تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837660572
اسکندری: نمیخواستم به «مختارنامه» بپیوندم
واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز:
اسکندری: نمیخواستم به «مختارنامه» بپیوندم عبدالله اسکندری گفت: در این مرز و بوم داریم فردی چون سیدداوود میرباقری را تلف میکنیم. او نباید سریالهایی را که میبینیم بسازد اما مجبورش میکنند. اگر فیلمنامه «سلمان فارسی» را بخوانید عاشقش میشوید اما میرباقری دیگر دارد پیر میشود و باید از او استفاده کرد.
به گزارش فرهنگ نیوز، عبدالله اسکندری کسی که نوشتن دربارهاش سخت است، حرف زدن سختتر. عَبِد سینمای ایران را همه دوست دارند هر سینماگری که با او کار کرده از خلق نیکوی او سخن گفته تمجید از استادی وی در کارش که دیگر جای خود را دارد. میگوید بچه جنوب شهر هستم پا منبریام و پای منبر بزرگ شدهام. با این همه سابقه و موفقیت آرزوهایی هم دارد که به آنها نرسیده مثلاً «داش آکل» را دوست داشت گریم میکرد، که نشد.روبروی آیینه که میایستد شاعر میشود؛ به سینما که نگاه کنیم جا پای غزلها و قصیدههایش را خوب میبینیم. مگر میشود که «هزار دستان» را ببینی و تصویر و چهرههای شخصیتها در ذهنت مجسم نشود؟! مگر میشود «کمالالملک» را ببینی و پیش از کارگردانی و بازیهای ناب از جادوی اسکندری حظ نبری؟! این که «روز واقعه»، «امام علی (ع)» و «مختار نامه» بدون حضور هنرنمایی عَبِد سینمای ایران چیزی کم داشت پر بیراه نیست؛ خودش میگوید در این آثار با عشق قلم را به دست گرفته است.حضور پر رنگ و تاثیرگذار وی در آثار تاریخی و مذهبی ما را را بر آن داشت تا در این ایام به سراغش برویم که حاصل آن را در پی میخوانید._گفتید که به عقب تر از تجربه کاری در فیلم سینمایی «روز واقعه» برویم پس تمرینها و تجربه هایتان به پیش از این فیلم مربوط میشود.در سالهای دور وقتی در مقابل آیینه مینشستم و گریم میکردم قطعاً تجربه حال را نداشتم به نوعی تمرین میکردم و نتیجه تمرینات و تلاشهایم باعث شد که کاری را ارائه دهم که مخاطب بپسندد. طراحی به نوعی حاصل تجربه است یا زمانی که تجربه وسیعی دارید میتوانید نتیجه آن را ببینید. شخصیت ساز نیاز به تجربه دارد و همچنین به گذشته عمیقی که بر گرفته از اطلاعات و دریافت درست است. درحقیقت به عنوان یک طراح باید با خودمان توشهای را به همراه داشته باشیم._ در حقیقت باید به کمال خاص و ویژهای رسید تا بتوانیم به خَلق درست و اصولی برسیم؟واقعاً این بخش را خدا میداند و در نهایت هم مردم باید نظر دهند.*شاید باورتان نشود اما با کارهای مذهبی عشق میکنم_به این که پا منبری بودید اشاره کردید این علاقه در کارهای شما همچنان هم وجود دارد؟الان هم وجود دارد صد در صد با آنها عشق میکنم حالا شاید شما یا هر فرد دیگری این حرفها را به حساب دیگری بگذارد اما من با آنها عشق میکنم. هرطور میخواهید فکر کنید._به هر حال گریم افراد در آثار تاریخی میتواند ویژگیهای خاصی داشته باشد. در چهره پردازی و طراحی بازیگران مرد دست شما بازتر است میتوانید از مو و سایر بخشهای صورت به راحتی استفاده کنید اما در بازیگران زن محدودیت وجود دارد چگونه این بخش را مدیریت میکنید تا جایی که بازیگر زن احساس کمبود در پرداخت کاراکترش نداشته باشد؟