واضح آرشیو وب فارسی:فارس: تآملی در کتاب «آدم شدن چه مشکل»
جامعه به این سخنان احتیاج دارد
«آدم شدن چه مشکل» نمونههای بسیاری از گفتار و کلام امام دارد، که احساس میشود طرح این مضامین، نیاز امروز جامعه ماست.
خبرگزاری فارس- گروه کتاب و ادبیات:کتاب «آدم شدن چه مشکل» در چهار فصل نگاشته شده است که فصل اول کتاب، نامه امام خطاب به عروسش فاطمه است که به ضرورت تهذیب نفس و مراتب آن می پردازد. فصل های بعدی کتاب متشکل از فرازهایی از صحیفه امام است و نامههای امام به فرزندش سید احمد که در فصل پایانی عنوان مخلص کلام نیز کتاب با نامهای بلند از امام به فرزندش سید احمد خمینی پایان میپذیرد. نکتهی حائز اهمیت است آن است که اگر چه در فصل نخست و هم در فصل پایانی خطاب نامه امام به نزدیکانش است، اما محتوا و غنای مفاهیم ارزشمند اخلاقی و بار معنوی کتاب مشخص مینماید که مراد از نگارش نامه، جنبه عمومی دارد و خطاب آن به خیل عظیم زنان و مردان مسلمان است. آدم شدن آنگونه که در کتاب آمده، مراتبی دارد. تهذیب نفس و دوری از منیتها و هواهای نفسانی از آن جمله است. از این جهت عنوان آدم شدن چه مشکل ، برای کتاب عنوان مناسبی به نظر نمیرسد. آدم شدن از نظر امام خمینی به تهذیب نفس و جهاد با خواهشهای نفسانی و مداومت در بندگی و عبادت خداوند یکتا است که سیر و سلوک روحانی در این مسیر، درجات متعددی را شامل میشود. به نظر میرسد عنوان کتاب محدود میشود به پله اول آدم شدن، که آن نیز آنگونه که در کتاب از زبان امام خمینی آمده است. نگه داشتن زبان از گناه، غیبت نکردن و دشنام ندادن و زدودن پلشتی ها و پلیدی ها از خوی و خصلت و رفتار انسانی است. در صدق این گفتار، در صفحه 78 و 79 کتاب آمده: ما تا اصلاح نکنیم خودمان را، کشور خودمان را نمیتوانیم اصلاح کنیم. من نمی گویم که اینطور باشید که خیر، از همه هواهای نفس بیرون بروید. این که نه برای من و نه برای شما و نه برای "الا من عصمه الله" میسور نیست. لکن ما قدرت داریم که جلوی زبانمان را بگیریم. نمیتوانیم بگوییم که زبانمان اختیار ندارد. ... ضمن آنکه این عنوان نامناسب آدم شدن چه مشکل، شائبه طنز بودن و شوخی انگاردن محتوای کتاب را در ذهن متبادر میسازد که این نیز در نهایت، موجب در سطح ماندن محتوا و ارزشهای بسیار آن است. کتاب با بیان سلسله پیچ در پیچ شهوات که برای انسان حد و مرزی ندارد و عنان آن گسیخته است و با بیان این موضوع اگر انسان در مسیر بندگی خدا قرار نگیرد، ناگزیر اسیر بند شهوات و نفسانیات خود خواهد بود؛ مقدمهای می سازد برای ورود به بحث اصلی تر کتاب که بیدار شدن از خواب غفلت است و دیدن آیینه جمال محبوب . در ادامه کتاب با به میان کشیدن مبحث سلطنت شیطان، به راههای بیشماری که شیطان انسان را وسوسه میکند و با خود همراه میسازد، می پردازد. و در نهایت با بر شمردن نمونهها و مثالهایی روشن چهره به ظاهر آراسته اعمال مورد ستایش شیطان را افشاء مینماید. در ادامه کتاب، بیماری روحی را خطرناکترین مرض میشمارد که هیچ نشانه و دردی از خود ندارد که بشود به درمان آن پرداخت. بیماری روحی، معصیت و گناه و تاریکی قلب، مانند امراض جسمانی نیستند که با بروز علایم درد صاحب آن را متوجه وجود آن کند تا در صدد درمانش برآید. امراض روحی و قلبی که تاریک است، کشندهترین مرضی است که انسان را از خدا دور کرده، تا آنجا که انسان در اثر معاصی، کبر و غرور، حتی نسبت به خداوند نیز کینه ورزی میکند. کتاب پس از توصیه به جوانان ، با این عبارات که تا جوانید ترک معاصی کنید که اگر گرد پیری بر وجودتان بنشیند، آنگاه در شرایط کهولت سن مبارزه با نفس و قدم گزاردن در راه نجات دشوار خواهد بود؛ به کاستیها و دشواریهای شرایط سنی برای مبارزه با نفس میپردازد. از نظر امام بزرگتری حجاب برای نزدیکی به خدا و درک حقیقت، خود علم است . فزونی علم در بسیاری اوقات عالم را دچار غرور و نخوت می کند و این خود حجاب میان او با خدایش میشود. تا آنجا که حتی علم توحید از شمول آن مستثنی نیست. علم توحید هم برای یک عالم روحانی به یک حجاب برای قلبش و در رابطه او با خدا تبدیل میشود. فصل بعد کتاب، به موضوع تربیت نفس میپردازد که مقدمه و لوازم تهذیب نفس به شمار میرود. قدم اول دست یافتن به تهذیب نفس، توبه معرفی میشود که با بر شمردن غیبت به عنوان نمونهای از معاصی و شیوه مبارزه با آن پرداخته میشود و در ادامه برای دست یازیدن به تهذیب نفس، قیام برای خدا مقدمه انجام چنین وظیفهای بر شمرده میشود. این قدر لاف خدا را مزن، مبحث دیگری از آفات تهذیب نفس است که خطاب آن بیشتر به سوی برخی از علما و منادیان عبودیت خداست. آنان که با لوازم ریا و خودنمایی دکانی برای خود دست و پا کردهاند. سطور زیر، نمونهای درخشان از گفتار امام در این خصوص است و البته در خور اعتناست: ای عزیز! این قدر لاف خدا را نزن! این قدر دعوی حب خدا مکن. ای عارف، ای صوفی، ای حکیم، ای مجاهد، ای مرتاض، ای فقیه، ای مؤمن، ای مقدس، ای بیچاره گرفتار، ای بدبختهای دچار مکاید نفس و هوای آن، ای بیچاره های گرفتار آمال و امانی و حب نفس، همه بیچاره هستید! ... عملی که فرضا تمام اجزاء و شرایطش درست باشد و خالی از ریا و شرک و عٌجب و سایر مفسدات باشد،{اگر} قیمتش رسیدن به شهوات بطن و فرج است، چه قابلیتی دارد که این قدر تحویل ملائک می دهید؟ این اعمال را باید مستور از چشمها داشت. این اعمال از قبایح و فجایع است؛ باید انسان از آنها خجلت بکشد ستر آنها کند. (صفحه 109 کتاب) آدم شدن چه مشکل، از این دست نمونهها از گفتار و کلام امام بسیار دارد، که احساس میشود طرح این مضامین، نیاز امروز جامعه ماست. در ادامه مباحث فوق، کتاب ضمن پرداختن به موضوع علم بدون فایده، به مبحث جهاد با نفس، هجرت از خود و رسیدن به خدا و مراحل عملی آن میپردازد. این کتاب را نشر نارگل، در 197 صفحه منتشر کرده است. یادداشت از علیاکبر والایی انتهای پیام/و
94/08/07 - 13:17
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]