تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکت‌های مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه می‌توانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدل‌های [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1805574456
چرا «قانون» یک روزنامه خاص است؟
واضح آرشیو وب فارسی:قانون: حتما از زمان انتشار روزنامه قانون پی به این نکته برد ه اید که این روزنامه چقد ر با بقیه روزنامه ها فرق د ارد . همیشه چیزهایی د ر آن پید ا می شود که د ر بقیه جاها پید ا نمی شود . د ر جاهایی هم که همه روزنامه ها پید ا می شوند می بینیم قانون پید ا نمی شود . ما حقیقتا خود مان خیلی احساس متفاوت بود ن می کنیم. حاج آقای نیکویی، مد یرعامل روزنامه از همه ما بیشتر این احساس را د ارد و سعی می کند همیشه این «خاص بود ن» و «متفاوت بود ن» را حفظ کند . متاسفانه بعد از رفع مشکل توزیع روزنامه د یگر چیزی نیست که «قانون» را د ر همان نگاه اول از بقیه روزنامه ها متمایز کند و همین مساله مد تی است موجب تالم روحی مد یرعامل شد ه. بارها د ید ه شد ه ایشان با حالی آشفته و ظاهری پریشان د ر تحریریه قد م می زد ه، آمد ه بالای سر سرد بیر و گفته: آقا نمیشه امروز کلا صفحه اول رو سفید کار کنیم؟ نصف صفحات رو چاپ نکنیم چی؟ به جای عکس نویسند ه ها عکس میوه بذاریم مثلا، نمیشه؟ متاسفانه اعضای تحریریه اعتنایی به توصیه های مشفقانه ایشان نکرد ند و با خیره سری د ر برابر خاص تر شد ن روزنامه از خود مقاومت نشان د اد ند . همین باعث شد د ر یک غروب پاییزی طاقت حاج آقا نیکویی لبریز شود ، با خشم از صند لی د فتر خود بلند شوند و با نگاهی به افق از پنجره د فترشان بگویند : «خود تان خواستید . هیچ راهی برای من باقی نگذاشتید ». روز بعد وقتی اعضای تحریریه جلسه ای با مد یرعامل گذاشتند ، حاجی منتظر بود تا یکی از اعضا مسئله ای که مد نظر او بود را مطرح کند که د ستیار منشی معاون جانشین سرد بیر گفت: آقای نیکویی! آیا قانون د ر نمایشگاه مطبوعات غرفه ای خواهد د اشت؟ برق که چه عرض کنم، آذرخش شاد ی د ر چشمان مد یرعامل د رخشید . کف د و د ستش را به هم مالید و با نگاهی اطمینان بخش گفت: نه! غرفه ند اریم! - ولی این یه فرصت خوبه برای روزنامه. مد یرعامل: نه - تبلیغ خوبیه برای روزنامه. مد یرعامل: د یگه از اتوبان که بهتر نیست! - ولی میگن حضور تو نمایشگاه مطبوعات فروش روزنامه رو تا 15 د رصد افزایش مید ه. مد یرعامل: به تازگی د انشمند ان به این نتیجه رسید ه اند که حضور د ر نمایشگاه مطبوعات به صورت غرفه خطر ابتلا به سرطان کبد رو تا 20 د رصد افزایش مید ه و غد د لنفاوی رو هم به طور کلی د ی اکتیو می کنه. - آقای نیکویی! به هرحال غرفه د اشتن د ر نمایشگاه فرصتی برای ابراز وجود و نشان د اد ن هویت مستقل یک رسانه است. مد یرعامل: بکوش هویت د ر نگاه تو باشد نه آن غرفه ای که به آن می نگری. مسعود مرعشی: آقا این جمله مال منه. لطفا کپی رایت را رعایت کنید . - حاجی همه تو نمایشگاه غرفه د ارن. مد یرعامل: همین د یگه. ما باید کاری کنیم که مثل همه غرفه ند اشته باشیم. باید خاص باشیم. - آخه چه جوری؟ مد یرعامل: همین که غرفه ند اریم ما رو خاص می کنه. - آخه این طوری که نمیشه. مد یرعامل: یه غرفه د یگه می زنیم. - غرفه چی؟ مد یرعامل: غرفه آش. - آش!!؟ مد یرعامل: آره. الان هوا هم د اره سرد میشه، می چسبه. هم یه جور د رآمد زاییه هم خاص بود نمون رو حفظ می کنیم. گروه طنز و کاریکاتور هم می تونن کمک کنن. مسعود مرعشی: آآآآی! مد یرعامل: چی شد ؟ مسعود مرعشی: همین الان پام شکست، نمی تونم تو نمایشگاه حضور د اشته باشم. خیلی بد شد . مد یرعامل: اشکال ند اره. این پسره سیارسریع که هست. یه لباس جوجه تنش می کنیم یه تابلوی غذا آماد ه است هم مید یم د ستش وایسه جلوی غرفه مشتری جذب کنه. اعضای تحریریه آرام و بی صد ا و از زیر میز و کانال کولر و به بهانه د یر شد ن و تاکسی گیر نیاورد ن و بچه رو گاز بود ن از جلسه خارج می شوند . حاج آقا رو به د وربین لبخند ی پیروزمند انه می زند و زیر لب می گوید : خد ا رو شکر تا یه مد تی می تونیم د وباره خاص بشیم!
چهارشنبه ، ۶آبان۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قانون]
[مشاهده در: www.ghanoondaily.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]
-
گوناگون
پربازدیدترینها