اتفاقاً در آثار تاریخی کار راحتتر است به دلیل این که در آن زمان سربندهای زیادی بوده است و انواع و اقسام لباس میتواند ما را کمک کند. در تمام کارهای مذهبی از این بخش استفاده کردهایم. بینید ما دو چهره داریم. یک چهره واقعی و دیگری نمایشی است یعنی چهرهای که باید بدوی شود. مثلاً فردی که در بیابان و سرد و و کم آب زندگی میکند دقیقاً چهرهاش همین طور است که در آثار تاریخی میبینیم؟! این جا است که باید تا اندازهای خود را تابع نمایش کنیم تا مخاطب خسته نشود.بگذارید به یکباره خاطرهای در ذهنم آمد آن را بگویم. این که میگویم من عشق میکنم واقعیت است. هنگامی که مشغول ساخت سریال «امام علی (ع)» بودیم. مجبور بودم برای حفظ راکورد (حفظ موقعیتی که ضبط شده و قرار است در پلان بعدی یا در روزهای بعد ادامه همان موقعیت تصویر برداری شود) از بازیگران عکس گرفته بودم و آنها را با نام نقششان به روی دیوار چسبانده بودم. در یکی از روزها هیئتی از قم برای بازدید از قم آمده بودند تا از کار بازدید کنند. فردی که در رأس این هیئت بود که از من پرسید «این گریمها کار شما است؟» گفتم: «بله» گفت: «چقدر اسلام را میشناسی؟» من هم در جواب گفتم: «من مسلمان هستم پای منبر هم بودم. در همین حد واقعاً» .گفت: «می دانی چرا این سؤال را میپرسم؟! چون من پنجاه سال است روی تاریخ اسلام کار میکنم. نامهایی که در تاریخ خواندهام و در اینجا تصاویرشان را میبینم دقیقاً همان تصاویری است که در ذهن مجسم کرده بودم مثلاً اگر کسی پیش از این از من میپرسید مالک اشتر چه شکلی است در تاریخ اسلام همین چیزی که شما تصویر کردید در ذهنم مجسم میشد.»*هنگام کار در سریال «امام علی (ع)» اولویت با دلم بودواقعاً دلی کار کردم شاید اطلاعاتی که داشتم در رتبه بعدی قرار میگرفت اما اولیت دلم بود که کار میکرد. زمانی که در مقابل آیینه میایستم همه چیز فرق میکند. نمیخواهم خودم را با شاعر و کارم را با شعر مقایسه کنم برای این که خیلی کوچکتر از این حرفها هستم. اما واقعاً شاعر هم که شعر میگوید به حالتی خاص میرسد من هم در زمان کار و مقابل آیینه چنین حالی دارم. شاعر زمانی که میسراید نمیداند در آخر به چه میرسد. من هم زمانی که دست به قلم میشدم درمقابل آیینه همه چیز خودش کمکم شکل میگیرد.*هنوز هم آن گریم داریوش ارجمند را دوست ندارم_می گویند نقاش وقتی تابلوی زیبایی را خلق میکند گاهی آنقدر خودش به وجد میآید که دائم بخشهایی را به تابلو اضافه میکند تا آنکه دست آخر دیگر تابلو آن چیزی نیست که خودش دوست داشته برای شما چنین حالتی پیش آمده است؟وقتی کامل میشود دیگر خودت هم کاملی. برخوردم با اثرم این طور بوده است. زمانی که حس میکنم همه چیز کامل و تمام شده است دیگر شعر هم تمام شده است. البته گاهی هم تمام نمیشود مثلاً در فیلم سینمایی «مسافر ری» 4 بار داریوش ارجمند را گریم کردم آخرش هم گریمش را دوست نداشتم. یعنی نشد. آنطور که باید خودم راضی نشدم. زمانی هم که فیلم پخش شد متوجه شدم که آن اثر را که دنبالش بودم نگذاشته است. اما در سریال «امام علی (ع)» در نقش مالک اشتر این تاثیرگذاری وجود داشت در صورتی که هر دو نقش را یک بازیگر ایفا کرده بود. نمیدانم چرا گریم آن نقش در نمیآمد. _با گذشت این همه سال هنوز هم دلیلش را نمیدانید؟