واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: قیصر امین پور؛ شاعر، معلم، مولف و جریان ساز ادبی تهران- ایرنا- قیصر امین پور که دوم اردیبهشت 1338 در گتوند شوشتر به دنیا آمد و 48 سال بعد در تهران از این دنیا رفت؛ فقط شاعر نام آشنای معاصر ایرانی نیست.
قیصر امین پور در حوزه های مختلفی ردپای عمیقی از خود برجای گذاشت که هر چند همه به هنر نویسندگی و شاعری مربوط است؛ به سرانجام رساندن هر کدام عمری می طلبد. نگاهی به زندگی کوتاه اینجایی وی، امین پور شاعر، امین پور معلم و مولف و امین پوری را بازمی نمایاند که با ایفای نقش عمده در تاسیس مراکزی از جمله حوزه هنری، مجله سروش نوجوان همچنین دفتر شعر جوان و خانه شاعران، بر روند ادبی- فرهنگی ایران طی دو دهه تاثیر پررنگی گذاشت.امین پور که پس از پایان دبیرستان برای تحصیل به تهران آمده بود، در فرصت تعطیلی دانشگاه ها به دلیل انقلاب فرهنگی (1359 تا 1362) تدریس در مدارس راهنمایی و دبیرستان را آغاز و تا پایان عمر این دنیایی، شغل معلمی را با علاقه و انگیزه در مقاطع مختلف ادامه داد. وی همزمان با شماری از هنرمندان انقلابی از جمله مرتضی آوینی (1326 تا 1372) و امیر حسین فردی (1328 تا 1392) حوزه هنری را برای گسترش هنر متعهد تاسیس کردند. نخستین اثر وی به نام کوچه آفتاب که گزیده رباعی های انقلاب بود در سال 1363 منتشر شد. راهی که امین پور شاعر با سرایش اشعار انقلابی و پیرنگ قوی مذهبی آغاز کرد؛ با مجموعه های دیگر مانند تنفس صبح (1363) مجموعه اشعار، طوفان در پرانتز (1365) نثر ادبی برای کودکان و نوجوانان، مثل چشمه مثل رود (1368) مجموعه شعر برای نوجوانان و بی بال پریدن (1370) مجموعه نثر برای نوجوانان ادامه و به انتشار مجموعه شعر آینه های ناگهان (1372) رسید که قطعاتی از بعضی اشعار نیمایی آن مانند حسرت همیشگی یا هرچه هستی، باش به زودی به ضرب المثل تبدیل شد و همچنان بسیار استفاده می شود؛ مانند ناگهان، چه زود دیر می شود. امین پور در این مجموعه غیر از شعرهای عاشقانه شعرهایی با پیرنگ مذهبی مانند مهمانی نیز دارد با این مطلع؛ طلوع می کند آن آفتاب پنهانی/ ز سمت مشرق جغرافیای عرفانی. اشعار این مجموعه از نظر پختگی و روانی همچنین مفاهیم عمیق تر نیز قابل توجه اند. دو مجموعه بعدی که از امین پور منتشر شد؛ یعنی گل ها همه آفتابگردان اند (1380) و دستور زبان عشق (1386) قطعا متاثر از زندگی شخصی و فضایی بود که امین پور سال های 1378 تا 1386 را در آن گذراند؛ اما روند صعودی از نظر تکامل شعری را طی کرد. آن دسته از اشعاری که بعد از تصادف سنگین فروردین 1378 وی سروده شده است؛ در مجموعه گل ها همه آفتابگردان اند این دشواری را به آسانی بازمی نمایاند؛ مانند اشعار نیمایی مرگ، سفر و مدینه فاضله که این است: خدا روستا/ بشر شهر /شاعران آرمانشهر را آفریدند که در خواب هم خواب آن را ندیدند. مجموعه دستور زبان عشق که با فاصله نسبتا زیادی از مجموعه قبلی منتشر شد شاید حتی فضای تاریک تری را ترسیم کند. شوربختانه تاریخ سرایش اشعار در این مجموعه مشخص نیست؛ اما از آنجا که اولین بار در این مجموعه منتشر شده می توان نتیجه گرفت بین سال های 1380 تا 1386 سروده شده اند. اشعار این مجموعه از جمله سه شعر طرحی برای صلح که در قالب نیمایی سروده شده اند، یقینا از تغییر حال و هوای شاعر خبر می دهد. اشعاری مانند آهنگ ناگزیر و نام گمشده نیز به نوعی روایت سال های سختی است که امین پور با دردهای جسمانی می زیست؛ اما شاید مهم ترین شعر این مجموعه شعر «ناگفته» و این بند در آن شعر باشد: انگار/ این روزگار چشم ندارد من و تو را/ یک روز خوشحال و بی ملال ببیند/ زیرا/ هر چیز و هر کسی را/ که دوستر بداری/ حتی اگر یک نخ سیگار/ یا زهرمار باشد/ از تو دریغ می کند...