واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: چهارشنبه ۶ آبان ۱۳۹۴ - ۱۵:۲۸
تعدادی از خوانندگان موسیقی پاپ در نامهای سرگشاده خطاب به رییسجمهور مسائلی را با محوریت «وضعیت حال حاضر موسیقی پاپ کشور، تبعیضها، کمبودها و مشکلات آن» مطرح کرداند. به گزارش سرویس موسیقی ایسنا، متن نامهی یادشده به این شرح است: تبعیضها در هنر، هیچ سبک و شاخهای بر دیگری برتری ندارد. اما متأسفانه در موسیقی کشور ما از برابری خبری نیست. موسیقی پاپ همیشه از نظر مسؤولان، بیهویت و کمارزش و موسیقی سنتی ارزشی و فاخر بهشمار میآید. در حالی که ارزش یک اثر هنری را صرفا کیفیت وجودی آن اثر تعیین میکند نه اینکه در چه سبکی قرار گرفته است. همانطور که میتوان یک قطعهی کلاسیک یا سنتی سخیف و مبتذل ساخت، میتوان اثری بسیار ارزشمند در سبک پاپ، راک و ... ارائه کرد. در این موضوع که موسیقی نواحی، فولک یا کلاسیک و بخشی از موسیقی سنتی که خطر فراموشی آن را تهدید میکند باید مورد حمایت دولت قرار گیرد شکی نیست، اما آیا آن نوع موسیقی که تنها تفاوتش با موسیقی پاپ استفاده از چند ساز ایرانی در کنار سازهای غیر ایرانی و یا اضافه کردن چهچه به تحریرهاست هم باید مورد حمایت ویژه قرار گیرد؟ آیا اصلا خوانندگان موسیقی سنتی که بسیاری از آنها از مخاطبان زیادی برخوردارند و پاپیولار محسوب میشوند، نیاز به حمایت ویژه دارند؟ چرا مرزبندی ژانرهای مختلف موسیقی و تصمیمگیری برای حمایت یا عدم حمایت و تخصیص امکانات یا محروم کردن از بدیهیترین حقوق و امکانات از سوی دولت باید تا این حد سطحینگرانه باشد؟ موارد زیر نمونههایی از امکاناتی است که فقط به موسیقی سنتی و تلفیقی تعلق دارد و موسیقی پاپ از آن محروم است: ۱- اجرا در سالن همایشهای برج میلاد، فضای باز برج میلاد، تالار وحدت، باغ عفیف شیراز، عمارت مسعودیه تهران، سالن خلیج فارس کیش و … که همگی جزو بیتالمال به حساب میآیند. ۲- اجازه تبلیغات محیطی (بیلبورد، بنر و …) برای تبلیغ کنسرت و آلبوم. ۳- برگزاری مراسم رونمایی از آلبومهای جدید یا کنفرانسهای خبری در اماکن تاریخی و اماکن با فضای باز مانند کاخ نیاوران و یا حافظیه شیراز. ۴- صدور مجوز برای برگزاری کنسرت در حالتی بسیار سهلتر و سریعتر نسبت به موسیقی پاپ در شهرستانها. آیا حمایت از موسیقی سنتی و تلفیقی باید به معنی سلب امکانات اولیه و بدیهی از موسیقی پاپ باشد؟ آیا منطقی است که با هدف حمایت از کُشتی، پخش تلویزیونی فوتبال را ممنوع و استادیوم فوتبال را از فوتبالیستها گرفته و آنها را روانه زمین خاکی کنیم؟ آیا با این روش میتوان از محبوبیت فوتبال کاست و به محبوبیت و اقبال عمومی از کشتی افزود؟ کمبودها و مشکلات عدم وجود یک رسانه (تصویری و شنیداری) برای موسیقی مجاز کشور که باعث ترویج هرچه بیشتر موسیقی غیرمجاز در کشور و رقابت نابرابر بین موسیقی قانونی و غیرقانونی شده است. موسیقی غیرمجاز بدون هیچ فیلتری و محدودیتی و با قویترین ابزار رسانهای در بین تکتک افراد جامعه نفوذ میکند، حال آنکه موسیقی مجاز پس از گذر از انواع فیلترها و ممیزیها و پس از صرف زمان زیاد به مرحله انتشار میرسد. مرحلهای که فاقد هرگونه رسانه برای شنیده شدن و تبلیغات است. تصور کنید جوانی علاقهمند به موسیقی را که پس از سالها تلاش میخواهد برای کار در حرفه مورد علاقهاش و احتمالا تولید یک آلبوم موسیقی تصمیم بگیرد. دو راه پیش روی اوست: ۱- راه مجاز که نتیجهاش صرف زمان طولانی برای اخذ مجوز و صرف هزینههای سنگین برای تولید آلبوم و پیدا کردن شرکتی که حاضر به پخش آلبوم باشد است. ۲- راه غیرمجاز؛ تولید آهنگ بدون در نظر گرفتن ممیزی و پخش اثر خود در تمام کانالهای ماهوارهای و سایتها. در حالت منطقی با انتخاب راه اول کمترین شانس برای شنیده شدن آثار وجود دارد و در مقابل با انتخاب راه دوم میتواند کار خود را به گوش همه برساند. سوالی که پیش میآید این است که آیا هدف وزارت ارشاد اسلامی هدایت جوانان به سمت موسیقی قانونی است یا هدایت آنها به سمت ماهوارهها و موسیقی غیرقانونی؟ حال نهتنها هیچ رسانهای برای ارائه آثار مجاز وجود ندارد، بلکه اخیرا پخش آثار مجوزدار از برخی رسانههای غیرمجاز (سایت رادیو جوان و برخی کانالهای ماهوارهای) باعث ممنوعالکاری و ایجاد دردسرهای فراوان برای اهالی موسیقی مجاز نیز شده است. نکته حائز اهمیت در این مسأله، مجوزدار بودن و قانونی بودن آثار مذکور است. حال اگر رسانهای بیگانه یک اثر قانونی را سرخود پخش کند، آیا تقصیر بر گردن کسی است که کار قانونی را انجام داده است؟ آیا اگر سخنان رئیسجمهور محترم کشور، یک فیلم سینمایی مجوزدار یا یک بازی فوتبال داخلی از کانالهای بیگانه پخش شود، این افراد مقصر شناخته میشوند؟ با اندکی تأمل میتوان به این نتیجه رسید که وظیفه خوانندگان، اخذ مجوزهای لازم از وزارت فرهنگ و ارشاد است و همچنین پخش آثارشان بهصورت مجاز. در این میان اگر رسانهای با هدف شیطنت و یا هر هدف دیگری اقدام به پخش این آثار قانونی کند، نباید کوچکترین مسؤولیتی بر گردن خوانندگان مجاز باشد. به راستی چگونه میتوان بدون هیچ مدرک، تفهیم اتهام و دادگاهی صدها نفر را از کار بیکار کرد؟ خوانندگان و به تبع آنها تهیهکنندگان، نوازندگان، صدابرداران، نورپردازان، بلیتفروشها، عوامل اجرایی و صدها نفر دیگر که به واسطه این شغل کسب درآمد و امرار معاش میکنند٬ به راحتی از حقوق خود محروم میشوند. آن هم در حالی که موسیقی پاپ، بدون استفاده از هرگونه اعتبارات دولتی، بالاترین نرخ کارآفرینی را در بین تمام شاخههای هنر دارد. فرضیه همکاری خوانندگان با رسانههای بیگانه باید از طرف طرحکنندگان این فرضیه ثابت شود، نه از طرف خوانندگان، زیرا طبق اصل 37 قانون اساسی: اصل، برائت است و هیچکس از نظر قانون مجرم شناخته نمیشود، مگر اینکه جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد. همچنین به اشتراک گذاشتن لینک دانلود آهنگها از سایت رادیو جوان در گذشته، و قبل از آگاهی از ممنوعیت پخش آهنگها از این سایت، هیچ مسؤولیتی را برای خوانندگان بهوجود نمیآورد و نمیتوان آنها را مجرم قلمداد کرد٬ زیرا طبق اصل 169 قانون اساسی: هیچ فعلی یا ترک فعلی به استناد قانونی که بعد از آن وضع شده است، جرم محسوب نمیشود. به نظر میرسد که وقت آن رسیده که رسانههای داخلی و مجاز قوی به حمایت از آثار مجاز داخلی بپردازند. کمبود سالن در مبحث مربوط به سالنهای برگزاری باید توضیح داد که نهتنها بسیاری از سالنهای کشور در اختیار خوانندگان پاپ قرار نمیگیرد، بلکه اجازه برگزاری کنسرت در سالنهای با ظرفیت بالای تماشاگر نیز صادر نمیشود. بهطور مثال چرا خوانندهای که پرمخاطب است به جای یک یا دو شب اجرا در سالنهای با ظرفیت بالای ۵۰۰۰ نفر در سال، باید شبهای متعدد در سال و در سالنهای کوچک اجرا داشته باشد؟ نتیجه این اجراهای متعدد در سالنهای یکسان و با ظرفیت کم، چیزی جز قیمت بالای بلیت، تکراری شدن، پایین آمدن کیفیت اجرا و دلزدگی مخاطبان و خود گروه از اجراهای تکراری نیست. گذشته از موارد فوق، تهدید سلامتی خوانندگان، از دیگر تبعات اجرا در سالنهای با ظرفیت کم است، زیرا حنجره نیز یکی از عضلات بدن است و همانطور که یک فوتبالیست نباید در یک روز در بیش از یک مسابقه فوتبال شرکت کند، بدیهی است که یک خواننده نیز نباید بیش از حد استاندارد از حنجره خود استفاده کند. خوانندگان مجاز پاپ در طی این سالها نشان دادهاند که همواره قشری مظلوم، سر به زیر، به دور از حاشیه و مطیع قوانین کشور بودهاند و هستند و این برای اولینبار است که پس از تمام این سالها، سکوت خود را شکستهاند و حرفهای دلشان را به مردم و مسؤولان میزنند. هدف از تمام حرفهای گفتهشده، تأکید بر تلاش در جهت رشد و اعتلای موسیقی پاپ براساس ارزشهای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و ایجاد شرایط بهتر برای کار و در نهایت رضایتمندی مردم کشور است که همواره اصلیترین دلیل و انگیزه کار بودهاند. امیدواریم که با درایت مسؤولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که نهاد متولی پیگیری حقوق هنرمندان است، چرخه موسیقی پاپ به صنعتی درخور شأن مردم جمهوری اسلامی ایران تبدیل شود. در انتها ضمن سپاس از تلاشهای معاونت هنری وزارت ارشاد و دفتر موسیقی درباره رفع مشکلات پیشآمده از ریاست محترم جمهور بهعنوان حامی همیشگی هنرمندان خواهشمندیم ترتیبی اتخاذ کنند که اهالی موسیقی پاپ، در نشستی دوستانه، درخواستها و مشکلات خود را با ایشان در میان بگذارند. با تجدید احترام؛ حمید حامی، زانیار خسروی، سیروان خسروی، گروه سون، شهرام شکوهی، رضا صادقی، بهنام صفوی، حمید عسگری، فرزاد فرزین، مازیار فلاحی، علی لهراسبی، مهدی مدرس، رضا یزدانی و محسن یگانه. انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]