نه متاسفانه هنوز هم که «مسافر ری» را میبینم نمیدانم چرا آن گریم به گونهای که میخواستم نشد. بارها پیش آمده گریمی را دوست نداشتم آنقدر تست زدهام تا بالاخره راضی شدهام مالک اشتر را بر روی چهره داریوش ارجمند سه بار تست کردیم و دست آخر هم خیلی خوب شد اما وی را در این نقش بارها تست کردم نشد که نشد. بارها برایم پیش آمده که مردم گفتهاند ما با دیدن فیلمها، چهره نقشها به سرعت در ذهنمان مجسم میشود.*گریمهایی را که در آیینه دوست داشتم ماندگار شدهاند_در واقع برآیند صحبتهای شما یک نکته مهم برای ما داشت و آن هم این است که گریمها و طراحیهایی که دلی است ماندگار است چون در آنها روح وجود دارد که به آنها زندگی میبخشد اما اگر صرفاً تکنیک را وارد کار کنیم از ماندگاری آن نیز کم خواهد شد.صد در صد. نکتهای را که میخواهم بگویم نه مطالعه کردم و نه در جایی شنیدهام. بلکه حاصل تجربه سالها کارم است. دیدم و حس کردم کارهایی که از دلم بر آمده است و در آیینه دوستشان داشتم ماندگار شدهاند. واقعاً گاهی سؤالات کلیشهای پرسیده میشود که مثلاً کدام فیلم را که کارکردهاید بیشتر دوست دارید؟! اصلاً این جمله برای من مفهومی ندارد همه آنها را دوست دارم اما برخی ماندگارترند.*نمیخواستم به مختار بپیوندم/ حالم گرفته میشود وقتی میگویند تو گریمور «مختار نامه» بودی_کمی از سریال «مختار نامه» بگویید و گریم سه بعدی که در ایران به راه انداختید؟ اصلاً بنده گریم این سریال را انجام ندادم و در آن زمان که این سریال انجام میشد بنده درگیر پروژه امام حسین (ع) بودم دو ماه ابتدایی سریال «مختار نامه» نبودم. زحمات این سریال را استاد مسعود ولدبیگی کشیدهاند. کمی بعد پروژه فیلم امام حسین (ع) متوقف شد در همین زمان عوامل مختار به دنبالم آمدند که من گفتم نمیآیم. داوود میرباقری گفت:«بیا مشاوره من باش»، که در نهایت تنها پذیرفتم تا مشاوره بدهم. اما واقعاً نمیتوانستم 5 الی 6 سال تنها مشاور باشم کار من چیز دیگری بود. خودم پیشنهاد دادم اگر اجازه بدهید گریمهای سه بُعدیتان را که نیاز به قطعه دارد را من انجام دهم. که از این موضوع استقبال شد. خداروشکر باب جدیدی باز شد. مثلاً گریم کیانیان و و زخم ها نیز بخشی از این نوع گریم بودند اما زمانی که از من به عنوان گریمور یاد می شود به نوعی حالم بد میشود، حس میکنم حق استاد ولدبیگی ضایع می شود. من تنها در این بخش بودم اما زحمات بخش زیادی از کار بر عهده وی بوده است.البته از گذشته هم این کار را انجام میدادم اما اسم نداشت. مثلاً در فیلم سینمایی «بایکوت» در صحنه ای که می خواهند مجید مجیدی را اعدام کنند نگاهش به جنازهاش به روی زمین میافتد که کمکم صورتش باز میشود قرار بود که تماشاگر با دیدن این صحنه حالش بد شود من صورت وی را قالب گیری کردم و به بچه ها گفتم مورچههای بزرگ که ما به آن ها مورچه کالسکه ای می گوییم گیر بیاورند داخل شکاف قالب صورت مجیدی گذاشتند زمانی که فیلمبرداری شروع شد یکی از مورچهها چشم طفلک مجیدی را گاز گرفت.