كار معادل شاخ غول شكستن است، خود دانيد! لااقل در اين ميان كمك مان كنيد و با خواندن مطالب و تحويل گرفتن آن، به ما روحيه بدهيد. اين كار كه از دست تان بر مي آيد...! اشاره دوم ماي نويسنده اين سطور، خود را نويسنده نمي دانيم به همين دليل در نوشته هاي مان اهل قلمبه سلمبه نويسي و تكليف نيستيم. از افرادي هم كه دنبال ايراد گيري هستند استدعا دارم سر به سر نوشته هاي ما بگذارند. چون كلي نكته گيرشان مي آيد. قصد ما رساندن مفهوم و مقصود است البته سعي مي كنيم كم غلط بنويسيم و حداقل غلط املايي نداشته باشيم ولي شما را به خدا به ما حق بدهيد. ماشيني كه با سرعت 120 كيلومتر دارد حركت مي كند، وقتي با دست انداز مواجه شود چه حالتي پيدا مي كند؟ در نوشتن سعي مي كنيم با دست اندازها برخورد نكنيم! ضمناً مخاطب اين نوشته، دانش آموزان و علاقه مندان به طنزند كه اهل حاشيه هاي علمي نيستند و براي اين نوع مخاطب بايد صميمي نوشت نه عصا قورت داده و متكلمانه. باز هم عرض مي كنيم قرار نيست سوادمان را- كه نداريم- به رخ بكشيم- چون در اين حال، طنز اتفاق مي افتد!- بلكه مي خواهيم صميمانه درباره چيزهايي كه فهميده ايم و احساس مي كنيم نسل امروز تشنه آن است بنويسيم. حالا اجازه مي دهيد بگوئيم و بنويسيم؟! پيش تر، از ويراستار اين نوشته كه او هم اهل حاشيه هاي ادبي نيست و به اين نوشته- در عين ويراستاري- رحم مي كند نهايت تشكر را داريم! طنز، خنده و باقي قضايا يك نفر مي خواست دو نكته بگويد مستأصل مانده بود اول دومي اش را بگويد يا اولي را؟! حالا نقل قصه ماست. نمي دانيم از كجا شروع كنيم! وقتي واژه طنز، را به كار مي بريم همه انتظار خنده از ما دارند؛ خوب اين انتظار بي جايي نيست. اما از همين ابتداي امر، روي دست تان آب پاكي بريزيم و عرض كنيم كه طنز در حقيقت، بيان غير مستقيم و اشاره اي است هدفمند كه بر پايه خنده استوار است؛ اما هدفش خنداندن نيست. اين كه از كتاب فرهنگ نامه ادبي فارسي نقل كردين يعني چه؟ يعني اين كه اگر از «طنز» انتظار خنده داريد از دو حال خارج نيست يا معني طنز را نمي دانيد و منظورتان هزل و هجو و اين جور چيزهاست- كه خودتان را زير سؤال برده ايد- يا اين كه منظورتان طنز واقعي است، اما انتظارتان از طنز بالاست- كه در اين صورت بايد با وسواس، دنبال آثاري بگردند كه «دز» خنده آن بالا باشد. – كه تعداد آن، كم هم نيست. البته بايد حوصله شما و منابع تان زياد باشد تا بتوانيد به هدف تان برسيد. به آن چه گفتيم اين را هم اضافه كنيم كه طنز در لغت به معني مسخره كردن و طعنه زدن است و در اصطلاح ادبي، اثري است كه با دستمايه «طعنه» و «كنايه» و با هدف نشان دادن معايب، زشتي ها و مفاسد فردي يا اجتماعي مي پردازد. طنز پرداز واقعي كسي است كه قصد تنبيه، گوشمالي و آگاهي بخشي داشته باشد نه صرف خنداندن. و به نقد و تحليل لغزش ها و رفتارهاي غلط فردي و اجتماعي بپردازد؛ راه اصلاح را بيابد و نشان دهد و.... البته هنر طنز پرداز در هنري كردن كلام خود است، با تكنيك هايي چون اغراق و درشت نمايي كه در كنار تلنگر زدن، خنده آور نيز باشد. درباره تفكيك ها و شگردهاي رسيدن به طنز، مفصل بحث خواهيم كرد؛ عجله نكنيد و دل تان جوش نزند، قول مي دهيم زير قول مان نزنيم. منبع:نشريه ديدار آشنا- ش117 /ج
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 407]