با وجود این اگر خواننده پرحوصله همین مجموعه هم از اشعار دلگیر و ناامید عبور کند؛ همان پیرنگ اصلی اشعار امین پور یعنی عشق و ستایش آن را در غزل های فوت و فن عشق، سفر در هوای تو، غزل شرقی و ... می خواند؛ آنهم با پرداخت عمیق تر و از شاعری که سردوگرم روزگار را چشیده است.امین پور اما هرگز به کار شاعری محدود نشد و در دهه 1360 بعد از جدا شدن از مجموعه حوزه هنری، کار در مجلات سروش و سردبیری سروش نوجوان را آغاز کرد. سروش نوجوان که به همت قیصر امین پور، فریدون عموزاده خلیلی، نویسنده و بیوک ملکی، شاعر کودکان در خرداد 1367 راه افتاد، اولین نشریه در حوزه ادبیات برای نوجوانان در خاورمیانه بود.این نشریه در دوران سردبیری امین پور به مهم ترین نشریه برای نوجوانانی تبدیل شد که آرزوی نوشتن داشتند. وی در این نشریه غیر از انتخاب و چینش مطالب، نقدهای ارزشمندی نیز می نوشت که بعضی از آنها با زبان ساده ولی دقیق داستان های کوتاه را نقد می کرد؛ مانند نقد داستان گلدسته ها و فلک از جلال آل احمد که وی ساده ترین درس های نقد داستانی را در آن برای نوجوانان تشنه ادبیات آن روزها روایت کرد. امین پور در واقع با نویسندگی در سروش نوجوان شروع به تربیت نسلی کرد که نوشتن را با نثر بی پیرایه وی یاد گرفت و در ادامه یا به شعرای مطرح معاصر تبدیل شد یا در آرزوی قیصر امین پور شدن همچنان نفس می کشد.وی همزمان با سروش نوجوان با همراهی حسن حسینی (1335 تا 1383) و فاطمه راکعی (تولد 1333) شعرای معاصر دفتر شعر جوان و خانه شاعران را تاسیس کرد. امین پور بعد از جدایی از مجموعه سروش نوجوان بعد از 188 شماره در آبان 1382 که زحمت زیادی برای شکوفایی آن کشیده بود؛ به عنوان یکی از مهم ترین موسسان دفتر شعر جوان تا آخرین روزها وقت زیادی را برای خواندن و نقد اشعار شاعران جوانی گذاشت که به امید دیده شدن شعرشان، آن را از دورترین مناطق ایران به دفتر می فرستادند.تاثیر امین پور بر شاگردان فراوانی که طی سال ها تدریس ترتیب کرد؛ حائز اهمیت است و هشت سال بعد از رفتن او همچنان بهترین خاطره شاگردانی است که بعد از ساعت ها تدریس ادبیات معاصر در کلاس های شلوغ دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شعرهای دانشجویان را می خواند و نظر می داد. با همه اینها باید پذیرفت آنچه بیش از همه امین پور را در فضای ادبی ایران و حتی شعرای مسلمان مطرح کرد؛ هنر ناب شاعری او بود. تسلط بر ادبیات قدیم و جدید ایران که در نگارش پایان نامه دکتری وی در سال 1377 به نام سنت و نوآوری در شعر معاصر تجلی کرد، ذوق خالص خداداد و از همه مهم تر باور صادق او به جهان بینی دینی وی را به شاعری تبدیل کرد که عوام و خواص همزمان از شعر وی لذت می بردند. آمار خوب فروش آثار وی در خشکسال بازار کتاب ایران یقینا مهر تاییدی بر این امر است. دستور زبان عشق که چند ماه پیش از کوچ او از این جهان چاپ شد اکنون به چاپ چهاردهم (شمارگان در هر چاپ متفاوت است و گاه به 5000 نسخه می رسد) و گزیده اشعار که یقینا پرمخاطب ترین اثر اوست به چاپ 21 رسیده است.غیر از این گزیده ای از اشعار امین پور به زبان انگلیسی توسط انجمن شاعران و با ترجمه سعید سعیدپور و گزیده ای به زبان عربی توسط انتشارات مرکز الحضاره بیروت به ترجمه موسی بیدج منتشر شده است. رایزنی فرهنگی ایران در پکن نیز مجموعه ای از اشعار وی را به زبان چینی با ترجمه موهون یانگ در سال 1388 منتشر کرد.جوان جنوبی که در بحبوحه انقلاب اسلامی و تحول بنیادین در ایران با مردم همراه شد و تا پایان عمر دست از تکاپوی درونی برای رسیدن به حقیقت برنداشت؛ احتمالا در یکی از پیش بینی های خود اشتباه کرد که عاقبت پرونده ام را با غبار آرزوها/ خاک خواهد بست. روزی ...روی میز خالی من صفحه باز حوادث/ در ستون تسلیت ها نامی از ما یادگاری. زیرا ماندگاری نقش و تاثیر او در ادبیات ایران فراموش شدنی نیست. فراهنگ**9157**1027
07/08/1394
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 30]