زمانی هم که گریم محمود بصیری در فیلم سینمایی «دست فروش» رابرای آمریکاییها فرستادم اصلاً فکرش را هم نمیکردند که این کار یک ایرانی باشند در بین 150 شرکت کننده بنده جزو 10 نفر برتر انتخاب شدم.*احمدی نژاد گفت: اتاق شما خیلی خارجی است_نظرتان در مورد پروژه «محمد رسول الله(ص)» چیست؟ گریم فیلم راچطور ارزیابی میکنید؟به نظرم کاری که مجیدی کرد بسیار درست و خوب بود. اگر فرض بر این باشد که ما هم توانایی داشتیم که این کار را انجام دهیم به هر حال ضعف هایی هم داریم. به هر حال سینما برای آنها است و ما میتوانیم در تبادل فرهنگی از آن ها چیزهایی را در زمینه گریم بیاموزیم یا به قدرتهای مان پیببریم و یا ضعف های مان را از بین ببریم. این که مثلا بدانیم خودمان چقدر قوی عمل میکنیم خوب است.یک روز که محمود احمدی نژاد برای بازدید به پروژه «مختار نامه» آمد زمانی که وارد اتاق من شد گفت: آقا شما چقدر خارجی هستید. گفتم قبول دارید که ما توانمند هستیم گفت: بله. گفتم خوب پس کمک کنید وسایل موردنیاز مان را وارد کنیم. افرادی که من آموزش دادم در حال حاضر بدون وسیله هستند. در حال حاضر به لحاظ توانایی در حوزه چهره پردازی منطقه را در دست داریم. خیلی از افراد ما در کشو های اطراف و عربی مشغول به کار شدهاند. چرا نباید از این پتانسیل استفاده کنیم؟! چرا نباید به سینمای دیگر کشور ها نفوذ کنیم؟!*تبادل فرهنگی در فیلم مجیدی به نفع ما استدر مجموع فکر می کنم تبادل فرهنگی که مجیدی به واسطه فیلمش رقم زد خیلی خوب است. واقعاً بسیاری از بچه های صحنه ما یاد گرفتند کاری که در صحنه فیلم مجیدی انجام شد دکور نیست اما متاسفانه کار های ما مشخص است که دکور است کافی است که نگاهی به آثار تاریخی خودمان بیندازیم._ البته بسیاری از افراد ایرانی در آنجا بسیار یاد گفتند عظیم فراین که دستیار چهره پرداز ایتالیایی بود نیز جزو همین افراد است.بله. عظیم خودش را کامل کرد. عظیم در سریال «مختار نامه» شاگرد ولدبیگی بود. این اتفاق باعث شدکه یک فرد کار کشته به سینما اضافه شود._اجازه بدهید کمی سماجت کنم و پافشاری کنم بر این که شما نظر واضحتری در مورد فیلم سینمایی «محمد رسول الله (ص)» بدهید و کمی بخش چهره پردازی این فیلم را به نقد بکشید. قطعاً وقتی عبدالله اسکندری بر پرده سینما این فیلم را دیده است در دلش در مورد این بخش حرف هایی گذشته است که شنیدنی است.(عبدالله اسکندری با تواضع از پاسخ دادن طفره میرود) واقعاً کارشان خوب بود و زحمت کشیدهاند._اصلاً سلیقهتان را بگویید که اگر شما بودید چگونه گریم می کردید؟نه واقعاً آنچه دیدم بد نبود._حداقل بگویید چه ایدهای هنگام دیدن فیلم به ذهنتان آمد؟خداییش قشنگ نیست در مورد فیلمی که در جریان است این طور وارد صحبت بشویم. نکته هایی وجود دارد که میتوان به آنها پرداخت و میتوانم دلایلش را هم عنوان کنم اما در حال حاضر زمان این کار نیست. شاید یک سالآینده این سوال را بپرسید پاسختان را بدهم._کدام صحنه از این فیلم را دوست داشتید؟همه صحنه هایش را دوست داشتم._ماحصل کارهای مذهبی برای شما چه بوده است؟در فیلم سینمایی «روز واقعه» آنقدر چهار چوب نوشته درست است که هر بخش اثر خودش پیام میدهد که باید چه کنیم. آنقدر فیلمنامه کامل بود که سعی کردم پایبند آن باشم چون برایش فکر شده بود.هنوز گریم علیرضا شجاعنوری در «روز واقعه» را دوست دارم_کدام شخصیت در کارهای مذهبی که انجام داده اید برایتان ویژه بوده است؟تا به حال جایی این را نگفته ام اما شما با سوال هایتان باعث می شوید به نکاتی اشاره کنم که در دلم است. وقتی می خواستم علیرضا شجاع نوری را گریم کنم علاقه داشتم وی مسیحی باشد که ما با وی حس جدایی نداشته باشیم و همه دوستش داشته باشند. در زمان تست هایی که انجام می دادم دائم به این فکر می کردم. خداییش همچنان که تصویر آن را می بینم چیزی در آن است که خودم هم نمیدانم چیست و دوستش داشتم. واقعاً منظوم این نیست که چون من کارکرده ام این گونه است می خواهم رابطه دل را برایتان بگویم. پیر زن دست فروش هم به گونه ای درست کردم که یهودی، و مسیحی و هر فردی از هر آئینی فکر کند وی مادرش است. روز اول که فیلم نمایش داده شد چند نفر به من گفتند که آیا این پیر زن مسیحی بود و من واقعاً کیف کردم گفتم: «آخیش اونی شد که میخواستم.» حسی که در آن جاری شده است منتقل میشود.*داوود میرباقری را تلف نکنیم/ میرباقری دارد پیر میشود از او بهره بهتری ببریم_ با کدام کارگردان راحتتر کار می کنید؟داوود میرباقری. میرباقری در ساخت فیلمهای تاریخ اسلام نظیر ندارد. واقعاٌ آن را داریم تلف می کنیم. این مرز و بوم در این مقطع از تاریخ چنین فردی را تلف میکند. او نباید فیلم های دیگری بسازد اما در شرایطی که تلویزیون با وی این رفتار را می کند مجبور میشود. اگر فیلمنامه «سلمان فارسی» را بخوانید عاشقش میشوید او باید آن را بسازد قول می دهم بین المللی میشود این فیلم البته اگر ساخته شود. میرباقری دیگر دارد پیر میشود باید از او استفاده کرد.
منبع: فارس
94/8/6 - 11:54 - 2015-10-28 11:54:32
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[مشاهده در: www.farhangnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 10]
صفحات پیشنهادی
گفتوگوی تفصیلی فارس با عبدالله اسکندری/ بخش پایانی داوود میرباقری را تلف نکنیم/ با کارهای مذهبی عشق میکنم/نم
گفتوگوی تفصیلی فارس با عبدالله اسکندری بخش پایانیداوود میرباقری را تلف نکنیم با کارهای مذهبی عشق میکنم نمیخواستم به مختارنامه بپیوندمعبدالله اسکندری گفت در این مرزو بوم داریم فردی چون داوود میرباقری را تلف میکنیم او نباید سریالهایی را که میبینیم بسازد اما مجبورش میکنندداوود میرباقری را تلف نکنیم/ با کارهای مذهبی عشق می کنم/نمی خواستم به «مختارنامه» بپیوندم
عبدالله اسکندری گفت در این مرزو بوم داریم فردی چون داوود میرباقری را تلف می کنیم او نباید سریال هایی را که می بینیم بسازد اما مجبورش می کنند اگر فیلمنامه سلمان فارسی را بخوانید عاشقش می شوید اما میرباقری دیگر دارد پیر می شود و باید از او استفاده کرد به گزارش بلاغ عبدالله اسگفتوگوی تفصیلی فارس با عبدالله اسکندری/ بخش نخست هیچ وقت فکر نمیکردم گریمور شوم/ کاش «داش آکل» را
گفتوگوی تفصیلی فارس با عبدالله اسکندری بخش نخستهیچ وقت فکر نمیکردم گریمور شوم کاش داش آکل را من گریم میکردم داوطلب فعالیت در کارهای مذهبی هستمعبدالله اسکندری گفت بچه جنوب شهر هستم از همان ابتدا پای منبر بزرگ شدهام و برای کارهایی از این دست داوطلب هستم یکی از حسرتهایمگفتوگوی تفصیلی فارس با عبدالله اسکندری/1 هیچ وقت فکر نمیکردم گریمور شوم/ کاش «داش آکل» را من گریم
گفتوگوی تفصیلی فارس با عبدالله اسکندری 1هیچ وقت فکر نمیکردم گریمور شوم کاش داش آکل را من گریم میکردم داوطلب فعالیت در کارهای مذهبی هستمعبدالله اسکندری گفت بچه جنوب شهر هستم و از همان ابتدا پای منبر بزرگ شدهام و برای کارهایی از این دست داوطلب هستم یکی از حسرتهایم این استعکسی دیده نشده از سریال «مختارنامه» / صحنهای که زمان نمایش حذف شد
عکسی دیده نشده از سریال مختارنامه صحنهای که زمان نمایش حذف شد فرهنگ > تلویزیون - مسعود پاکدل عکاس سریال مختارنامه عکسی از این سریال را در صفحهی اینستاگرامش به اشتراک گذاشت به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین این عکس مربوط به لحظهاست که لشگر کفر دست علمدار کراز ناگفته های بازیگر نقش سقای کربلا تا درد و دل دو شخصیت منفور «مختارنامه»
از ناگفته های بازیگر نقش سقای کربلا تا درد و دل دو شخصیت منفور مختارنامه گفتگو با کارگردان فیلم سفیر ماجرای کربلا رفتن محسن افشانی با پای پیاده حرف هایی از بازیگر نقش سقای کربلا در فیلم رستاخیز و بازیگران دو نقش منفور در فیلمهای رستاخیز و مختارنامه در بسته ویژه محرم 9گفتوگو با انوش معظمی، بازیگر نقش حرمله در سریال مختارنامه/مادرم راضی نبود
گفتوگو با انوش معظمی بازیگر نقش حرمله در سریال مختارنامه مادرم راضی نبود فرهنگ > تلویزیون - باشگاه خبرنگاران جوان نوشت بازیگر نقش حرمله میگوید گفتند حرمله نقش منفوری است و نقش اول و آخر تو میشود اما خدا رو شکر اینطور نشد انوش معظمی بازیگر نقش حرمله در سریالمحمد فیلی، شمر مختارنامه: برای بازی نقش شمر، در خانه تحریم شدم
محمد فیلی شمر مختارنامه برای بازی نقش شمر در خانه تحریم شدمبخش فرهنگ و هنر الف 3 آبان 94تاریخ انتشار يکشنبه ۳ آبان ۱۳۹۴ ساعت ۱۳ ۰۷ محمد فیلی بازیگری است که تا به حال نقش های زیادی را بازی کرده است بازی او در سریال «روزی روزگاری» خاطرهانگیز ای که در ذهن مرتصویر دیده نشده از سریال «مختارنامه»
تصویر دیده نشده از سریال مختارنامه مسعود پاکدل عکاس سریال مختارنامه عکسی از این سریال را در صفحهی اینستاگرامش به اشتراک گذاشت خبرآنلاین مسعود پاکدل عکاس سریال مختارنامه عکسی از این سریال را در صفحهی اینستاگرامش به اشتراک گذاشت این عکس مربوط به لحظهاست که لشگر کفر دستامین زندگانی:حضور در «مختارنامه» در نقش حضرت مسلمبن عقیل، سعادت و اتفاق بزرگی بود
امین زندگانی حضور در مختارنامه در نقش حضرت مسلمبن عقیل سعادت و اتفاق بزرگی بودبخش فرهنگ و هنر الف 3 آبان 94تاریخ انتشار يکشنبه ۳ آبان ۱۳۹۴ ساعت ۱۰ ۳۶ بازی در تلویزیون را با حضور در سریالهای «وکلای جوان» «طلسم شدگان» «همسفر» و-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها